ب - چالش ها و موانعي كه دولت امريكا با آن مواجه خواهد بود:
شرايط سياسي , اجتماعي و اقتصادي همان طور كه پيشتر بيان شد بيانگر توان و قدرت امريكا در اعمال سياست نظامي گري بعد از 11 سپتامبر نيست ؛ بلكه الزاماً به
خاطر تحميل قدرت در حال نزول خود بر جامعه جهاني در تعويق انداختن پايان دوره
ابرقدرتي خود و احتمالاً فروپاشي نظام امريكا اين سياست اتخاذ گرديده است و در
اجراي اين سياست با موانع گوناگون و متعددي مواجه مي باشد :
1- زمان در اجراي سياست نظاميگري امريكا نقش مهمي دارد
. چنانچه امريكا نتواند در كوتاه مدت موقعيت خود را به عنوان تنها قدرت برتر جهان
از طريق توسل به ابزار نظامي تثبيت كند در اعمال اين سياست با شكست و سرافكندگي جدي
مواجه خواهد شد . زيرا نه جامعه امريكا آمادگي تحمل جنگ طولاني مدت را دارد و نه
اقتصاد امريكا مي تواند براي طولاني مدت هزينه هاي جنگ تحمل نمايد.
2-
در اجراي اين سياست , امريكا قادر به تحمل شكست نيست
و هر گونه شكست در يك عمليات نظامي خارجي آغازي بر انحطاط اقتدار امپراتوري ايالات
متحده خواهد بود . امريكايي ها اگر چه سعي مي كنند مداخله نظامي خود را در
افغانستان وعراق
پيروز مندانه جلوه دهند ؛ ولي در واقع در همان گام اول با مشكل و موانع جدي
مواجه گرديده اند .
3- بدون شك
بحران فلسطين و سياست خشن مشت آهنين آريل شارون نخست وزير اسرائيل چالش و مانع
بزرگي در اجراي سياست نظامي گري امريكا فراهم كرده است , به طوري كه جورج بوش در كنفرانس مشترك با
توني بلر- نخست وزير انگليس - در چهارم آوريل گفت :" تحولات اين منطقه ,
برنامه امريكا را با نوعي " ايست " مواجه كرده است . در واقع بوش به نوعي به شكست
اين سياست در همان ماه هاي آغازين اعتراف نمود.
4- دولت بوش براي تكميل عمليات موسوم به
ضد تروريستي خود , تنها تا سال 2003 فرصت دارد ؛ چرا كه اين سال , سال آمادگي براي
انتخابات دوره بعد رياست جمهوري است و طبيعتاً روساي جمهور گذشته يكسال و نيم
آخرحكومت چهار ساله خود را به مسائل داخلي كه نقش تعيين كننده اي در كسب آراء دارد
اختصاص مي دهند و كمتر به مسائل فرامرزي مي پردازند. فشاري كه از نظر اقتصادي بر
ماليات دهندگان امريكايي وارد مي آيد به همراه عدم توفيق وكاميابي دراجراي سياست
نظامي گري موجب نارضايتي شديد شهر وندان امريكائي گرديده است .
5-انزجار بين المللي از ايالات متحده امريكا به شدت رو
به افزايش است . اگر نگاه جامعه جهاني را به امريكاي امروز با نگاه پنجاه سال قبل ,
مقايسه نمائيم , ملاحظه مي گردد مردمي كه آن زمان امريكا را منجي خود مي دانستند
امروز آنرا يك قدرت مغرور و ياغي مي شناسند كه براي رسيدن به اهداف و منافع خود نه
تنها پايبند هيچ يك از موازين حقوقي و انسان دوستانه نيست ؛ بلكه حاضر است منطقه اي
از جهان و يا حتي همه جهان را به آتش بكشاند.