اصحاب امام باقر عليه السلام - پیشوای پنجم نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

پیشوای پنجم - نسخه متنی

هیئت تحریریه مؤسسه در راه حق

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اصحاب امام باقر عليه السلام


در مكتب امام ابو جعفر باقر العلوم-كه درود فرشتگان بر او-شاگردانى نمونه و ممتاز پرورش
يافتند كه اينك به نام برخى از آنان اشاره مى شود:

1-«ابان بن تغلب »:محضر سه امام را دريافته بود-امام زين العابدين و امام محمد باقر و امام
جعفر صادق عليهم السلام-ابان از شخصيتهاى علمى عصر خود بود و در تفسير،حديث،فقه،
قرائت و لغت تسلط بسيارى داشت.والايى دانش ابان چنان بود كه امام باقر (ع) بدو فرمود در
مسجد مدينه بنشين و براى مردمان فتوى بده زيرا دوست دارم مردم چون تويى را در ميان
شيعيان ما ببينند.

ابان هر وقت به مدينه مى آمد حلقه هاى درس مى شكست و در مسجد جايگاه خطابه ى
پيامبر را براى تدريس او خالى مى كردند.

چون خبر درگذشت ابان را به امام صادق (ع) عرض كردند فرمود:به خدا سوگند مرگ ابان
قلبم را به درد آورد. (28)

2-«زراره »:دانشمندان شيعه ميان پروردگان امام باقر و امام صادق عليهما السلام شش تن را
برتر مى شمرند و زراره يكى از آنهاست.امام صادق (ع) خود مى فرمود:اگر«بريد بن
معويه »و«ابو بصير»و«محمد بن مسلم »و«زراره »نمى بودند آثار پيامبرى (معارف شيعه) از ميان
مى رفت،آنان بر حلال و حرام خدا امينند.و باز مى فرمود:«بريد»و«زراره »و«محمد بن
مسلم »و«احول »در زندگى و مرگ نزد من محبوبترين مردمانند.

زراره در دوستى امام چنان استوار بود كه امام صادق عليه السلام ناگزير شد براى حفظ جان
او به عيبجويى و بدگويى او تظاهر كند و در پنهان بدو پيام داد اگر از تو بدگويى مى كنم براى
ايمن داشتن توست زيرا دشمنان،ما را به هر كس علاقمند ببينند به آزار او مى كوشند...و تو
به دوستى ما شهرت دارى و من ناچارم چنين تظاهر كنم...زراره از قرائت و فقه و كلام و شعر
و ادب عرب بهره اى گسترده داشت و نشانه هاى فضيلت و ديندارى در او آشكار بود. (29)

3-«كميت اسدى »:شاعرى سر آمد بود و زبان گويايش در قالب نغز شعر در دفاع از اهل
يت سخنان پر مغز مى سرود،شعرش چنان كوبنده و رسواگر بود كه پيوسته از طرف خلفاى
اموى تهديد به مرگ مى شد.

باز گو كردن حقايق و به ويژه دفاع از اهل بيت پيامبر در آن زمان چنان خطرناك بود كه جز
مردان مرد جرات اقدام بدان نداشتند،و كميت از قويترين چهره هايى است كه در دوران
حكومت اموى از مرگ نهراسيد و تا آنجا كه يارايش بود حق گفت و سيماى امويان را بر مردم
آشكار ساخت.

كميت در برخى از اشعار خويش امامان راستين را در برابر بنى اميه چنين معرفى مى كند:

«آن راهبران دادگر همچون بنى اميه نيستند كه انسانها وحيوانها را يكى بدانند،آنان همچون
عبد الملك و وليد و سليمان و هشام اموى نيستند كه چون بر منبر نشينند سخنانى بگويند
كه خود هرگز عمل نمى كنند،امويان سخنان پيامبر را مى گويند اما خود كارهاى زمان
جاهليت را انجام مى دهند» (30)

كميت شيفته ى امام باقر (ع) بود و در راه اين مهر خويشتن را فراموش مى كرد،روزى در برابر
امام و در مدح او اشعار شيوايى را كه سروده بود مى خواند،امام به كعبه رو كرد و سه بار فرمود:
خدايا كميت را رحمت كن آنگاه به كميت فرمود صد هزار درهم از خاندانم براى تو جمع
آورى كرده ام.

كميت گفت:به خدا سوگند هرگز سيم و زر نمى خواهم،فقط يكى از پيراهنهاى خود را به من
عطا فرماييد.و امام پيراهن خود را به او داد. (31)

/ 12