جمعبندي
مستفاد از روايات اين است كه شمارميقات ها بطور اجمال عبارتند از:1 ـ مسجد شجره 2 ـ جحفه 3 ـ يلملم 4 ـ
قرنالمنازل 5 ـ عقيق 6 ـ محاذات مواقيت 7 ـ ادنيالحل 8 ـ محل
سكونت 9 ـ مكه 10 ـ فخ 11 ـ مسجد تنعيم 12 ـ جعرانه 13 ـحديبيه 14 ـ
مكاني كه با نذر بايد از آنجا احرام بسته شود.اين موارد، از آنچه كه برخي از فقها
فرمودهاند بيشتر است و مباحث زيادي درباره اين مواقيت قابل طرح و بررسي
است از جمله:1 ـ چرا جعرانه، مسجد تنعيم و حديبيه
جداگانه از مواقيت به شمار آمدهاند، با اين كه بيان «ادنيالحل»
ما را از آنها بينياز ميكرد؟ در پاسخ اين پرسش بايد گفت:
ادنيالحل دربر گيرنده اين سه هست ليكن برخي از فقها احتمال خصوصيت و
موضوعيت براي اين مكان ها دادهاند و مطلق ادنيالحل را كافي
ندانستهاند گرچه بسياري از فقها احرام از ادنيالحل را كافي
شمردهاند و احرام از اين سه مكان را حمل بر افضل و استحباب
كردهاند.2 ـ از جمله مباحثي كه درباره موضوع
شناسي فقه درخور تحقيق و بررسي است، تعيين محدوده و مساحت اين مواقيت است;
بطور مثال آيا مكه كه ميقات حاجي است، شامل تمامي آن قسمت هايي است كه امروز
صدق مكه ميكند يا فقط مكه قديم مراد است؟ و آيا شجره كه ميقات اهالي
مدينه است فقط مسجد را شامل است يا اين كه شجره نام منطقه است; همانند «مسجد
سليمان» در ايران.و آيا محاذات كه ميقات است، حد و
مقدار آن چقدر است؟ در هر فاصلهاي محاذات صدق ميكند يا نه و آيا
محاذات در فضا نيز صادق است يا خير؟
و بالأخره آيا مسجد تنعيم كه ميقات
است، مكان اصلي مسجد تنعيم مكان فعلي بوده و فقط گسترش پيدا كرده و يا مسجد
تنعيم جاي ديگري بوده است؟ اين پرسش ها و پرسش هاي ديگري همانند اينها رابطه
مستقيم دارد با موضوع شناسي فقه كه نقد و بررسي آنها مقالهاي مستقل
ميطلبد.3 ـ گرچه در آغاز به حسب ظاهر، در
مدلول برخي از اين روايات با برخي ديگر، تعارض و تناقض ديده ميشود ليكن
با دقّت بيشتر روشن و معلوم ميشود كه تعارضي وجود ندارد به اين جهت كه:
اختلاف «تعداد» در روايات، ناشي از اختلاف «جهات» است. در اينجا به برخي از
آنها اشاره ميشود:الف ـ پيامبر ـصـ به لحاظ
راه هايي كه در آن زمان محل عبور و مرور اقوام و گروه ها بوده، پنج مورد را
به عنوان ميقات تعيين كرده است و آن احاديث در مقام بيان انحصار وتحديد
از جهات ديگر نبوده و به عبارت ديگر در زمان پيامبر ـصـ بطور
غالب عبور و مرور از اين پنج نقطه بوده است. از اين رو اين جاها به عنوان
ميقات بيان ميگردد پس ميان احاديثي كه مواقيت را پنج مورد بيان كرده با
احاديث ديگر اختلافي نيست.ب ـ رواياتي كه مواقيت را براي كساني
كه بيرون از مواقيت ساكنند، پنج مورد بيان كردهاند از آن جهت است كه در
مقام بيان مواقيت براي افرادي بودهاند كه از خارج مكه به آنجا
ميروند.ج ـ گاهي ميقات هاي عمره و حج واجب
بيان ميگردد و گاهي ميقات هاي اعم از حج وعمره واجب، بطور مثال:
«فخ» ميقات هست ليكن نه براي حج و عمره واجب بلكه فقط براي كودكان كه حج و
عمره بر آنها واجب نيست.د ـ و سرانجام ممكن است جمع برخي از
روايات به اين باشد كه بعضي از ميقات ها بعنوان فرد افضل بيان شود مانند
رواياتي كه تنعيم، جعرانه و حديبيه را از مواقيت شمردهاند; زيرا از غير
آنها نيز احرام جايز است.با دقت در روايات ممكن است راه هاي
ديگري نيز جهت جمع ميان روايات گوناگون باشد.