نابودي پديده‌ها - درس هایی از نهج البلاغه، خطبه 186 نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

درس هایی از نهج البلاغه، خطبه 186 - نسخه متنی

حسین علی منتظری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نابودي پديده‌ها

خداوند تمام موجودات را پديد آورده و پس از وجودشان, آنها را فاني و نابود مي‌سازد, تا جائي كه موجودات عالم مانند مفقود و گم‌شده شوند كه گويا قبل از اين وجودي نداشته‌اند.

آنگونه كه از قرآن و روايات استفاده مي‌شود و تا اندازه‌اي علم نوين نيز آن را تأييد و ثابت مي‌كند, اين است كه خورشيد ـ مثلاً ـ با اينكه درحال نورافشاني است, روزي خواهد فرا رسيد كه در اثر تمام شدن ئيدروژن آن, بي‌فروغ و بي‌نور شود. در قرآن مي‌خوانيم: «اذا الشمس كوّرت و اذا النجوم انكدرت» آن هنگام كه خورشيد درهم پيچيده شود و ستارگان تاريك شوند.

و همچنين در قرآن مي‌خوانيم: «يوم نطوي السّماء كطيّ السّجلّ للكتب» روزي كه آسمان را درهم بپيچيم همانند سجلّي كه كاغذهايش درهم پيچيده مي‌شود. در اينجا نكته‌اي نهفته است كه ثابت مي‌شود آسمان‌ها بكلّي نابود نمي‌شوند بلكه درهم پيچيده شده و ظهوري نخواهند داشت, زيرا مثال به سجل مي‌زند. كتابهائي كه در گذشته بوده است مانند كتابهاي زمان ما نبوده, بلكه صفحه‌اي را مي‌نوشتند, بعد صفحه ديگري را به آن مي‌چسباندند و براي حفظ كردن صفحه‌ها, آنها را دور هم مي‌پيچيدند كه هر وقت خواستند, سجل را باز كرده و صفحه‌ها ظهور پيدا كنند. و تا وقتي كه سجل نوشته‌ها بسته بوده, نوشته‌ها قابل خواندن نبوده است چون در درون آن پيچيده شده بوده است ولي آن هنگام كه سجل را باز مي‌كردند صفحه‌ها ظهور و بروز پيدا مي‌كردند. در آيه گذشته خداوند پيچيده شدن آسمان‌ها را به پيچيده‌ شدن نوشته‌ها در سجلّ تشبيه مي‌كند كه آن صحيفه‌ها و نوشته‌ها نابود نشده‌اند ولي در لابه‌لاي سجل, پيچيده شده و بي‌خاصيّت شده‌اند, گويا وجودي ندارند.

و در هر صورت آيات زيادي درباره تحوّل شگرف در عالم طبيعت, آمده است كه از آن جمله مي‌فرمايد: «يوم تبدّل الأرض غير الأرض و السموات» روزي كه زمين, به صورت زميني ديگر تغيير شكل دهد و آسمان‌ها همچنين. و در سوره زلزله مي‌فرمايد: «اذا زلزلت الأرض زلزالها و اخرجت الأرض اثقالها»‌ روزي كه زمين را زلزله‌اي سخت فراگيرد و آنچه در درونش است, بيرون ريزد. بالاخره روزي تمام زمين و آسمان‌ها و ستارگان و افلاك و كهكشان‌ها درهم پيچيده شوند و بي‌خاصيّت گردند و زندگي در آنها نابود شود و تمام اجسام ازبين بروند و تنها ارواح و جان‌هاي مردم, به قدرت خداوند باقي بمانند ولي از جهان طبيعت چندان اثر محسوسي ديده نشود كه گوئي قبلاً موجود نبوده است, و تنها ذات باريتعالي است كه باقي مي‌ماند و هرگز تبدّل و تحوّلي در او پديد نيايد زيرا كه او جسم نيست. «كلّ من عليها فان و يبقي وجه ربّك ذوالجلال و الاكرام» هر كه روي زمين زيست مي‌كند, فاني و ازبين رفتني است و ذات پروردگارت كه صاحب جلال و ارجمندي است, باقي و ماندني است.

اجمالاً يك نحوه از هم پاشيدگي و بهم خوردني در عالم ماده و طبيعت, چه پديده‌هاي علويش و چه پديده‌هاي سُفليش, به‌وجود خواهد آمد. و اين منافات ندارد با آن مطلب كه گفته مي‌شود: انسان با مردن فاني نمي‌شود زيرا آنچه از انسان مي‌ماند وجود جبروتي و ملكوتي او است. زيرا انسان سه نشئه[1] دارد:

/ 5