جامعه ى صدر اسلام و سيره ى رسول اللّه (ص) بهترين شاهد و دليل بر اين مطلب است. با اندك مطالعه درباره ى موقعيت زن در جاهليت و مقايسه آن با ظهور اسلام، به خوبى مى توان ديد كه اسلام و رسول الله (ص) تا چه حد به جامعه ى زنان كرامت بخشيد و موجب اعتلاى فرهنگ و احياى حقوق آنان شد. در جاهليتى كه زن از همه ى حقوقى انسانى محروم بود. اسلام تمام حقوق اجتماعى و سياسى و فرهنگى و اقتصادى زنان را احيا كرد.از نظر فرهنگى به آن مقدار از رشد و تعالى رسيدند كه نمونه آن در مقدمه ى اين مجموعه درباره ى «اسماء» دختر يزيد انصارى يادآورى شد. كه چگونه سؤال كردن اين زن رسول اللّه (ص) را وادار به تحسين كرد و موجب تعجب حاضرين شد. براى پرهيز از تكرار، شما عزيزان را به مطالعه ى مجدد آن توصيه مى نمايم و در اينجا اين نكته را اضافه مى كنم كه زنان در زمان رسول اللّه (ص) همواره در مجامع عمومى شركت مى كردند، در محضر رسول الله (ص) حاضر مى شدند و از معارف الهى و موعظه هاى ايشان بهره مند مى شدند. حتى وقتى احساس مى كردند مردان بيشتر از آنان در محضر حضرت هستند و مدت كمترى توفيق درك حضور پيامبر (ص) را دارند، براى استفاده بيشتر از محضر پرفيض حضرتش، عرض كردند براى ما روز مشخص و وقت ملاقات تعيين فرما؛ چنانكه ابوسعيد خِدرى نقل مى كند: «قالت النساء للنبى (ص) غلبنا عليك الرجال فاجعل لنا يوماً من نفسك» و حضرت هم اين كار را انجام داد «فوعدهنّ يوماً لَقيهن فوعظهن و امرهنّ [ صحيح بخارى، ج 1، ص 114، باب 78. ]».در مورد ديگر، زنان با كمال صراحت از محضر مبارك حضرت استدعا مى كنند كه نوبت بندى شده تا بتوانند بيشتر محضر حضرت را درك نمايند [ صحيح بخارى، ج 6، ص 594، باب 590. ] و شما در زندگى زنان صدر اسلام به نمونه هاى گويايى برمى خوريد كه در صحنه هاى اجتماعى و فرهنگى و سياسى و حتى نظامى حضور مى يافتند.در جنگ بدر، زنى به نام اُم ورقه به خدمت حضرت رسيد، و اجازه خواست تا براى مداواى مجروحين جنگ و امدادرسانى به رزمندگان در جبهه شركت كند و از خدا شهادت در راه خدا را طلب نمود. حضرت به او فرمود خداوند شهادت را بر تو مقرر نموده است. آنگاه او را امام جماعت اهل خانه ى خود قرار داد و اين زن مؤذن رسمى داشت و نماز جماعت برپا مى كرد و در آخر هم به دست برخى افراد خانه به شهادت رسيد [ طبقات ابن سعد، ج 8، ص 458. ] در جنگ خيبر زنى از قبيله بنى غفار با عده اى از زنان، از رسول الله (ص) اجازه گرفتند تا در جنگ براى امدادرسانى و مداواى مجروحين شركت كنند. و حضرت در حق آنان دعا كرد و آنان در جنگ شركت كردند [ سيره ابن هشام، ج 4 ص 315. ] در صحيح مسلم روايات متعددى نقل مى كند كه زنان در ركاب رسول الله (ص) در جنگها شركت مى كردند. از جمله شخصى به نام «نجده» به ابن عباس نامه نوشته و از او سؤال مى كند كه آيا زنان در عهد رسول الله (ص) در جنگ شركت مى كردند؛ ابن عباس جواب مى دهد آرى زنان در جنگ شركت مى كردند و مجروحين را مداوا نموده و حتى رسول الله (ص) براى آنها نصيبى از غنائم جنگى قرار مى داد. «كان رسول اللّه (ص) يغزو بالنساء... و يداوين الجرحى و يخذينَ من الغنيمةِ [ صحيح مسلم، ج 5، ص 197. ]».مورد ديگر از انس بن مالك نقل مى كند كه: «كان رسول الله يغزو بامِّ سُلَيمْ و نِسْوةٌ من الانصار اذا غزافيسقين الماء و يداوين الجرحى [ صحيح مسلم، ج 5، ص 196. ]».اُم سُلَيْم با عده اى از زنان انصار در جنگ شركت مى كردند به رزمندگان آب مى رساندند و مجروحين را مداوا مى كردند.در روايت ديگر آمده كه همين ام سُلَيْم را رسول اللّه (ص) در جنگ حنين در حالى كه خنجرى به دست داشت مشاهده فرمودند. از او سؤال كردند اين خنجر براى چيست، عرض كرد براى اين است كه اگر مشركى به من حمله كرد با اين خنجر شكم او را بشكافم! آنگاه حضرت تبسمّى كرد [ صحيح مسلم، ج 5، ص 196. ]».ملاحظه مى كنيد اين زن با چه شهامت و شجاعتى در نبرد و صحنه ى جنگ حق و باطل حضور يافته!اينها نمونه هايى از موارد فراوان است كه در زمان رسول اللّه (ص) اتفاق افتاده است و در تاريخ ثبت شده و چه بسا بسيارى موارد هم به فراموشى سپرده شده باشد.از اين نمونه ها اين نكته به وضوح مشاهده مى شود كه پيامبر اسلام (ص) تا چه اندازه در مسائل فرهنگى و اجتماعى و حتى نظامى به زنان مسلمان ميدان داده بود، آيا همه ى اينها را حمل به ضرورت مى توان نمود؟! آيا اعتلاى فرهنگى آنچنانى و سؤالات محورى آن زن انصارى و امامت جماعت امثال ام ورقه، و حتى تقاضاى نوبت براى درك محضر رسول اللّه (ص)، و... مى توان حمل بر ضرورت نمود؟ آيا اينها حكايت از سيره ى رسول اللّه (ص) نمى كند كه اين چنين رشد و تعالى به زنان جامعه داده است؟ آن هم در فاصله كوتاهى از آن فرهنگ جاهلى!
فعاليتهاى اجتماعى و سياسى فاطمه
شاهد ديگر بر اين موضع حضور فاطمه (سلام الله عليها) در صحنه هاى سياسى و اجتماعى است. فاطمه (سلام الله عليها) خود در متن مسائل سياسى و اجتماعى قرار داشت، و همواره از حق و اسلام و اهل بيت دفاع مى كرد. حتى در جنگ براى امدادرسانى و مداواى مجروحين شركت مى نمود. چنانكه در نبرد خونين احد كه اكثر مجاهدين فرار كردند و تنها على (ع) و چند نفر ديگر در اطراف رسول الله (ص) استقامت كردند. فاطمه (سلام الله عليها) در جبهه حاضر مى شود و به مداواى مجروحين مى پردازد و زخمهاى پدر را مرحم مى نهد [ بحار، ج 20، ص 95. ] بعد از رحلت پيامبر (ص) در آن شرايط حساس و دشوار و بحرانى كه فتنه و دشمنى تماميت اسلام و قرآن را تهديد مى كرد! اين زهرا بود كه با شركت خود در صحنه ى سياسى و اجتماعى و دفاع از مقام ولايت و رهبرى اساس اسلام را تضمين نمود. و در توطئه هاى بعد از رحلت رسول اللّه (ص) كه بر اهل بيت فشار آوردند و دست مردم را از فيوضات الهى آنان كوتاه كردند، و حتى حقوق شخصى اهل بيت را سلب نمودند و بخشيده ى رسول اللّه (ص) را بر زهرا روا نديدند، اين فاطمه بود كه در صحنه حاضر شد و از حقوق اهل بيت دفاع نمود.مگر خطبه ى آتشين زهرا (سلام الله عليها) در مدينه بعد از رحلت پدر بزرگوارش، فراموش شدنى است؟! آيا ايراد آن خطبه ى سياسى و اجتماعى در حضور جمعيت انبوه مدينه دخالت در امور سياسى و اجتماعى نيست؟!اين سيره ى فاطمه (س) است كه در متن جريان سياسى امت اسلامى قرار دارد، و تا آنجا كه به صلاح قرآن و اسلام باشد از حق خود، و تا پاى جان و حيثيت و آبرو از اسلام و قرآن حمايت مى كند و در صحنه هاى گوناگون جامعه شركت مى كند و افشا و محكوم مى كند.فاطمه (س) در ميدان سياسى و دفاع از حريم رهبرى با استوارى تمام مقاومت مى كند و مورد هجوم و هتك حرمت قرار مى گيرد!فاطمه (سلام الله عليها) قائم بر حق است و در ميدان حضور دارد كه مورد هجوم است والّا كسى با فرد منزوى كه در خانه خود نشسته كارى ندارد. و زندگى و سيره ى زهرا (سلام الله عليها) همانند سيره و قول و تقرير و امضاى ساير معصومين بر همگان حجت شرعى است.آرى اين زندگى فاطمه است كه همواره در صحنه هاى گوناگون حضور دارد، آن هم زندگى و سيره ى دختران فاطمه است كمه در صحنه هاى اجتماعى و سياسى هماره حضور دارند؛ هم آنان كه در انقلاب پرشور حسين (عليه السلام) شركت كردند و پيام خون شهيدان كربلا را به دنياى بشريت رساندند و دين خدا را حمايت نمودند.نواى سوزناك و سخنان آتشين و ستم سوز زينب و كلثوم (سلام الله عليهما) هنوز از شهر كوفه و شام و از خرابه ها و كاخ سبز يزيديان طنين افكن است، كه اين دختران در دامن فاطمه تربيت يافته اند، همان دامن مجاهدپرورى كه امام حسن مجتبى (ع) را و امام حسين (ع) را به جهان انسانيّت تقديم نمود كه تا هميشه افتخار بشريت باشند.اين سيره ى اهل بيت و فاطمه و فرزندان زهراست كه در همه جا از حريم حق دفاع مى كنند و در هر شرايط در صحنه حاضر مى شوند و با قامتى استوار و اراده اى آهنين از اسلام و قرآن دفاع مى نمايند. و سيره ى اهل بيت (عليهم السلام) براى همه ى مسلمانان در طول تاريخ اسوه است.
فاطمه و زن مسلمان
با توجه به آنچه گذشت، ديدگاه حضرت زهرا (سلام اللّه عليها) و نيز سيره ى او در مورد حضور زن در صحنه هاى اجتماعى و سياسى روشن شد. و يك زن مسلمان با تأسى به سيره ى فاطمه (سلام الله عليها) بايد در صحنه هاى سياسى و اجتماعى براى دفاع از حريم حق و اسلام شركت كند، شركت زنان در مسؤوليتهاى عمومى نه تنها از نظر اسلام ممنوع نمى باشد، بلكه در بسيارى از موارد واجب و لازم هم بوده و تكليفى الهى به حساب مى آيد. و اگر از فاطمه زهرا (سلام الله عليها) نقل شده ويژگى زن مسلمان اين است كه نه او مرد نامحرم را ببيند و نه مرد نامحرم او را ببيند: «قال النَّبى (ص) لَها اىّ شى ءٍ خيرٌ للمرأه قالتْ اَنْ لا ترى رجلاً و لا يَراها رَجُلٌ [ بحار، ج 43، ص 84. ]». هرگز به معناى انزوا و گوشه نشينى زن مسلمان نيست، بلكه يا منظور اين است كه زن در فعاليتهاى اجتماعى بايد آنچنان مقررات اسلامى را رعايت كند كه موجب نگاه حرامِ نامحرمان نشود و خود نيز از نگاه حرام به نامحرم به دور باشد. و يا به آن معناست كه در مديريت امور بانوان خود زنان بايد عهده دار باشند تا نيازى به تماس با مرد نامحرم نباشد. در يك جامعه ى اسلامى در شؤون گوناگون، تحصيل علم و دانش، بهداشت و درمان و امور تخصصى بانوان و... بايد تمام دست اندركاران و اساتيد و پزشكان متخصص زن باشند، تا جنبه هاى منفى يعنى اختلاط زن و مرد را در پى نداشته باشد نه اينكه زنان از تمام صحنه ها و مسؤوليتها مانند تخصص، وَ به عهده گرفتن امور اجرايى زنان و دخالت در مسائل اقتصادى بدور باشند به طورى كه اگر به پزشك متخصص در امور بانوان نيازمند شدند يا از درد بميرند! و يا به نامحرم مراجعه كنند؛ كدام آيه و روايت چنين دلالتى دارد؟!در هر صورت ديدگاه فاطمه (سلام الله عليها) هيچگاه انزواى زن مسلمان و خانه نشينى او نيست، چگونه ممكن است زهرا (س) كه خود الگو و اسوه براى همه ى مسلمانان است خود در صحنه هاى سياسى، اجتماعى، اقتصادى و فرهنگى شركت كند آنگاه زنان ديگر را از انجام اين فعاليتها منع نموده و بفرمايد كه ويژگى زن آن است كه او نامحرم را نبيند و نامحرم هم او را نبيند! اين سخن اگر به معناى انزواى زن مسلمان باشد، هم با آيات و روايات و هم با سيره ى زهرا (سلام الله عليها) منافات دارد.
سوگ داغدارى فاطمه
فاطمه برترين بانوى جهان، دختر گرانقدر رسول اللّه (صلى اللّه عليه و آله و سلم) همسر مهربان، همتا و همراه على، مادر پُر مِهر و مودّت براى فرزندان، و الگوى فضيلت براى همگان است.سيماى شخصيّت فاطمه (سلام اللّه عليها) در كلام رسول خدا (صلّى الله عليه و آله و سلّم) چه زيبا ترسيم گرديده است:فاطمه پاره ى تن من است.فاطمه نور چشم من است.فاطمه قلب من است.فاطمه محبوبترين و عزيزترين نزد من است!فاطمه برترين زنان عالم است!من بوى بهشت را از فاطمه استشمام مى كنم!خشنودى فاطمه (س) خشنودى من است و آزار فاطمه آزار من است!انسان وقتى به مقام و منزلت فاطمه پى مى برد، و چهره ى ملكوتى او را در سخنان رسول اكرم (ص) با آن همه درخشندگى به تماشا مى نشيند؛ ديگر به باور انسان نمى گنجد كه نامردمانى بر ظلم و ستم به چنين بانويى اتفاق و اتحاد كنند: «بتضافر اُمَتِكَ عَلى هَضْمِها [ نهج البلاغه (خطبه ى) 202، ص 320، امالى مفيد، ص 282. ]».آرى چه كسى را باور است؟! كه سينه اى كه رسول اللّه (صلى الله عليه و آله و سلم) آن را مى بوييد، آكنده از درد و رنج و غم و اندوه شود! دستانى كه حضرت آنان را مى بوسيد، مورد ضرب و شتم قرار گيرد! و صورتى كه رسول اللّه (صلى الله عليه و آله و سلم) بر آن بوسه مى زد از