شناخت خداوند - درس هایی از نهج البلاغه، خطبه 186 نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

درس هایی از نهج البلاغه، خطبه 186 - نسخه متنی

حسین علی منتظری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

پاسدار اسلام ـ شماره 56 ، مرداد 1365

درس‌هايي از نهج‌البلاغه

شناخت خداوند

آية‌الله‌العظمي منتظري

موضوع بحث, تفسير خطبه 186 نهج‌البلاغه با شرح محمد عبده و يا خطبه 228, با شرح فيض‌الاسلام بود. و همانگونه كه ملاحظه كرديد, تمام خطبه درباره صفات و افعال خداوند بحث مي‌كند.

در قسمت گذشته به اينجا رسيديم كه آفرينش و ايجاد موجودات براي خداوند دشوار و خسته‌كننده و سنگين نمي‌باشد و خداوند مخلوقات را براي اينكه سلطنت خود را تثبيت و استوار سازد نيافريده و همچنين آ‏فرينش موجودات براي ترس از زوال نعمت‌ها يا پديد آمدن كمبودها نبوده‌است. و اكنون به دنباله بحث كه آخرين فراز از اين خطبه بسيار ارزنده و شيرين است, مي‌پردازيم:

«و لا للإستعانة بها علي ندٍّ مكاثر»

(خداوند مخلوقات را آفريده است) نه براي اينكه از آنها ياري بجويد تا بر همطرازي غلبه‌جوي چيره شود.

خلقت براي غلبه‌جوئينيست

هر سلطان مقتدري براي اينكه بتواند قدرت و سلطنت خود را حفظ كند, ناچار است لشكري نيرومند و قهار آماده سازد تا در صورت حمله و يورش لشكر سلطاني ديگر, در مقابل آنها ايستادگي كرده و از خود دفاع نمايد. اين امري است طبيعي زيرا طبيعت انسان غلبه‌جوئي و قدرت‌طلبي است. ولي خداوند اوّلاً ـ جسم نيست تا صفات اجسام را دارا باشد و غلبه‌جوئي پيدا كند. ثانياً ـ همطراز و كفو و انبازي ندارد كه در برابر او لشكركشي نمايد.

مكاثر: يعني غلبه‌جو. و تكاثر: به‌معناي غلبه جستن بر ديگران است. در قرآن آمده است: «الٰهكم التكاثر» ـ غلبه‌جوئي سرگرمتان ساخته و دنيا شما را بازي داده است.

«و لا للإحتراز بها من ضدٍّ مثاور»

و نه براي دوري جستن از دشمني مهاجم

خلقت خداوند موجودات را براي اين نيست كه بخواهد احتراز بجويد بوسيله اين موجودات از خدائي كه با او دشمن و ضدّ است و مي‌خواهد بر او حمله‌ور شود و او را از پاي درآورد چرا كه خداوند رقيبي ندارد تا توان هجوم بر او را داشته باشد.

مثاور: مهاجم. ثار, يثور يعني هجوم كرد و «ثوره» به‌معناي انقلاب از همين كلمه گرفته شده‌است. «ثوّار» جمع ثائر به‌معناي انقلاب‌كنندگان است. «مثاور» اسم فاعل از ثوره به‌معناي مهاجم و يورشگر است.

«و لا للإزدياد بها في ملكه»

و نه به منظور افزايش در ملك و پادشاهي خود مي‌باشد

حاكمان سلطه‌جو همواره در كوشش و تلاشند كه زمين‌هاي بيشتري را تصاحب كرده و با هجوم به اطراف و اكناف در پي افزودن به قدرت و سلطنت خويش مي‌باشند. ولي خداوند با ايجاد مخلوقات در پي اين نيست كه حكومتش را گسترده‌تر كند و در افزايش ملك خود بكوشد.

«و لا لمكاثره شريك فى شركه»

و نه براي غلبه جستن بر شريك و انبازي در شركتش خداوند شريكي ندارد كه بخواهد بر او بزرگي و فخر بفروشد و با خلقت موجوداتي بيشتر بر او غلبه جويد و به رقابت بپردازد. اينها از صفات انسان است كه همواره مي‌كوشد بر رقيبان خود, برتري و غلبه داشته باشد و در مال و قدرت بر آنان فخر بفروشد. و خداوند از تمام اين صفات مبرّا و منزّه است.

«سبحان الله عمّا يصفون».

«و لا لوحشه كانت منه فأراد أن يستأنس اليها»

و نه براي گريز از وحشت تنهايي است تا با موجودات انس بگيرد

خداوند ما را خلق نكرده است تا از وحشت تنهائي بدر آيد و با ما مأنوس و هم‌صحبت شود.

«ثمَّ هو يفنيها بعد تكوينها لا لسأمٍ دخل عليه فى تصريفها و تدبيرها»

وانگهي او اشياء را پس از آفريدن نابود مي‌سازد نه به اين جهت كه از گرداندن و تدبير امور آنها خسته و ملول شده باشد.

/ 4