مقدمه
هر چند منبع اصلي زمزم، چشمه فيض ربّاني است كه در دل صحراي سوزان جوشيده است و تا قيامت نخواهدخشكيد1 و از اين بابت جاي سخن نيست، امّا از لحاظ طبيعي و جغرافيايي قابل ذكر است كه در سرزمين مكّه چاه هاي متعددي نيز وجود داشته كه مردم اين سرزمين براي خود و مزارع واحشامشان از آن استفاده مي كردند و زائران بيت الله بدان وسيله نيازشان را رفع مي نمودند.ازرقي نام بيست و چهار عدد چاه را كه در مكّه، پيش از حفر زمزم وجود داشته، آورده است و نيز نام پنج چاه را كه بعد از زمزم و قبل از ظهور اسلام حفر شده و نام سيزده چاه را كه پس از اسلام حفر گرديده2 همچنين تعداد چشمه ها و قنواتي را كه در مكّه و اطراف آن وجود داشته تا دوازده عدد برشمرده است.3اينها نشان مي دهد كه علي رغم خشكي اين سرزمين منابع حياتي مردم مكّه و زائران از آب هاي زيرزميني كه از دل صحرا سرمي زده و بر اثر باران هاي فراوان موسمي ذخيره مي شده، تأمين مي گشته است.با وجود اين، تنگناهاي بي آبي با تاريخ مكّه و حرم پيوند خورده است و به همين دليل بوده كه زبيده همسر هارون الرشيد به حفر قنات تاريخي مكّه اقدام كرد كه قرن ها آب مورد نياز مردم را تأمين نموده است و ديگران نيز چاه هايي حفر مي كرده اند. امّا بالأخره بيشتر اين چاه ها و چشمه ها به مرور زمان از بين رفته و دستخوش تحولاتي شده ولي هيچكدام جاي زمزم را نگرفته است و زمزم مانده و آب گواراي آن، كه مي توان سلسبيل زمينش ناميد.اينجاست كه آيه كريمه {قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ مَاؤُكُمْ غَوْراً فَمَنْ يَأْتِيكُمْ بِمَاءٍ مَعِين}4 مصداق پيدا مي كند; يعني «بگو اگر آب هاي شما بخشكد كيست كه آب خوش گوار براي شما پديد آورد؟»