فصل دوم
پاكي هواي چهار جهت شهر مدينه:
روستاي قبا، قربان و عوالي كه بالاتر از مدينه منوره قرار گرفته اند در تابستان هواي خنك و مطبوعي دارد و در زمستان كه زمانِ ريزش باران هاي سيل آسا است، به درجه گرماي مناطق مذكور افزوده مي شود. هواي قسمت شرقي، جهت عريض بهتر از ديگر جهات و بيشتر از همه جهات حره است. تعداد چاه هاي آن قسمت كه براي آبياري مزارع به كار مي رود از جهات ديگر بيشتر است. اما در هنگام بهار هوا بسيار گرم و حرارت خورشيد بسيار زياد است، به طوري كه در اثر شدت گرما كسي در مزارع باقي نمي ماند و سايه اي يافت نمي شود. هواي قسمت شمالي در تابستان گرم و نامناسب و هنگام رسيدن محصول (خرما) بيماري و پشه زياد مي شود. اما در زمستان هواي آنجا از ديگر نقاط بهتر است و به همين دليل مردم مدينه در تابستان به منطقه عوالي (يعني قبا، قربان و عوالي) مي روند و در زمستان به قسمت پايين مدينه منوره; يعني ناحيه العيون تغيير مكان مي دهند. جهت غربي كه قسمت سيح، عنابس، جرف، عقيق و حره هاي بين آنها را شامل مي شود.هوايي بسيار پاكيزه و مطبوع دارد. اما در اواخر بهار گرما در آنجا شدت مي يابد. مارهاي افعي در آن مناطق به ويژه در وادي عقيق بسيار زياد يافت مي شوند. خلاصه مدينه منوره و جهات چهارگانه ي شهر، در زماني كه ستاره پروين محو مي شود وخوشه خرما بر درخت سنگيني مي كند، گرما در آن زياد مي شود و بيماري هاي مختلف شايع مي گردد، فعاليت اعضاي بدن به حد پايين مي رسد، تا اينكه آن ستاره دوباره ظاهر شود. وسرخي و زردي درختان نخل به چشم مي آيد، در اين هنگام گرما شدّت مي يابد و خواب دل چسب مي شود و فعاليت كم كم آغاز مي گردد تا اينكه پاييز فرا رسد. آن هنگام اول برج ميزان است، زماني كه برج ميزان فرا رسد آب كم كم سرد مي شود و زمانِ فرو افتادن دانه خرما در مدينه فرا رسيده; مشهورترين پاييز در قسمت بالا و پايين مدينه است. در هنگام تابستان و در شد گرماي روز شهر از روستا خنك تر است و آن بدليل نوع ساخت حياط (دهليز) درِ خانه ها مي باشد.شب در روستاها خنك تر است ولي در آنجا ـ السويكه ـ حشره اي كه ضعيف تر از پشه است وجوددارد كه مانند كك نيش مي زند و هنگام پرواز صدايي توليد نمي كند. فصل سوم: در مورد چاه هايي است كه زمين هاي مطلوب براي زندگي و زراعت دارد و آب چاه ها گوارا است و همچنين در مورد جهات چهارگانه كه كدام جهت و نخلستان ها و زمين ها مطلوب براي زندگي يا زراعت است. چاه هايي كه آب هاي گوارا دارند عبارتند از: چاه قديم در قبا، چاه عباسيه در قائم، چاه صفيه در حره و چاه بويره و بئر عصبه كه بقيه چاه ها، نسبت به چاه هاي مذكور در درجه كمتري از اهميت قرار دارند. در منطقه عوالي، چاه عسيليه متعلق به فرزندان مرحوم ناصر است كه آب آنها از گواراترين آب چاه هاي عوالي است. در قسمت شرقي، چاه مبعوث قرار دارد كه در جنوب عريض و در وسط حره در مجراي سيل مهزور واقع شده است. اين چاه بزرگترين چاه هاي آن جا و آب آن گواراترين آب در بين چاه هاي منطقه حَرّه شرقيه است. چشمه هاي قسمت شمالي همان چشمه هاي طرف غربي است كه آب آنها از جرف بوده و گواراترين آب را چشمه هريسه و چشمه ريّان دارد. از چاه هاي جرف كه آب بيشتر و گواراتري دارند مي توان چاه رومه معروف به چاه عثمان را نام برد. در قسمت غربي: چشمه بنيّه سراني كه در اين سال جاري گرديد و چاه قطعه آقاي يحيي دفتردار و چاه مغيسله و چاه فاطمه كه به چاه زمزم معروف است را مي توان نام برد. به طور كلي گواراترين آب چاه، از چاه ها و چشمه هاي مدينه و حتّي از چشمه زرقا هم گواراتر چاهِ عروة بن زبير در جانب مدّرج و در ساحل مجراي عقيق است كه در زمان قديم آب آن به پادشاهان هديه مي شده است. بهترين مكان براي زراعت بنابر آنچه در بين مردم مشهور است جهت جنوبي مدينه است; زيرا آن قسمت به حره متصل است و زمين آن ريگزار و آهكي است و اگر خوب كشت شود و به آن خوب كود بدهند و بدون وقفه آبياري كنند محصول خوبي خواهد داد و اگر آن را براي بذر افشاني خوب آماده كنند محصول متوسطي خواهد داد. و به همين علت قدما گفته اند كه در بين دو حره محصول و گياهي نيست.اما زمين هاي عقيق كه در قسمت غرب به سمت جرف و از آنجا تا چشمه ها را شامل مي شود، ماسه زار (ريگزار) است. البته خاك برخي از قسمت هاي آن از رس مي باشد; مانند زمين هاي چشمه هاي شمالي كه اگر آن طور كه گفته شد زمين را براي كشت آماده كنند محصول خوبي خواهد داد، اگر دچار آفت نشود هر بذر آن سي برابر محصول مي دهد. بهترين كشت، كشت نخست و اولين آن است; يعني بذر را در اول وقت بيافشانند. اما كشت بعدي محصول خوبي نمي دهد. قدما در مورد زمين جرف و عيون گفته اند محصول و گياه در آنجا بسيار است آن قسمت از وسيع ترين زمين هاي مدينه از حيث خاك و داراي بيشترين نخلستان ها است. قسمت شرقي ـ يعني ناحيه عريض و اطراف آن كه در مورد آن گفته اند، زمين هاي آنجا پر محصول و بدون كاه (علف هرز) است; چرا كه در آنجا رشد مي كند ولي علف هرز در آن رشد نمي كند. شرط موفقيت كشت در آن اين است كه كارهاي مربوط به شخم زدن، كوددهي و آبياري آن را به خوبي انجام دهند. اما آنچه كه در زير درختان نخل و در نخلستان ها مي رويد، بيشتر گياهان هرز (كاه) است و محصول كم به ثمر مي نشيند و در آنجا بيشتر مواقع گياهان بدون ساقه مي رويند. اما در مورد ساكنان و نزل هاي جهات چهارگانه: در قسمت غربي اهالي آبار (چاه هاي) علي و اهل وسيطه و اهل علاوه و بغير از آنها، اهل ابوبريقه ساكن هستند. در قسمت جنوبي: قبا و قربان و عوالي و اطراف ديوار شهر; اعم از باغ ها و... قابل سكونت هستند. زمستان و تابستان بر آنها سخت نيست البته برخي از اهالي آنجا در سرماي زمستان به خانه هاي خود در مدينه منوره مي روند. همچنين در زمان جنگ و آشوب، اگر در هنگام تابستان باشد باغبانان در باغ هاي خود مي مانند تا از آنها پاسداري كنند و گاهي به شهر مي آيند چرا كه از غارت اموال و بر خانواده و جان خود مي هراسند.