ج- آينده اين بحران:
برخوردهاي نظامي و خشن نه تنها چيزي را حل نمي كند ؛ بلكه موجب تحريك هر چه بيشتر آحاد جامعه چه در امريكا و چه در ساير مناطق
جهان مي گردد.كشتن بن لادن و نابودي گروه القاعده حتي در صورت تحقق , موجب تحريك حس
انتقام جويي صدها و هزاران نفر از نزديكان آنها گرديده و هر يك از آنها مي تواند به
صورت بالقوه هسته تشكيل يك القاعده ديگر گردد. همانطور كه آريل شارون از مشت آهنين
خود تا كنون نتيجه نگرفته است چگونه امريكا مي تواند از اين طريق به نتيجه
مطلوب دست يابد ,
از طرف ديگر راه برخورد آشتي جويانه هم در اين نوع از حركت ها
بسته است, آشتي و مذاكره با چه كسي و چه گروهي و يا چه دولتي ؟ از طرف ديگر دولت
امريكا به شدت اجتناب مي كند از اينكه علت اساسي اين نوع حركتهاي به اصطلاح
تروريستي را كشف و يا ابراز نمايد ؛ زيرا كه اين علل به نفرت عمومي
مرتبط است كه از سياست هاي مستكبرانه دولت امريكا و هيآت حاكمه آن نشأت
ميگيرد.
در واقع راه حل آن در محكوم كردن و تغيير بنيادين سياست هاي امريكا است و في
الواقع نفي موجوديت نظام سلطه جويانه حاكم و سياست هاي متخذه آن است ؛ بنابراين
انتظار نمي رود كه براي اين نبرد, به اين زودي پاياني وجود داشته باشد. تا
زماني كه
دولت امريكا همچنان بر سياست هاي توسعه طلبانه و با تكيه بر قدرت نظامي
و اقتصادي برتر خود پافشاري نمايد و ادامه دهد شرايط جامعه جهاني بحراني تر خواهد
شد و احتمالاً پايان اين جنگ با شكست نظام سياسي امريكا و يا به عبارت كلي تر ,
فروپاشي اين نظام رقم خواهد خورد.