جوان و اعتماد به نفس (1) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

جوان و اعتماد به نفس (1) - نسخه متنی

محمدرضا سبحانی ‏نیا

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ايشان در جايى ديگر مى گويد: (در گفتارهاى اقبال لاهورى خواندم كه موسولينى گفته است: انسان بايد آهن داشته باشد تا نان داشته باشد; يعنى اگر مى خواهى نان داشته باشى, زور داشته باش. [ولى اقبال مى گويد:] اين حرف درست نيست, اگر مى خواهى نان داشته باشى, آهن باش; يعنى شخصيت تو شخصيتى محكم به صلابت آهن باشد.22
مولوى مى گويد:




  • اى تو در پيكار خود را باخته
    تو به هر صورت كه آيى بيستى
    كه منم اين والله آن تو نيستى23



  • ديگران را تو ز خود نشناخته
    كه منم اين والله آن تو نيستى23
    كه منم اين والله آن تو نيستى23



قرآن مجيد به صراحت تغييرات برونى را معلول تغييرات درونى مى داند و سرچشمه شكست ها و پيروزى ها را اراده و خواست ملت ها برمى شمارد, آن جا كه مى فرمايد: (ان الله لايغيّر مابقوم حتّى يغيّروا ما بانفسهم; هرگز خداوند اوضاع و احوال را به سود مردم عوض نمى كند, مگر آن كه خودشان اوضاعشان را تغيير دهند.)24
(نكته اى را اقبال لاهورى از همين آيه استنباط كرده است كه نكته اى بسيار عالى است. او از ضمير سحتى يغيّرواز چنين استفاده كرده است كه قرآن مجيد مى فرمايد: سحتى يغيّروا ما بأنفسهمز نمى گويد: سحتّى يغيّر ما بأنفسهمز; اگر چنين مى گفت, معنايش اين بود: خداوند او ضاع و احوالى را كه براى مردمى وجود دارد, چه خوب و چه بد, عوض نمى كند مگر آن وقت كه اوضاع و احوالى كه مربوط به خودشان است; يعنى مربوط به روح, اخلاق و خصوصياتى كه در دست و عملشان است عوض شود. نه, مى فرمايد: سيغيرواز تا خودشان به ابتكار و دست خود و استقلال فكرى خويش اقدام نكنند, وضعشان عوض نمى شود; يعنى اگر ملت ديگرى بيايد و بخواهد به قهر و جبر, اوضاع و احوال مردم را عوض كند, مادامى كه خود آن مردم تصميم نگرفته اند, مادامى كه خود آن مردم ابتكار به خرج نداده اند, مادامى كه خود آن مردم استقلال فكرى پيدا نكرده اند, وضع آن ها به سامان نمى رسد.)25




  • شمع بر پاى خويش چون بستاد
    سرفراز است اگرچه بگدازد
    تيره بختى است تكيه بر دگران
    نپذيرفت مرد روشن راى



  • روشنى بخش گشت و بزم آراى
    هركه چون شمع بود پابرجاى
    نپذيرفت مرد روشن راى
    نپذيرفت مرد روشن راى



2ـ پايدارى در راه هدف: در سايه اعتماد به نفس و خودباورى, قدرت مواجه با مشكلات و ناملايمات زندگى و تحمل سختى ها و مرارت ها افزايش مى يابد. چون هر فردى به تناسب روحيه و طرز تفكر خود با مشكلات روبه رو مى شود و عكس العمل نشان مى دهد. در اين باره داستانى را س عدى شيرازى بيان كرده كه قابل توجه است: (سالى از بلخ با شاميانم سفر بود و راه از حراميان پرخطر. جوانى به بدرقه همراه من شد. سپر باز و چرخ انداز و سلحشور, بيش زور كه ده مرد توانا كمان او را زه كردندى و زورآوران روى زمين, پشت او بر زمين نياورندى. اما متنعم بود و سايه پرورده, نه جهان ديده و سفر كرده, رعد كوس دلاوران به گوشش نرسيده و برق شمشير سواران به چشم نديده.




  • نيفتاده در دست دشمن اسير
    به گـردش نباريـده باران تير



  • به گـردش نباريـده باران تير
    به گـردش نباريـده باران تير



اتفاقاً من و اين جوان در پى هم دوان, هر آن ديوار قديم كه در پيش آمدى, به قوت بازو بيفكندى و هر درخت عظيم كه ديدى, به زور سرپنجه بركندى و تفاخركنان گفتى:




  • پيل كو تا كف سر پنجه گردان بيند
    پيل كو تا كتف و بازوى مردان بيند



  • پيل كو تا كتف و بازوى مردان بيند
    پيل كو تا كتف و بازوى مردان بيند



ما در اين حالت بوديم كه دو هندو از پس سنگى سر برآوردند و قصد قتال با ما كردند. در دست يكى چوبى بود و در بغل ديگرى كلوخ كوبى. جوان را گفتم: چه پايى؟




  • بيار آن چه دارى ز مردى و زور
    كه دشمن به پاى خود آمد به گور



  • كه دشمن به پاى خود آمد به گور
    كه دشمن به پاى خود آمد به گور



تير و كمان را ديدم از دست جوان افتاد و لرزه بر استخوان.




  • نه هركه موى شكافد به تير جوشن خاى
    بـه روز حملـه جنگ آوران بـدارد پـاى



  • بـه روز حملـه جنگ آوران بـدارد پـاى
    بـه روز حملـه جنگ آوران بـدارد پـاى



چاره جز آن نديدم كه رخت و سلاح و جامه رها كنيم و جان به سلامت بريم.




  • به كارهاى گران, مرد كارديده فرست
    جوان اگرچه قوى يال و پيل تن باشد
    نبرد, پيش مصاف آزموده معلوم است
    چنان كه مسئله شرع پيش دانشمند).26



  • كه شير شرزه درآرد به زير خمّ كمند
    به جنگ دشمنش از هول بگسلد پيوند
    چنان كه مسئله شرع پيش دانشمند).26
    چنان كه مسئله شرع پيش دانشمند).26



امام على(ع) مى فرمايد: (فى تصاريف الاحوال تعرف جواهر الرجال; با تغيير شرايط و اوضاع و احوال, ذخاير و جواهر فطرى مردان شناخته مى شود).27 افرادى كه به اراده خويش متكى اند, از نظر روايات افرادى حر و آزاده معرفى شده اند كه در هر حال خود را نمى بازند و در برابر طوفان هاى سهمگين زندگى با اقتدار مى ايستند و از زبونى و فرومايگى و خودباختگى اجتناب مى ورزند. امام صادق(ع) مى فرمايد: (ان الحرّ حر على جميع احواله ان نابته نائبة صبر لها وان تداركت عليه المصائب لم تكسره و ان أُسر و قهر او استبدل باليسر عسراً; آ زادمرد در همه حال آزاده است. اگر به مصيبتى دچار شود, صبر مى كند و اگر گرفتار هجوم بلا گردد, شكست نمى خورد. آزادمرد اگر اسير شود, ستم ببيند يا آسايش او به سختى مبدل گردد, بازهم آزاده است.)28

/ 6