ب - راهبردهاى فرهنگى و عقيدتى
راهبردهاى فرهنگى و عقيدتى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله شامل همه تلاشهاى آن حضرت در ترسيم دورنماى مطلوب امت واحد اسلامى مىشود. اينها موضعگيرها و تصميماتى است كه در ساختار فرهنگى جامعه واقع شده و محتواى دعوت فكرى رسول خدا صلى الله عليه و آله را دربر مىگيرد; مجموعه رهنمودهايى كه افكار جامعه (اسلامى) را به سوى ترسيم يك امت واحد سوق داده و الگوى وحدت امت را در شكل مطلوب دينى خود براى آنها نمايان مىكند. پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در مسير تحقق امت جهانى اسلام نه تنها بايد علايق سياسى آحاد افراد را به يك تجمع و مركز اقتدار هدايت كند، بلكه آن مقصد نهايى بدون آگاهى افكار، بصيرت عقلانى و جاىگزينى يك آرمان سنجيده عقيدتى با سياق جهانى و فراملى، هرگز عملى نبود و اين فرمان خداى عزيز حكيم بود كه: «رسلا مبشرين ومنذرين لئلا يكون للناس على الله حجة بعد الرسل وكان الله عزيزا حكيما». (79) در اينجا، اجمالا به برخى از اين موارد اشاره مىگردد: نهضت فرهنگى اسلام: مبارزه فرهنگى پيامبر صلى الله عليه و آله در برابر جامعه جاهلى آن زمان از دوران حضور ده ساله در مكه مكرمه آغاز مىشود. اين انقلاب فرهنگى كه به منظور مبارزه با انديشههاى شركآلود و غير توحيدى صورت مىپذيرفت، زمينهساز به وجودآمدن نوعى وحدت فرهنگى در محيط آن زمان شد و تشتت و تخالف اعتقادى جاى خود را به پيدايش هويت واحد فكرى داد. قطعا ظهور چنين پيكره مشتركى به ترسيم درست امت واحد از جامعه اسلامى كمك مؤثرى خواهد كرد و از همين زاويه، تدابير پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در ايجاد وحدت فرهنگى امت اسلام نيز روشن مىشود. مبارزه فرهنگى پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله در اين دوران، شامل برخورد فكرى با عقايد مشركان در محدوده مباحث جهانبينى و رويارويى و ضديتبا مظاهر شرك و بتپرستى و طرح عدم انتفاع و بىبهرهمندى انسان از آنها بوده است: «واتخذوا من دونه آلهة لايخلقون شيئا وهم يخلقون ولا يملكون لانفسهم ضرا ولا نفعا ولا يملكون موتا ولا حيوة ولا نشورا» (فرقان: 3) (80) فضاى اعتقادى جامعه جاهلى آن زمان، حاكى از نوعى خلا فكرى و فقدان تفكرهاى منطقى و استدلالى حتى در نازلترين سطح خود مىباشد و نهضت فرهنگى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله براى شكستن همين معتقدات ناهمگون و شركآلود و البته زمينهساز تفكر توحيدى بوده است. اين بينشهاى نارواى جاهلى بعدها نيز از ناحيه دين (مكررا) مورد مذمت قرار مىگرفت و اصولا پندارهاى غلط جاهلى درباره خداوند، تمثيلى براى انديشههاى غير حق است: «يظنون بالله غير الحق ظن الجاهلية» (آلعمران: 154) (81) نكته قابل توجه اينكه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله با طرح گفتگوهاى اعتقادى، برهان توحيدى خود را در افكار مردمان پرورانده و زمينههاى درونى و فطرى تفكر سالم انسانها را بيدار و آنها را به تحرك عقلانى بهينه وا مىداشت. در اين تعامل و برخورد فكرى، در واقع، اقامه برهان و دليل نيز نوعى دعوت به وحدتگرايى بود كه از حوزه انديشه و تفكر آغاز مىشد; زيرا برهان حق همواره رو به سوى وحدت و الفت دارد، نه تشتت و تخالف (82) : «يا ايها الناس قد جائكم برهان من ربكم وانزلنا اليكم نورا مبينا» (نساء: 174) (83) آرمان توحيدگرايى و يكتاپرستى: در همين راستا، طرح توحيد و وحدانيت الهى موضوعيت مىيابد. تكيه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله بر توحيد و به ويژه اتصال رسالت اعتقادى خود با پايههاى دين ابراهيمى، بهترين استفاده از ظرفيت اجتماعى آن زمان در ايجاد وحدت فكرى و توجهدادن به دورنماى اعتقادى امت واحد است. قرآن فرمود: «قل انني هداني ربي الى صراط مستقيم دينا قيما ملة ابراهيم وما كان من المشركين» (انعام: 161). (84) در جامعه جاهلى آن زمان، هنوز گروهى از اعراب معتقد به دين ابراهيم عليه السلام بودند و هنر استفاده پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله از واژه و مفهوم «حنيف» كارآمدترين راه براى ايجاد چنين پيوندى بود. آن حضرت اعلام مىداشت: «جئتبالحنيفية دين ابراهيم.» پيامبر صلى الله عليه و آله با اين سياست فرهنگى، نه تنها محتواى دعوت خود را تا گستره يك پيشينه تاريخى و عقيدتى محكم و ماندگار (نزد اعراب) امتداد مىبخشيد، بلكه از آن امكان بالقوه، در مسير تحقق و پويايى آرمان فكرى مشترك نيز استفاده مىكرد و با اين همه، القاى يك تصوير معقول و ممكن جلوهدادن ايجاد امت واحد نيز رهآورد ديگر سياست وى بود. به وجودآوردن شرايط تسهيل براى يك جامعه، كه در امكان عقلى و امكان عملى،رسيدن به آرمانهاى مطلوب خود دچار دغدغه و تشويش خاطر نشود، يكى از وظايف مهم رهبران دورانديش است و پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله با اقتدار تمام و انتخاب نيكوترين زمينههاى همگرايى - يعنى، دين حنيف ابراهيمى - اين رسالت الهى را دنبال مىكند: «ثم اوحينا اليك ان اتبع ملة ابراهيم حنيفا وما كان من المشركين» (نحل: 123). (85) اين كلام پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و تكيه بر دين حنيف سهل و ساده نيز مىتواند گوياى همين بر نهاد باشد كه فرمود: «بعثتبالحنيفية السهلة السمحة» عظمت تلاش و سياستهاى رسول الله صلى الله عليه و آله وقتى بيشتر آشكار مىگردد كه دريابيم همه اين مسائل در محيطى دنبال شده كه تقريبا لايههاى اعتقادى جامعه از يكديگر گسسته و هرگونه دورى از آداب و رسوم پيشينيان نوعى انحطاط، شكست فكرى و نفى ارزشهاى گذشته قلمداد مىشده است. قرآن كريم از اين پاىبندى نابجا به پندارهاى پدران و اجداد، در برابر دعوت توحيدگرايى رسولان چنين ياد مىكند: «قالت رسلهم افى الله شك فاطر السموات والارض يدعوكم ليغفر لكم من ذنوبكم ويؤخركم الى اجل مسمى قالوا ان انتم الا بشر مثلنا تريدون ان تصدونا عما كان يعبد آباؤنا فاتونا بسلطان مبين» (ابراهيم: 10). (86)«وحدت همان چيزى است كه در قرآن درباره آن سفارش شده است و ائمه، مسلمين را به اين مساله دعوت كردهاند و اصلا دعوت به اسلام، دعوت وحدت است. (87)
هويت واحد فرهنگى: يكى از ارزشمندترين راهبردهاى انتخابى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در مسير تحقق وحدت امت و ترسيم دورنماى امت واحد، تلاش براى ايجاد هويت واحد فرهنگى با مرزبندى اعتقادى است. مبارزه فكرى با شرك و بتپرستى و تكيه بر توحيد و وحدانيتبايد با يك حركت كارآمد ديگرى به مرحله فرآهمآورى يك اجتماع فرهنگى - دينى برسد كه نقطه آغازين آن، پيدايش هويت واحد فكرى و اعتقادى است; آنگونه كه افراد را در يك نظام فكرى، به يكديگر پيوند زند: «واعتصموا بالله هو موليكم فنعم المولى ونعم النصير». (88) اين امر نيز با دعوت علنى رسول اكرم صلى الله عليه و آله در همان دوران ده ساله مكه شروع مىشود. اولين مخاطبان آن حضرت، اقارب و عشيره نزديك ايشان بودند: «وانذر عشيرتك الاقربين.» (شعراء: 214). (89) اين دعوت به انگيزه ايجاد يك حلقه عقيدتى مشترك با صبغه توحيدى (بر اساس دعوت اسلام) انجام پذيرفت كه همراهى با قرابت عشيرهاى آن مىتوانست زيربناى نخستين هسته مركزى هويت واحد فرهنگى را تداعىگر باشد و دقيقا از همينرو، پيامبر صلى الله عليه و آله مامور به گشايش بالهاى رحمت الهى بر مؤمنان است; زيرا پس از كريمه پيش (آيه انذار) بلافاصله، مىفرمايد: «واخفض جناحك لمن اتبعك من المؤمنين» (شعراء: 215). (90) اگرچه خاندان قريش استقبال چشمگيرى از اين هدايت و دعوت رسول خدا صلى الله عليه و آله نكردند، ولى بايد در نظر داشت كه: اولا، سياست ويژه پيامبر صلى الله عليه و آله به بهترين صورت، داراى چنين توان و امكانى بود. ثانيا، با صبر و پىگيرى و تداوم حركت از سوى پيامبر صلى الله عليه و آله چنين هستهاى فرهنگى در درون جامعه جاهلى (در طول زمان) تشكيل شد و پيكره اجتماع را با نوعى مرزبندى اعتقادى و ارزشى روبهرو كرد. و البته هدف از فرآيند هويت واحد فرهنگى در مراحل تولد و بلوغ خود، چيزى جز اين نيست. بخشى از دستاوردهاى اين هويت مشترك، ترسيم آرمانهاى نهايى امت واحد بوده است. به نقل برخى از مورخان، پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در انذار عشيره، به ايجاد نوعى مرزبندى در درون خاندان (نسبتبه رسالت عام خود) اشاره داشتند; آنجا كه فرمودند: «...والله الذى لا اله الا هو اني رسول الله اليكم خاصة والى الناس عامة» (91) پس از اين، مرحله ديگرى از دعوت آشكار را شاهد هستيم كه يكى از اهداف آن در همين راستا قابل تحليل است; يعنى، «فاصدع بما تؤمر واعرض عن المشركين انا كفيناك المستهزئين.» (92) تلاش در ايجاد چنين نهاد و هويت واحدى را (در اين مقطع دعوت)، كلام پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله به خوبى آشكار مىكند كه فرمود: «يا معشر قريش ويا معشر العرب، ادعوكم الى عبادة الله (وحده) وخلع الانداد والاصنام وادعوكم الى شهادة ان لااله الا الله واني رسول الله» (93) با نظرى به دهه تاريخساز حضور پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در مكه، شواهد ديگرى نيز دستيافتنى است: نخست آنكه كوشش براى ظهور چنين هويت مشترك فكرى در مكه، زمينهساز تشكيل حكومت در مدينه مىگردد; چرا كه بيشترين هدف پيامبر صلى الله عليه و آله در مكه، نيروسازى و تربيت اعتقادى افراد براى به وجودآوردن يك تجمع سياسى و واگذارى مسؤوليتهاى بعدى بود. بنابراين، بعضى از تاريخنويسان از اين دوران، به دوره «فردسازى» تعبير كردهاند. نكته ديگر آنكه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در اين دوره، مجاز به بهرهبرى از هرگونه اهرم نظامى و رزمى نبودند. سياست پيامبر صلى الله عليه و آله در اين مرحله، به صورت مطلق، عدم استفاده از قدرت و ساز و كار نظامى در برابر مشركان و بتپرستان بود و به اين ترتيب، اصحاب و ياران آن حضرت حتى حق دفاع در برابر آزار و شكنجهها را نيز نداشتند: «فاصبر ان وعدالله حق ولا يستخفنك الذين لايوقنون» (روم: 60) (94) انتخاب چنين شيوهاى، امكان ايجاد نوعى وفاق فكرى و فرهنگى و نياز به هويت مشترك اعتقادى را فراهم كرد كه قطعا با برخوردهاى عملى و صورى مستقيم بين پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و مشركان، محيط و شرايط را براى جنگ و درگيرى آماده مىساخت و در نتيجه، چنين فضايى، نمىتوانست جوابگوى آن هدف باشد. اينگونه درگيرىها نه فقط نيروهاى تازه مسلمان را از حيث كمى نابود مىساخت، بلكه بابههم زدن ثبات نسبى موجود، محيط قضاوت اجتماعى را نيز دستخوش شك و ترديد مىكرد و امكان پيوستن افراد جديد به هسته اوليه را كاهش مىداد. برخى متفكران از مساله عدم برخورد مسلحانه در دوره مكه، به عنوان ملاحظه شرايط خاص سياسى توسط پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله ياد كرده و آن را در رديف عوامل موفقيت و پيشرفتسريع نهضت اسلام، پس از ايمان قاطع، لياقت و كاردانى پيامبر صلى الله عليه و آله ذكر مىكنند: «در طول سيزده سال كه پيغمبر صلى الله عليه و آله در مكه بود - جز در يكى دو نوبت كه آن هم يك دعوا و كتككارى بيش نبوده است - هرگز برخورد مسلحانهاى ميان مسلمانها و غير مسلمانها رخ نداد ... پيغمبر صلى الله عليه و آله در تمام مدت آن سيزدهسال كه در مكه زندگى و دعوت به اسلام مىكرد، شرايط سياسى آن سيزدهسال را كاملا رعايت كرد.» (95) مواظبت و درايت پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در اين مساله تا بدانجا پيش رفت كه حتى در سال سيزده بعثت، هنگامى كه عدهاى از مردم مدينه به بيعتبا پيامبر صلى الله عليه و آله (در مكه) مبادرت ورزيدند و در فرداى آن روز (در منى) اجازه آمادهسازى و تجهيز نيرو، سلاح و شمشيرهاى خود را از پيامبر صلى الله عليه و آله خواستند، آن حضرت در جواب فرمود: «من هنوز به اين كار امر نشدهام!» نقش وحيانى پيامبر صلى الله عليه و آله: تاثير غير بشرى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله با استفاده از وحى الهى نيز در بررسى راهبردهاى فرهنگى نكتهاى قابل توجه است. به عبارت ديگر، نقش قرآن مجيد و نحوه به كارگيرى آن توسط پيامبر صلى الله عليه و آله در ترسيم دورنماى مطلوب امت واحد كارآيى بسزايى داشته است و پيامبران: موظف به به كارگيرى آيات الهىاند: «يا بني آدم اما ياتينكم رسل منكم يقصون عليكم آياتي فمن اتقى واصلح فلا خوف عليهم ولا هم يحزنون» (اعراف: 35). (96) تكيه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله بر قرآن و بهرهگيرى به جا و به موقع از آن به عنوان يكى از تدابير سياسى مخصوص آن حضرت براى ترسيم دورنماى مطلوب بوده است. تاكيداتى كه قرآن در موضوع وحدت و به خصوص، اعتلاى كلمه حق و ديانت اسلام دارد، بهترين درون مايهها را در اختيار مىگذارد كه فرمود: «كان الناس امة واحدة» (بقره: 213) (97) آنچه سياستهاى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله را در اين مورد سرعت و شدت بيشترى مىبخشيد، تاثير جنبه اعجاز قرآن مجيد بود. پيامبر صلى الله عليه و آله جز به وحى قرآنى سخن نمىگويد و محتواى نطق او نيز بايد با مهر وحى الوهى تاييد گردد تا از هرگونه آميزه ديگرى، پاك و پيراسته بماند: «ما ينطق عن الهوى ان هو الا وحى يوحى علمه شديد القوى» (نجم: 3 - 5) (98) و چه زيبا، مثنوى «نى» را نماد انسان كامل دانسته كه از هر لايه و رنگ خود بودن (منيت) تهى است و از اين رو، محمل نداى اعجازبرانگيز وحى الهى: «كيست نى؟ آن كس كه گويد دم بدم من نيم جز موج درياى قدم از وجود خود چو نى گشتم تهى نيست از غير خدايم آگهى چونكه من من نيم، اين دم زهوست پيش اين دم، هركه دم زد كافر اوست» (99) بدين ترتيب، اعجاز قرآن به عنوان محتواى اصيل دعوت فرهنگى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله تاثير حركت آن حضرت را دوچندان مىكند و در تحليل تاثير وحيانى پيامبر صلى الله عليه و آله نسبتبه تبيين الگوى امت واحد، توجه به ابعاد فوق طبيعى خارقالعاده حقيقت قرآن ضرورى مىنمايد; حقيقتى كه قرآن نيز خود بدان اشاره دارد: «والذي اوحينا اليك من الكتاب هو الحق» (فاطر: 31) (100) و هشداردهى به تمام مردم را به وسيله آن از پيامبر صلى الله عليه و آله مىطلبد: «وكذلك اوحينا اليك قرآنا عربيا لتنذر ام القرى ومن حولها» (شورى: 7). (101) در اينباره، مواردى چند در تاريخ اسلام به چشم مىخورد كه اگرچه به صورت استقلالى نمىتوان آنها را جزو سياستهاى فرهنگى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در تحقق وحدت به حساب آورد، ولى يادآورى اجمالى آنها نيز خالى از لطف نيست.