ب - پاسخ استاد حائري - یادی از شادروان دکتر مهدی حائری یزدی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

یادی از شادروان دکتر مهدی حائری یزدی - نسخه متنی

سید حسن امین

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ب - پاسخ استاد حائري

«به نام خدواند بخشنده و بخشايشگر دانشمند محترم جناب آقاي سيد حسن امين

1ـ از اين كه حقير را بر برخي از كاستيهايم در مقاله منتشره در مجله شريفه ايران شناسي هشدار داده ايد كمال تشكر را دارم. اما بايد به نكته اي هم متوجه باشيم كه اگر كسي ابتكاري را در معناي مخصوصي به عمل آورد، اين بدان معنا نخواهد بود كه ديگران از ابتكار او در معاني ديگر استفاده نكنند يا تفسيري نوين بر آن ابتكار نيفزايند. مي گويند قاعده «الواحد لايصدر عنه الاّ الواحد» از ابتكارات ابن سيناست، و او اين قاعده را از علت اولاي ارسطو استخراج و ابتكار كرده است. فرضا همان گونه كه اشعار فرموده ايد حكمت متعاليه از ابتكارهاي ابن سينا باشد كه خواسته است ردي بر حكمت مشائي و دفاعي از حكمت اشراقي بنويسد. اما اين بدان معني نمي تواند باشد كه صدرا نيز از اين كلمه استفاده نكند و به جاي انتقاد ابن سينا در خصوص حكمت مشاء همه تفكرات آن روز اسلامي را از حكمت اشراقي و مشائي گرفته تا كلام اشعري و معتزلي و علماي حديث و حتي تفاسير قرآني و به قول خودتان عرفان بحثي و ذوقي را زير چتر تحليلهاي فيلسوفانه خود قرار ندهد. در اين فرض خودتان انصاف دهيد آيا اين يك نوآوري و ابتكار نيست؟ او تمام اختلافات هستي را در كلمه واحده وجود تشكيكي جمع كرده و نظام يكتا گونه جهان هستي را به نمايش مي گذارد (در اين باره به كتاب هرم هستي نوشته اين جانب رجوع فرماييد».

2ـ بر خلاف نظر حضرت عالي كه مرقوم داشته ايد: ابن سينا پس از تحول عرفاني خود [علي الظاهر پس از ديدارش با ابوسعيد ابوالخير [(صحيح آن ابوسعيد ابي الخير است» دو نمط آخر را افزوده است. بايد با كمال معذرت عرض كنم كه اين هر دو نمط با ارتباطي منطقي مربوط به فلسفه عرفان است نه علم عرفان و نه عرفان تجربي عملي. اگر به توضيح بيشتر احتياج است به كتاب انگليسي اين جانب The Priciple of Epistemology i Islamic Philosophyمراجعه فرماييد.

3ـ اما ايراد جناب عالي به مخالفت اين جانب با حكمت ذوقي غير وارد است. دليل هم اين است كه ذوق از پديده هاي متغير هر انساني است. ممكن است كسي در يك هنگام كوتاهي به چيزي همچون گل يا شعر يا هر چيز ديگر ذوق و تمايل داشته باشد و در هنگام ديگر از همان چيز متنفر گردد. بله، ذوق ممكن است طريق پسنديده براي وصول به قلّه عرفان باشد آن هم با شرايط خاصي، ولي هر گز نمي تواند از اوصاف ذاتي عرفان باشد.

در رهبري و راهنمايي عشق به سوي كمال مطلق نمي توان ترديد كرد. با اين حال هرگز نمي توان حقيقت عرفان را خود عشق فرض كرد، زيرا در اين صورت عرفان را از حريم شناخت حضوري جهان هستي به كلي بيرون رانده ايد و هم فيلسوف اشراقي نيز به اين ماجري تن نخواهد داد. مولانا چه خوب مي گويد:




  • عاقبت ما را بدان سر رهبر است

    عاشقي گر زين سر و گر زان سر است



  • عاشقي گر زين سر و گر زان سر است
    عاشقي گر زين سر و گر زان سر است



ابن سينا راههايي كه به سوي عرفان گراييده مي شود هم در عبادت و رياضات معنوي جستجو مي كند و هم در موسيقي، ولي معني اين سخن اين نيست كه اساسا عرفان به دو گونه است: عرفان عبادي و عرفان موسيقي، بيش از اين مصدع اوقات نمي شوم. با احترامات فائقه

مهدي حائري يزدي 5 آبان 1375، تهران

/ 7