1. در مباحث قرآنى: - تأثیر اندیشه های غزالی بر ملاصدرا نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تأثیر اندیشه های غزالی بر ملاصدرا - نسخه متنی

قاسم جوادی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مسأله مقايسه فرهنگها و بررسى تطبيقى و تاريخى اثرگدازى علوم و فلسفه ها و ادبيات ملتها و قومهاى مختلف نسبت به يكديگر و هم سير تاريخى تاثير و تأثرات در درون يك فرهنگ و در قلمروى خاص موضوعى نوظهور است و عمر چندانى ندارد. از رهگذر همين مقايسه ها نقاط مجهول بسيارى در تاريخ فرهنگ و علم وهنر روشن شده است و نگاه بشر به فراورده هاى فرهنگى خويش دگرگون شده است. در فرهنگ ما اين نوع بررسى بسيار نادر و كمياب است و جاى آن دارد كه تاريخ فرهنگ و دانش ما از اين منظر مورد بررسى قرار گيرد. در مقاله حاضر به اثرپذيرى ملاصدرا از غزالى مى پردازيم.

اصل اثرپذيرى ملاصدرا آنچنان در نوشته هاى خود او آشكار است كه نيازى به اظهارنظر ديگرى در اين باره نيست در عين حال ابتدا سخن عدّه اى از بزرگان را در اين باب نقل مى كنيم و سپس سراغ آثار ملاصدرا مى رويم.

1 ـ استاد جلال الدّين آشتيانى در مقدّمه رسائل فلسفى ملاصدرا در باب تفسير و تأويل مى نويسد:

(آنچه كه ملاصدرا و فيض در اين مقام ذكر كرده اند ملخص كلام شيخ نحرير غزالى است كه در بيان اين قسم از مطالب متفرّد است.)1

در جايى ديگر اشاره مى كند:

(ملاصدرا در مباحث ذوقى و مطالب مربوط به عرفانيات و تأويل آيات مربوط به اخلاقيات و احاطه به مباحث و مسايل مربوط به اين جهات به غزالى معتقد است و بعضى از عبارات مستقل بر تجليل و توقير آن هم در حدّ اعلا نسبت به غزالى آورده است.)2

آقاى بيدار در مقدّمه تفسير ملاصدرا مى نويسد:

(و يمكن القول بان كلما جأ فى تأليفاته من مطالب خطا بية او تمثيلية فما خوذة فى الاكثر من كتب الغزالى و سيما ام كتبه احياء علوم الدين نقله عيناً او تلخيصاً او شرحاً مع اصلاحات لهفواته على ما يقتضيه المقام و قد صرّح او اشار اليه (فهذه خلاصة ما ذكره بعض علماءالاخرة) (تفسير سوره يس/95). (هذا تمام مالخصناه من كلام بعض ائمةالعلم و الشريعة)3(مبدء و معاد/ 488 شواهدالربوبيه/375)

مى توان گفت: آنچه از مطالب خطابى و تمثيلى كه در تأليفات ملاصدرا راه يافته است از كتابهاى غزالى گرفته شده بويژه از كتاب احياءالعلوم كه ملاصدرا به حسب مقتضاى مقام يا مطلب را به عينه از آن نقل كرده و يا خلاصه كرده و يا همراه با اصلاح اشتباهات غزالى است.

استاد زرياب خويى مى نويسد:

(كافى است كسى كتاب مشكوةالانوار او را (غزالى) بخواند و اثر شگرف او را در فلسفه صدرالمتألّهين ببيند.)4

آقاى محمّدتقى دانش پژوه مى نويسد:

(ملاصدرا در تصوّف مذهبى بيش تر از احياءالعلوم غزالى و در عرفان محض بيش تر از فتوحات محيى الدّين بهره برده و عبارات آن دو را به نام يا بى نام در نوشته هاى خود گنجانده است.)5

آقاى دكتر حسين نصر در تاريخ فلسفه اسلامى مى نويسد:

(ملاصدرا از كلام يا الهيّات اهل سنّت و شيعه باخبر بود و در كتابهايش مخصوصاً اسفار آثار غزالى و امام فخررازى را نقل مى كند.)6

اينك پس از نقل اظهار نظر شمارى از بزرگان كه اعتراف به اثرپذيرى ملاصدرا از غزالى داشتند به سراغ اظهارات خود ملاصدرا مى رويم و در مباحث گوناگون نمونه هايى را ياد خواهيم كرد.

1. در مباحث قرآنى:

ملاصدرا در كتاب مفاتيح الغيب در بحث از ادب ناظرين در دانش قرآن حدود يازده صفحه مطالبى را از وى نقل مى كند و سرانجام مى نويسد:

(فهذه عشرة آداب لمتأمل التالى للقرآن و جدناها فى كتاب الاحياء.)7

اينها ده ادب است براى كسى كه قرآن را به تأمّل تلاوت كند كه آنها را در كتاب احياء يافتيم.

ملاصدرا بهترين روش برخورد با قرآن را در بيانات غزالى يافته است. او با كم ترين تغيير عبارات غزالى را بيان مى كند. بنابراين فضل تقدّم غزالى و بلكه اثرگذارى ملاصدرا در اين بخش از غزالى نيازى به بحث ندارد.

در بحث ديگرى در كتاب مفاتيح الغيب كه تحت عنوان فهم قرآن و تفسير به رأى آورده است بخشى از عبارات غزالى در كتاب احياء را آورده است ولى اسمى از غزالى نمى برد.8

در بحث تأويل قرآن و در تفسير آيةالكرسى ضمن اشاره به مسلكهاى گوناگون كه در اين زمينه وجود دارد مانند: معتزله حنابله اشاعره و. به بيان ديدگاه خويش مى پردازد و در
آخر مى نويسد:

(هذا ملاك التحقيق فى فهم متشابهات القرآن والحديث و هو مسلك شريف قد ذكره بعض علماءالاسلام كالغزالى فى كتبه.)9

اين ملاك تحقيق در فهم متشابهات قرآن و حديث است و مسلك شريفى است كه بعضى از علما مانند غزالى در كتابهايش ذكر كرده است.

نكته در خور درنگ اين است كه: ملاصدرا هم ديدگاه غزالى را پذيرفته و هم او را در برابر ديدگاههاى ديگران بويژه اشاعره قرار داده است و دست كم در اين بخش نه تنها او را اشعرى نمى داند و ديدگاه او را در برابر آنها مى نهد بلكه از بين انديشه هاى گوناگون كه ذكر كرده است بهترين آنها مى داند.

2. در مباحث حديثى:

ملاصدرا در شرح اصول كافى در شرح حديث دوّم از احاديث باب توحيد در ضمن شرح بحثهايى كه بين امام صادق (ع) و ابن ابى العوجا جريان داشته است مطلبى را زير عنوان: (انارة كشفيه) مطرح مى كند. (از عنوانهايى كه به طور معمول چنين به نظر مى رسد ملاصدرا هر وقت خواسته است ديدگاه خاص خود را بيان كند از اين عنوانها استفاده مى كند) در زير اين عنوان چندين صفحه بحث دارد بدون اين كه هيچ اشاره اى كند كه اين بحث را از غزالى گرفته در حالى كه تمام بحث را از احياءالعلوم غزالى گرفته است. تنها كارى كه ملاصدرا انجام داده آنچه كه غزالى خيلى گسترده مطرح كرده وى خلاصه كرده است.10

پس حتّى سخنان غزالى در باب توحيد آن گونه جالب توجّه است كه ملاصدرا در شرح احاديث ائمه شيعه عليهم السلام از آنها استفاده مى كند و به عنوان بهترين بيان آن را در توضيح حديث آورده است.

3. در مباحث اخلاقى:

در بحثهاى مربوط به قلب در كتاب مفاتيح الغيب زير عنوان (تبصرة نبويه) مسائلى را بيان كرده كه همه آنها از مباحث مربوط به قلب احياءالعلوم گرفته بدون اين كه از غزالى نامى ببرد.11

و همچنين در بحث از گناهان نفس و گناهان باطن و آنچه كه بنده به واسطه آن مؤاخذه مى شود از وسوسه هاى قلب و چند صفحه مطلب ذكر مى كند و در پايان مى نويسد:

/ 7