جوان و اعتماد به نفس - جوان و اعتماد به نفس (1) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

جوان و اعتماد به نفس (1) - نسخه متنی

محمدرضا سبحانی ‏نیا

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

جوان و اعتماد به نفس

محمد سبحانى نيا

قال على (ع):(اَلتقى رَئيس الأخلاق)

ترجمه: پرهيزگارى سَرِ خلق هاست.

نهج البلاغه, كلمات قصار, ش410 يكى از اهداف تربيتى كه همواره مورد توجه مربيان بوده, پرورش روحيه خودباورى و اعتماد به نفس است. قبل از ورود به بحث لازم است مراد از اعتماد به نفس و محدوده آن روشن و منقّح گردد تا از اين ره گذر نقش و جايگاه اين مقوله تربيتى در فرهنگ اسلامى مشخص شود.

اتكاى به نفس عبارت است از اين كه انسان به خود تكيه كند, خود را مسئول كارهاى خويش بداند, موفقيت و ناكامى را معلول افكار و اعمال خود بپندارد و به يارى ديگران چشم ندوزد. ريشه اين كمال انسانى در وجود هر فردى نهفته است. كودك در ماه هاى اول و حتى در دو سال اول زندگى از خودآگاهى كافى برخوردار نيست و تشخيص (من از غير من) در اين دوران صورت ناقصى دارد. به عقيده روان شناسان, اين تشخيص از زمان از شير گرفتن آغاز شده و در سن سه سالگى به صراحت مى رسد و كودك به تدريج به خود توجه پيدا مى كند1, از اين رو استقلال طلبى و ب ى نيازى از ديگران از ژرفاى احساسات بشرى و تمايلات فطرى سرچشمه مى گيرد. دين اسلام كه آيين و دستوراتش منطبق بر فطرت است, نه تنها از اين تمايل درونى جلوگيرى نكرده بلكه در جهت رشد و تعالى آن برنامه ريزى كرده است. اساس تعليم و تربيت اسلامى بر مسئوليت فردى, تك اليف شخصى و اعتماد به نفس استوار است. قرآن كريم سعادت هر انسانى را مرهون عمل و تلاش و مجاهدت او مى داند و براى او جز حاصل كوشش و فعاليتش پاداشى در نظر نمى گيرد: (كل نفس بما كسبت رهينة; هر انسانى در گرو عملى است كه انجام داده است).2 در جاى ديگر مى فرمايد: (ليس للانسان الاّ ماسعى; براى انسان جز حاصل تلاش او پاداشى نيست3). امام على(ع) نيز مى فرمايد: (قدر الرجل على قدر همّته; ارزش هر انسانى به مقدار همت او است4); يعنى قيمت شخصيت افراد بشر را بايد در مقدار اعتماد به نفس جست وجو كرد. از مقدمه مى توان چنين نتي جه گرفت كه (اعتماد به نفس, اصل تازه اى نيست كه بعضى تصور كنند دنياى غرب آن را فهميده و به مردم جهان عرضه كرده است. آيين مقدس اسلام در چهارده قرن قبل, اين حقيقت درخشان را كه راز سعادت و كاميابى فرد و اجتماع است, در كمال صراحت به مردم آموخته است.)5

تفاوت اعتماد به نفس با خودپسندى

اعتماد به نفس كه يك فضيلت اخلاقى است, نبايد با نخوت و خودپسندى اشتباه شود, زيرا تفاوت بين واقع بينى و خودپسندى بسيار بارز و برجسته است. در اعتماد به نفس, تكيه بر واقعيت ها و تصوير منطقى از خويشتن است در حالى كه در خودپسندى, تصويرى افراطى و اغراق آ ميز به چشم مى خورد و هرگز تصوير ذهنى با واقعيت تطبيق ندارد. بر اين اساس, اسلام آن را معلول نارسايى عقل و عامل انحطاط فكر و انديشه و سد راه ترقى و كمال دانسته و به شدت محكوم كرده است.

رضايت مندى خودپسند از كار خود سبب عقب ماندگى و ركود او مى گردد. امام على(ع) مى فرمايد: (الاعجاب يمنع الازدياد;6 خودپسندى مانع تكامل و پيش رفت انسان است). اما انسان واقع بين و ژرف انديش, به ميزان توانايى خويش اعتماد به نفس دارد و از نارسايى ها و كاستى ها غفلت نمى ورزد. خودپرستى دايره افكار را محدود و طبع انسان را به رذالت و پستى مى كشاند, در حالى كه خودباورى آدمى را به فروتنى و از خودگذشتگى وامى دارد.

انسان مؤمن, دو صفت اعتماد به نفس و تواضع را توأمان در خود جمع مى كند, چنان كه امام على(ع) در توصيف مؤمنان مى فرمايد: (نفسه اصلب من الصلد و هو اذل من العبد; روح و روان مؤمن از سنگ سخت محكم تر است, در حالى كه در رفتار با مردم از بندگان زرخريد افتاده تر است .7)

اعتماد به نفس و توكل

چه بسا تصور شود كه اعتماد به نفس با اعتماد به حق و توكل منافات دارد, در حالى كه در معناى اعتماد به نفس, نفى اتكاى به خدا لحاظ نشده است; هم چنان كه در توكل, ناديده گرفتن توانايى هاى فردى و ضعف نفس اخذ نشده است. انسان مؤمن با اين كه از سرمايه اعتماد به نفس برخوردار است اما هرگز خود را بى نياز از خالق نمى داند, بلكه تدبير همه امور را در دست قدرت بى انتهاى پروردگار مى بيند. توكل كه ثمره مستقيم توحيد افعالى خدا است, نقطه مقابل تكيه كردن بر غير است. امام صادق(ع) مى فرمايد: بى نيازى و عزت در حركت اند, ه نگامى كه محل توكل را بيابند در آن جا وطن مى گزينند.8 از پيامبر(ص) نقل شده كه فرمود: از جبرئيل پرسيد: توكل چيست؟ گفت: علم به اين كه مخلوق نفع و ضررى نمى رساند و بنده اى كه مأيوس از كمك ديگران باشد, براى غير خدا كارى انجام نمى دهد و به غير از خدا اميد نمى بندد و از غير خدا نمى ترسد و به غير خدا طمع نمى ورزد.9 بنابراين تفسير, توكل بر خدا مى تواند سبب افزايش اعتماد به نفس و تقويت آن باشد, چون در سايه توكل, آدمى از وابستگى ها نجات مى يابد و ضريب قدرت روحى و مقاومت او در برابر مشكلات بالا مى رود. كسى كه كانون قلبش سرشار از عشق به خدا است, سرچشمه تمام قدرت ها و نيروها را خدا مى داند و در آن جا كه بر انجام كارى خود را توانا مى بيند, باز مؤثر اصلى را خدا مى داند و لحظه اى از اين باور قلبى غفلت نمى ورزد. تعجب از بعضى نويسندگان است كه مى گويند: اسلام اعتماد به نف س را امضا نمى كند, در سايه اعتماد به حق و دين است كه انسان مى تواند به موفقيت واقعى برسد و پيش رفت كند… ما بايستى كلمه و عبارت بهتر و مناسب ترى را جاى گزين اعتماد به نفس كنيم… انسانى كه مالك نفع و ضرر و حيات و موت خود نيست, چگونه به خود تكيه كند؟ آن چه ر ا اسلام بدان بها مى دهد اعتماد به خدا است.10
نويسندگان مذكور با توسل به بيانى از مرحوم علامه طباطبائى در ذيل آيه (ألم تر الى الذين يزكّون أنفسهم; آيا نمى بينى آنان را كه خودستايى مى كنند),11 گفته اند: اعتماد به نفس كه بعضى از نويسندگان ما به تقليد از غربى ها جزء فضايل انسانى دانسته اند, در قاموس د ين وجود ندارد. قرآن فقط اعتماد و اعتزاز به خداوند را مى شناسد.12

/ 6