فضايل و كرامات - هدایتگران راه نور نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

هدایتگران راه نور - نسخه متنی

سید محمدتقی مدرسی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

فضايل و كرامات

همچنانكه پروردگار دوازده نقيب از بنى اسرائيل برگزيد، براى اين امّت هم دوازده پيشوا اختيار كرد تا به اذن او پيشوا و رهنماى مردم به سوى او باشند.

)ذُرِّيَّةً بَعْضُهَا مِن بَعْضٍ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ( آيا مگر نه اينكه خداوند مى داند رسالتش را در كجا قرار دهد؟ چرا.

از همين رو امام برترين خلق خدا در علم خداست و به همين دليل خداوند او را براى اين منصب بزرگ الهى برگزيده است!!
امام نيز خدا را بنده بود و ايمان و معرفت به خدا دلش را آرام بخشيده بود.

دوست داشت در برابر خدا تسليم باشد به همين علّت خداهم با اودوستى مى ورزيد و وى را جايگاهى و الا عطا كرد و در پيشگاه پروردگارش مورد پسند قرار گرفت.

كرامتهايى كه بر دستان آن حضرت آشكار شد چيزى جز نشانه اى آشكار براى نماياندن نهايت محبّت خدا به او و نتيجتاً نهايت ميزان محبّت او به خدا و تسليم و خشنودى اش بدانچه خداوند براى او در نظرداشت، نبود.

امام هادى عليه السلام ذكرى داشت كه به نظر مى رسد خود آن را تكرار مى كرده است.

وى اين ذكر را به شيعيانش آموخت و به آنان فرمود: از خداخواسته ام كه هر كس پس از مرگم، )به آرامگاهم آمد و( با اين ذكر خدارا خواند دعايش را اجابت گويد.

اين ذكر چنين است:
"يا عدتى عند العدد و يا رجائى و المعتمد و يا كهفى و السند و يا واحديا احد يا قل هو اللَّه احد، اسألك بحق من خلقته من خلقك و لم تجعل فى خلقك مثلهم احدا ان تصلّى عليهم و تفعل بى.

اين ذكر، در واقع ديباچه صفات امام و كليد شناخت اوست.

اوبنده اى بود كه خدا را خالصانه مى پرستيد و نمونه كاملى بود از آنچه كه دراين حديث قدسى آمده است:
"بنده من! مرا فرمان بر، تا نمونه اى از من يا مثل من شوى.

من به چيزى مى گويم باش پس همان مى شود و تو هم به چيزى مى گويى باش پس همان مى شود".

او بنده اى بود مطيع خدا و خدا هم موجودات را رام و فرمانبر او كرداو از پروردگارش ترسيد و خدا هم هر چيز را از او ترسانيد.

ما بايدكرامتهاى اهل بيت عليهم السلام را در اين چهار چوب قرار دهيم كه اين همان چهارچوب مناسبى است كه آنان خود و علم و كرامت خويش را در آن نهادند.

به عنوان نمونه وقتى كه خداوند برخى از آيات خويش را بر دست امام هادى عليه السلام ظاهر ساخت و يكى از دوستانش ظرفيت تحمّل آن رانداشت و شيطان او را در اين خصوص به وسوسه انداخت، امام فوراًكوشيد او را از اشتباه بيرون آورد.

لذا به وى فرمود:
"امّا آنچه در سينه تو خَلَجان كرد، پس اگر "عالم" بخواهد تو را ازآن آگاه مى سازد.

خداوند بر غيب خويش كسى را مطلع نكرد مگر رسولى كه او را پسنديد.

پس هر آنچه نزد رسول است، پيش "عالم" هم موجوداست و هر آنچه رسول بر آن آگاه شد ، جانشينان او هم بر آن آگاهند تامبادا زمين از حجّتى كه با او علمى باشد كه به راستى گفتارش و جوازعدالتش دلالت مى كند، خالى نماند.

اى فتح! بعيد نيست كه شيطان خواسته باشد براى تو شبهه اى ايجاد كندودر برخى از آنچه كه من با تو گفتم و تو را از آن آگاه ساختم، گمان وترديد پديد آرد تا تو را از راه خدا و صراط مستقيم او به در برد.

آنگاه تو خواهى گفت: "حال كه اينان چنينند، پس خدا يگانند".

پناه بر خدا! اينان )ائمه( مخلوق وپرورش يافتگان آلهى اند، مطيع خدايندو در پيشگاه او خوارند و بدو متمايل.

پس چنانچه شيطان از ناحيه آنچه به تو باز گفتم، بر تو وارد شد او را با سخنى كه با تو در ميان نهادم،سركوب كن.

فتح گويد: به آن حضرت گفتم: فدايت شوم! مشكل مرا، حَل كردى وشبهه شيطان ملعون را با اين توضيح بر طرف ساختى.

در ذهن من آن بودكه شما خدا يگانيد.

/ 26