نوشتن درباره رسالت حضرت زينب كاري بس مشكل و طاقت فرساست، اما بر حسب ضرورت و تكميل بحث، اشارهاي كوتاه و مختصر به آن ميكنيم: چون زينب تربيت شده خاندان وحي و امامت بود و به حقيقت دين آشنايي كامل داشت، وقتي دين را در دست عدهاي ستمگر ديد و مردم زمانه را از ظلم و جور حكام خود غافل يافت به صرافت دريافت اگر مردم را به گونهاي از بدعتها و ظلم و ستمها و ناحق بودن حاكمان زمانه آگاه نسازند از دين چيزي جز ظاهر آن باقي نميماند، از اين رو با امام حسين(ع) همراه شد به اميد آن كه نادرستيها و ناشايستگيها را از دين بزدايند. البته تا زماني كه امام حسين(ع) در قيد حيات بودند ايشان در همه امور از امام(ع) اطاعت ميكرد، اما وقتي متوجه شد از مردان بنيهاشم كسي جز امام زين العابدين(ع) باقي نمانده و او هم چنان رنجور است كه تا مدتها توان ندارد به وظايف امامت خويش قيام كند تصميم گرفت در كنار امام سجاد(ع) به رسالتي كه براي خويش احساس ميكرد عمل نمايد. زينب(س) موارد زير را از وظايف اصلي رسالت خويش ميدانست:1. سعي داشت در هر فرصتي با خطبه و سخنراني عمّال و حكومتيان را رسوا سازد و مردم را از جنايتي كه آنان مرتكب شده بودند آگاه نمايد، تا با مفتضح ساختن دستگاه حكومتي خون عزيزانش هدر نرود و انقلاب كربلا بيثمر نماند، انقلابي كه ثمرهاش معياري براي تميز حق از ناحق بود.2. آرامش دادن به زنان و كودكان داغديده تا مبادا با ناله و شيون دشمن كام گردند و دشمن از حال رقت بار آنان شاد شود.3. سومين وظيفهاي كه زينب(س) خويش را به آن ملزم ميديد مراقبت از امام سجاد(ع) بود، به همين علت خود را در جلو شمشيرهايي ميانداخت كه قصد داشتند امام را به شهادت برسانند.
وفات زينب(س)
محققان درباره تاريخ وفات حضرت زينب و محل دفن آن بزرگوار به يك رأي و نظر نيستند، اما بيشترينه آنان بر اين عقيده تأكيد دارند كه زينب(س) بعد از واقعه عاشورا يك سال و نيم بيشتر زنده نبود16 و قبر آن حضرت در شام است.17