بررسى ديدگاه علاّمه طباطبائى(رحمه الله) در باره رابطه داده هاى فلسفى با تعاليم وحيانى - بررسی دیدگاه علامه طباطبائی (رحمه الله) درباره رابطه داده های فلسفی با تعالیم وحیانی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

بررسی دیدگاه علامه طباطبائی (رحمه الله) درباره رابطه داده های فلسفی با تعالیم وحیانی - نسخه متنی

ابوالفضل ساجدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بررسى ديدگاه علاّمه طباطبائى(رحمه الله) در باره رابطه داده هاى فلسفى با تعاليم وحيانى

ابوالفضل ساجدى

آنچه در پى مى آيد مرورى بر ديدگاه علاّمه طباطبائى(رحمه الله) در باره ارتباط ميان تعاليم وحيانى و استدلالات عقلانى است. بررسى زندگى اين بزرگ مرد نشان مى دهد كه وى توجه فراوانى به ارتباط و تطابق فلسفه با مذهب داشته است. وى پس از ترك تبريز (زادگاهش) به قصد عزيمت به قم و آغاز تدريس و تحقيق، تدريس فلسفه را بر ساير دروس ترجيح داد، بويژه آنكه در آن زمان، كلاس هاى سطح بالاى فلسفه در قم وجود نداشت. علاوه بر آن، با تشريح نظريه طباطبائى(رحمه الله) در زمينه نكات گوناگونى نظير دعوت قرآن به كاربرد شيوه عقلانى، استفاده او از اين شيوه در تفسير قرآن و تفسير خاص وى در مورد آيه ويژه اى در ارتباط با اهيمت منطق، مى توان روشن ساخت كه علاّمه طباطبائى(رحمه الله)تأكيد خاصى بر نقش فلسفه، منطق و استدلالات عقلانى در تفسير وحى دارد.

دعوت قرآن به استفاده از روش عقلانى

به گفته علاّمه طباطبائى(رحمه الله)، قرآن مردم را به كاربرد صحيح روش عقلانى و به پيروى از فكر و دانش دعوت نموده است. وى در اين سخنان خود بر نقش فكر و دانش در زندگى بشر تأكيد مى نمايد: «بديهى است كه زندگى بشريك زندگى انديشمندانه است. زندگى كامل نمى شود مگر با "ادراكى" كه ما آن را "فكر" مى ناميم.»(1)

علاّمه طباطبائى(رحمه الله) بر اساس اهميت نقش فكر در زندگى بشر، معتقد است كه هرچه فكر انسان صحيح تر و كامل تر باشد، زندگى او بهتر و استوارتر خواهد بود. وى در اثبات اين نظريه به آيات زير اشاره مى نمايد:(2)

1ـ آيا آنكه مردارى بود، سپس زنده اش كرديم و براى او روشنايى قرار داديم تا در ميان مردم راه برود همانند كسى است كه در تاريكى است و قادر به خروج از آن نيست؟ (انعام: 122)

2ـ آيا يكسان اند آنان كه مى دانند و آنان كه نمى دانند؟ (زمر:9)

3ـ خداوند در ميان شما آنان را كه ايمان آورده اند و دانش دارند به پايه هاى بلند بالا برد. (مجادله: 11)

4ـ پس مژده بده بندگان مرا; آنان كه سخن را مى شنوند، پس از بهترينش پيروى مى كنند. آنانند كه خدا رهبريشان كرده و آنانند خردمندان. (زمر: 17 و 18)

نكات ذيل را مى توان به عنوان متمّم كلام علاّمه طباطبائى(رحمه الله) ذكر نمود:

1ـ مرحوم علاّمه رابطه اين آيات و نظريه خود را در اين قسمت از كلامش شرح نمى دهد. در زمينه ارتباط اين آيات با ديدگاه ايشان مى توان گفت كه ظاهراً اين آيات بر اهميت دانش براى بشر تأكيد دارند. خداوند در نخستين آيات كتاب خود، دانش را به نورى، كه راه زندگى بشر را روشن مى سازد، تشبيه مى كند. در سه آيه ديگر، قرآن مردم را به دو گروه تقسيم مى نمايد: كسانى كه دانش را به كار مى بندند و آنان كه چنين نمى كنند. خداوند گروه اول را در مرتبه اى بالاتر از گروه دوم قرار مى دهد. وقتى خداوند راه دانش و انديشه را برتر مى داند، لازمه آن به كاربستن روش عقل براى كسب معرفت صحيح است.

به نظر مى رسد برداشت مرحوم طباطبائى در مورد آيه اول در اين مورد با تفسير وى از همين آيه در بخش ديگرى از تفسيرالميزان تفاوت دارد. در اينجا وى اين آيه را براى اثبات اهميت دانش ـ به طور كلى ـ و اهميت كاربرد روش صحيح و منطقى در تفكر از نظر قرآن ارائه مى دهد، اما در جاى ديگرى از تفسير الميزان، ايشان بيان مى دارند كه منظور از «نور» در اين آيه، هر نوع دانشى نيست، بلكه معرفتى است كه از ايمان فرد مسلمان ناشى مى شود. علاّمه(رحمه الله) در تفسير خود، حديثى از پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله)ارائه مى نمايد.(3)

در اين حديث، حضرت رسول(صلى الله عليه وآله) مى فرمايند: «هر كه از دانش خويش بهره گيرد، خداوند به او علم نوين عطا مى كند.»(4)

ظاهراً اين حديث اشاره به نوعى خاص از دانش دارد كه عبارت از معرفت قلبى و درونى نسبت به خداوند و حقايق مذهبى است. بنابراين، در صورتى كه علاّمه طباطبائى(رحمه الله) كلمه «نور» در آيه مزبور را به معرفت معنوى تفسير نمايد، احتمالاً نمى تواند در اينجا از اين آيه براى تأييد نظر خود استفاده كند; زيرا در اين صورت، واژه «نور» شامل اَشكال ديگر علم نظير منطق و فلسفه نمى گردد.

تأكيد قرآن بر تفكر

از نظر علاّمه طباطبائى(رحمه الله)، مى توان بيش از سيصد مورد از آيات قرآن را، كه در آنها انسان ها به فكر و به كارگيرى عقل خود دعوت شده اند، ارائه نمود. علاوه بر آن، قرآن به پيامبر(صلى الله عليه وآله)شيوه هاى مناسبى براى ارائه حقيقت به مردم مى آموزد. همچنين خداوند در آيات ديگر قرآن، استدلال هايى را كه پيامبران ديگر براى پيروان خود به منظور اثبات عقايد مذهبى به كار برده اند، ذكر مى نمايد. نمونه هايى از اين آيات بدين قرارند:

«فرستادگان شان گفتند: آيا نسبت به خدايى كه آفريننده آسمان ها و زمين است شكى هست؟(ابراهيم: 10)

لقمان هنگام نصحيت نمودن پسرش، به او مى گويد: «اى پسر عزيزم، هيچ شريكى بر خداوند قايل مشو. آگاه باش كه نسبت دادن شرك به خداوند خطايى خوفناك است.» (لقمان: 13)

«و مردى از كسان فرعون، كه ايمان خود را پنهان مى داشت، گفت: آيا شما مردى را به اين دليل كه مى گويد: پروردگار من خداست مى كُشيد، در حالى كه نشانه هاى روشنى از پروردگارتان آورده است؟» (نساء: 28) طبق اين آيه، يكى از پيروان حضرت موسى(عليه السلام) اظهار مى دارد كه آن حضرت با خود مدارك روشنى براى اثبات وجود خداوند، به عنوان پروردگار همه انسان ها، آورده است.(5)

«گفتند: نگزينيم تو را به آنچه بيامد ما را از دلايل روشن، سوگند به آنكه ما را آفريد. پس بفرماى آنچه را مى فرمايى. جز اين نيست كه اين زندگى دنيا را حكم مى رانى.»(طه: 72)

اين آيه اشاره به زندگى حضرت موسى(عليه السلام) دارد، هنگامى كه وى براى اثبات ادعاى خود، دليلى روشن ارائه نمود. با مشاهده اين شواهد، كفّار تغيير عقيده دادند و راه حضرت موسى(عليه السلام) را پذيرفتند. ساير پيروان فرعون، كه دشمن اصلى حضرت موسى(عليه السلام)بودند، سرانجام، خطاب به فرعون گفتند: «ما با مشاهده نشانه هاى روشن موسى، ديگر پيرو تو نيستيم.»(6)

/ 6