پيشگفتار
- «... فقال- والملأ أمامه-: من كنت مولاه، فعليّ مولاه و قال: من كنت أنا نبيه، فعليّ أميره... ثم قال:... والإيمان مخالط لحمك و دمك، كما خالط لحمي و دمي». [فرازهايى از دعاى ندبه.] - «اللّهم و صلّ على عليّ أميرالمؤمنين...بار الها! درود فرست بر وجود مبارك «على»، امير مؤمنان و وصىّ رسول رب العاليمن، آن «على» كه بنده ى خاص و ولىّ تو و برادر فرستاده ات و حجت تو بر همه ى خلق است، و هم او كه آيت بزرگ تو و خبر باعظمت است». [فرازى از دعاى افتتاح.] - اگر «مرتضى» خود را آن گونه كه بود، ظاهر مى ساخت، بى امان همه ى انسانها براى سجده در پيشگاهش بر زمين مى افتادند.شاهين مرگ بر آشيانه ى حيات «شافعى» فرود آمده، حال آن كه او هنوز نمى داند «على» پروردگار اوست، يا «اللَّه»؟!! [نقل است كه شافعى- يكى از پيشوايان چهار گانه ى اهل سنّت- در وصف امام على (عليه السلام) مى گفت:لو أنّ المرتضى أبدى محلّه لخرّ الناس طراً سجداً له و مات الشافعي و ليس يدري عليٌ ربّه أم ربّه اللّه.] - «ما مفتخريم كه پيرو مذهبى هستيم كه رسول خدا مؤسس آن به امر خداوند متعال بوده و اميرالمؤمنين على بن ابى طالب، اين بنده ى رها شده از تمام قيود، مأمور رها كردن بشر از تمام اغلال و بردگى هاست». [فرازى از پيشگفتار وصيّت نامه ى سياسى- الهى امام خمينى «ره».] - «سال 1379، دو عيد غدير دارد. خيلى مناسب است كه ما اين سال را، به اين مناسبت، سال اميرالمؤمنين على بن ابى طالب (عليه السلام) بدانيم و بناميم و خودمان را به آن بزرگوار نزديك كنيم... . ما مى توانيم در سايه ى نزديكى به اميرالمؤمنين، به آرزوى بزرگ كشور و ملتمان و نظام جمهورى اسلامى، يعنى عدالت اجتماعى، نزديك شويم». [فرازى از پيام نوروزى سال 1379 مقام معظم رهبرى، حضرت آية اللّه خامنه اى (مدّ ظلّه العالى).] سال امام على (عليه السلام)، جشنواره ى ملى ولايت و مساعدت حضرت آية اللّه جوادى آملى (مدّ ظلّه العالى)، مجموعاً توفيق انتشار كتبى از معظّم له درباره ى وجود مقدس «على» (عليه السلام) و ولايت مبارك او را فراهم ساخت، از آنجا كه يكى از برجسته ترين جلوه هاى ولايت طهارت اولياى الهى است، چهارمين اثر اين مجموعه ى نفيس، به نام تجلّى ولايت در آيه ى تطهير ناميده شده، اميد آن كه مورد قبول حضرت حقّ و رضايت و لىّ اللّه، امام اميرالمؤمنين على (عليه السلام) قرار گيرد. ... شايد قطره اى به حساب آيد.به جز از «على» نباشد به جهان گره گشايى به جز از «على» نباشد به جهان گره گشايى طلب مدد از او كن، چو رسد غم و بلايى طلب مدد از او كن، چو رسد غم و بلايى
چو به كار خويش مانى، در رحمت «على» زن چو به كار خويش مانى، در رحمت «على» زن به جز او به زخم دلها، ننهد كسى دوايى به جز او به زخم دلها، ننهد كسى دوايى