وحدت اسلامى و راهكارهاى سياسى - فرهنگى پيامبر اكرم (ص) - وحدت اسلامی و راه کارهای سیاسی - فرهنگی پیامبر اکرم (ص) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

وحدت اسلامی و راه کارهای سیاسی - فرهنگی پیامبر اکرم (ص) - نسخه متنی

سید حسین حسینی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

وحدت اسلامى و راهكارهاى سياسى - فرهنگى پيامبر اكرم (ص)

سيد حسين حسينى

«قل هذه سبيلي ادعوا الى الله على بصيرة انا و من اتبعنى‏» (1)

ضرورت طرح مساله وحدت اسلامى

در بررسى تاريخ اسلام، سيره نبوى همواره از جمله موضوعات مهم و مورد مطالعه انديشمندان مسلمان بوده است. تحليل رويدادها و حوادث ويژه تاريخ اسلام و نيز بازشناسى كيفيت موضع‏گيرى‏هاى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در برابر رخ‏دادهاى گوناگون زمان، همواره موضوع مطالعه تحليل‏گران تاريخ اسلام بوده است.

مساله «وحدت اسلامى‏» و نقش مؤثر پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در ايجاد و گسترش آن در همين راستا قابل توجه است. ضرورت طرح چنين موضوعى را از سه منظر مى‏توان ارزيابى كرد:

الف - اهميت‏سيره‏شناسى

مساله وحدت اسلامى و نقش پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در ايجاد آن در تحليل و بررسى سيره نبوى از جمله موضوعات بسيار مهمى است كه هر متفكر اسلامى در آغاز مطالعه با آن مواجه مى‏شود.

بدون ترديد، موضع‏گيرى‏هاى پيامبر صلى الله عليه و آله در اين مورد، در نقش مقام نبوت و رسالت، داراى ارزش ويژه‏اى براى مسلمانان خواهد بود; چرا كه خداوند مى‏فرمايد: «لقد كان لكم فى رسول الله اسوة حسنة لمن كان يرجو الله واليوم الآخر وذكرالله كثيرا» (احزاب: 21) (2)

«اسوه‏» يعنى پيشوا، راهنما و نمونه و «تاسى‏» به معناى چيزى يا كسى را نمونه گرفتن است. (3) بنابراين، طبق مفاد اين آيه كريمه، اين روى‏دادها مانند تمامى وقايع تاريخى مرتبط با پيامبر صلى الله عليه و آله در بردارنده نحوه عملكرد، كيفيت تصميم‏گيرى و حيات دنيوى آن حضرت است و از اين‏رو، داراى اهميت‏بوده و به عنوان حجت و شاخص شناخته شده است. مسلمانان نيز موظف به تعقل و تفكر در ابعاد حيات حضرت رسول صلى الله عليه و آله شده‏اند. (4)

علامه طباطبائى(ره) مى‏نويسند: «كلمه «اسوه‏» به معناى اقتدا و پيروى است ... اسوه در مورد رسول خدا صلى الله عليه و آله عبارت از پيروى اوست و اگر تعبير به «لكم فى رسول الله‏» (شما در مورد رسول خدا صلى الله عليه و آله تاسى داريد) كرد، كه استقرار و استمرار در گذشته را افاده مى‏كند، براى اين بود كه اشاره كند .... شما هميشه بايد به آن‏جناب تاسى كنيد. و معناى آيه اين است كه به او تاسى كنيد، هم در گفتارش و هم در رفتارش.»(5)

بنابراين، بررسى سيره پيامبر صلى الله عليه و آله در تحقق وحدت اسلامى، به عنوان يكى از زير مجموعه‏هاى بررسى سيره نبوى، ضرورت مى‏يابد.

ب - ضرورت تبيين سيره سياسى

نقش‏آفرينى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در مسائل سياسى جامعه، فلسفه‏يابى و پى‏جويى حكمت‏ها و اهداف آن‏ها، گوياى سيره سياسى نبوى است. از اين زاويه، تدابير نبوى در هدايت، ولايت و رهبرى جامعه اسلامى، مشخص‏كننده راهبردهاى اداره سياسى جامعه است و چون مساله «وحدت امت‏» موضوعى سياسى است، تحليل و بررسى نقش پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله نيز درباره آن، بهترين راه براى تبيين سيره سياسى نبوى تلقى مى‏گردد. تاثير وحدت اسلامى در ساخت امت اسلام و ره‏آورد روشن آن براى آينده مسلمانان، نشان‏دهنده كاركرد سياسى اين موضوع است و بى‏شك، نظر به نقش پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در اين مسير، مى‏تواند راهى فراروى تحليل سيره سياسى آن حضرت به روى ما بگشايد و مقدمه‏اى براى الگوگيرى و نيز اطاعت از خواست و اراده نبوى باشد. «من يطع الرسول فقد اطاع الله ومن تولى فما ارسلناك عليهم حفيظا» (نساء: 80) (6)

ج - شناسايى سيره وحدت

سيره پيامبر صلى الله عليه و آله در ايجاد امت واحد، مى‏تواند مبين و مفسر اصول و معيارهايى براى وضعيت كنونى جهان اسلام باشد. بدين ترتيب، مساله وحدت اسلامى نه تنها در مجموعه مباحث‏سيره نبوى يا سيره سياسى، بلكه به عنوان موضوعى كه اكنون مورد ابتلاى جوامع اسلامى است، مورد توجه قرار مى‏گيرد. از اين‏رو، با نظرى به تاريخ اسلام و پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله، استخراج و استنباط دستورالعمل‏هاى لازم براى به كارگيرى در زمان معاصر ممكن خواهد شد. «يا ايها النبى انا ارسلناك شاهدا ومبشرا ونذيرا» (7)

مفاهيم و واژه‏ها

الف - وحدت امت اسلامى

سيره پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در ايجاد وحدت امت، از زواياى گوناگونى قابل بررسى است. بازشناسى اين عنوان راهى براى دست‏يابى به آن ابعاد خواهد بود.

«وحدت امت اسلامى‏» به معناى تحقق وحدت اسلامى در مجموعه كلى امت اسلام و به صورت كلان، در سرتاسر جهان است، به‏گونه‏اى كه در نهايت، نويد تشكل امت واحد اسلامى به گوش رسد. «وان هذه امتكم امة واحدة وانا ربكم فاتقون‏» (مؤمنون: 52) (8)

با دقت در اين مفهوم، روشن مى‏شود كه وحدت امت اسلامى قابل تجزيه و تحليل به مفاهيم ديگرى نيز هست:

اولا، تحقق وحدت امت، نشان از يك آرمان واحد و مطلوب دينى دارد; يعنى «امت واحد اسلامى‏».

ثانيا، وحدت امت اسلامى، هدف و آرمانى نهايى براى وضعيت موجود و كنونى مسلمانان است. قطعا تحقق وحدت مت‏بدون نظر به شرايط كنونى ملت‏هاى مسلمان ممكن نيست; زيرا امت اسلامى، همان مجموعه جوامع اسلامى باحفظ خصوصيت ويژه وحدت اسلامى مى‏باشد.

ثالثا، از مفهوم «وحدت امت اسلامى‏» مى‏توان مفهوم ديگرى نيز اخذ كرد و آن واژه «وحدت اسلامى‏» است. چنان‏كه وحدت امت را به عنوان حلقه وصل و محور زيربنايى امت واحده جهانى (در قلمرو حكومت الهى جهانى) در نظر آوريم، محتاج راه‏حل‏ها و راه‏بردهايى براى تغيير وضعيت موجود به سمت كمال مطلوب (وحدت امت) هستيم و اين جزهمان «وحدت اسلامى‏» نخواهد بود.

بدين‏سان، ضرورت تفكيك و تعريف سه مفهوم بنيادين به منظور بررسى سيره پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله (در موضوع بحث) روشن مى‏شود; يعنى جامعه‏اسلامى، امت واحد اسلامى و وحدت اسلامى.

(بحث تفصيلى در اين‏باره ما را از مقصد اين مقاله خارج مى‏سازد. بنابراين، تنها مرورى اجمالى و گذرا به هر يك از اين واژه‏ها خواهيم داشت.)

ب - جامعه اسلامى

جامعه اسلامى مجموعه متشكل از مردم مسلمان در يك قلمرو حكومتى و مرز خاص جغرافيايى است كه داراى اعتقادات و آرمان‏هاى دينى باشند. در واقع، مى‏توان جامعه اسلامى را تحقق نظام الهى در يك قلمرو خاص دانست، همان‏گونه كه حضرت ابراهيم عليه السلام مى‏فرمايد: «... و من ذريتنا امة مسلمة لك ..» (بقره: 128) (9)

وقتى سخن از «نظام‏» به ميان مى‏آيد، مجموعه‏اى مركب از افراد، اركان و روابط اجتماعى خاصى مورد نظر است كه بر اساس يك مبناى وحدت‏بخش، هدف و جهت‏خاصى را مى‏پيمايند. بدين ترتيب، مفهوم جامعه با ويژگى «نظام‏مندبودن‏» در برابر مفهوم فرد، قرار مى‏گيرد. بنابراين، جامعه را نمى‏توان جمع عددى افراد و تنها يك تجمع صرف از انسان‏ها دانست; آن‏گونه كه برخى واژه «جامعه‏» را در استعمال متداول خود مخصوص تجمع افراد انسانى در يك‏جا دانسته و چنين گفته‏اند: «مهم‏ترين پيوند و مبناى اين گروه و معناى اساسى اين ارتباطات، جمع‏بودن آنها در يك‏جاست‏» (10) برخى نيز گفته‏اند: «جامعه منشا مليت را تجمع - يعنى، از هم‏زيستى با هم‏زيستن - گرفته است ...». (11)

بنابراين، هر جامعه‏اى داراى نظام اجتماعى خاص است كه ساختارهاى اجتماعى را بر محور آن شكل مى‏دهد. شبيه اين كلام را با تفاوت‏هايى پنهان، (12) در كتاب نقد ديندارى و مدرنيسم مى‏خوانيم: «جامعه يك تجمع صرف از انسان‏ها نيست، بلكه دو خصوصيت مهم جامعه را همراهى مى‏كند: اول، جامعه داراى يك ساختار (نظم) اجتماعى است (Social Order) دوم، نظم اجتماعى جامعه مى‏تواند منشا صدور فعل اجتماعى (دسته جمعى) باشد. (13) با اين همه، آنچه روابط انسان را با انسان‏ها از ساير روابط بشرى با موجودات ديگر متمايز مى‏سازد، شاخصه «حب‏» و فرآيند «تولى انسانى‏» است: «يا ايها الناس انا خلقناكم من ذكر وانثى وجعلناكم شعوبا وقبائل لتعارفوا ان اكرمكم عندالله اتقاكم ان الله عليم خبير.» (14)

بدين ترتيب، تمايلات و گرايش‏هاى انسانى زمينه تعامل اجتماعى را به وجود مى‏آورد و اين خود منشا صدور فعل اجتماعى است. از اين رهيافت‏به «نظام ولايت اجتماعى‏» تعبير مى‏شود. پس ترديدى نيست كه نظم اجتماعى جامعه، منشا صدور فعل اجتماعى نيز خواهد بود; يعنى، مفهوم نظام با مفهوم ولايت اجتماعى هم‏سو مى‏گردد و آشكار است كه قيد «الهى‏» صبغه دينى و رويكرد ارزشى تعلقات جامعه اسلامى را نشان مى‏دهد. البته بحث از «حب‏» در دين و نقش «تولى انسانى‏» در جامعه، موضوعى دامنه‏دار است، ولى اجمالا مى‏توان گفت: بر اساس آيات الهى، «محبت‏»، يكى از شاخص‏هاى مهم تمايز انسانى به‏شمار مى‏آيد. محبت در اوج تعالى خود تنها به ذات احديت تعلق مى‏گيرد; زيرا انسان حقيقتى ماوراى تعلق و كشش به خدا ندارد: «انا لله وانا اليه راجعون‏» (15) از همين روست كه مى‏فرمايد: «الا بذكر الله تطمئن القلوب‏» (16) پس محبت، مبدا اتصال و حركت تكاملى انسان به سوى خداست. همچنين محبت مايه تشكيل نظام اجتماعى هست: «ومن آياته ان خلق لكم من انفسكم ازواجا لتسكنوا اليها وجعل بينكم مودة ورحمة‏»; (17) بر اين اساس، ملاك تجمع خانوادگى و حتى تجمع بزرگ انسانى ( جامعه)، بر محور محبت و مودت است. (18)

در حديثى زيبا از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله درباره جامعه مؤمنان، همين كليت‏با قيد آثار ايمان مطرح شده است: «مثل المؤمنين في توادهم و تراحمهم و تعاطفهم كمثل جسد واحد.» (19)

در نهج البلاغه مى‏خوانيم: «ايها الناس، انما يجمع الناس الرضا والسخط وانما عقد ناقة ثمود رجل واحد فعمهم الله بالعذاب لماعموه بالرضا. فقال سبحانه: فعقدوها فاصبحوا نادمين ...» اى مردم، محور اجتماع آدميان خشنودى و خشم است. آرى، تنها يك نفر بود كه ناقه ثمود را پى كرد، اما چون تمامى قوم ثمود به كار او رضا دادند، خداوند همه ايشان راسزاوار عذاب ساخت. و اين سخن خداى سبحان است كه «پس آن ناقه را پى كردند و همگى پشيمان شدند.» (20)

نكته‏اى كه بايد درباره تعريف جامعه اسلامى افزود اين‏كه در اين ديدگاه، بين «جامعه دينى‏» و «جامعه اسلامى‏» تفاوت است. در واقع، جامعه دينى، جامعه آرمانى دين است كه تعريف آن نيز ناظر به بيان ويژگى‏ها و مطلوبيت‏هاى نهايى دين خواهد بود، (21) در حالى كه جامعه اسلامى، تحقق آموزه‏هاى جامعه آرمانى در وضعيت موجود جوامع مسلمان است كه به سبب اعتقاد امت‏يا سازگارى نسبى نظام‏هاى اجتماعى با اهداف دينى، عنوان «اسلامى‏» به خود گرفته است. اين‏كه در فرهنگ لغات «جماعة‏» را به «گروه مردم‏» معنا مى‏كنند نيز شاهدى بر اين مدعاست. (22)

بعضى نيز مفهوم «جامعه اسلامى‏» را با واژه «امت‏» در فرهنگ سياسى اسلام يكسان قلمداد كرده و گفته‏اند: «امت (جامعه اسلامى) عبارت از جامعه منظم و هماهنگى است كه افراد آن داراى هدف و مقصد مشترك باشند ... بنابراين، در امت هيچ مرز و مبنايى به جز عقيده و ايمان، كه اساس هدف و راه مشترك افراد آن جامعه است، وجود ندارد.» (23) اما با قت‏بيش‏تر بايد اين دو واژه را از يكديگر تفكيك كرد. (24)

/ 6