ـ هنديِ پاك باخته اهل بيت ـ عليهم السلام ـ - از فرودگاه مهرآباد تا مدینه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

از فرودگاه مهرآباد تا مدینه - نسخه متنی

سید محمدباقر حجتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ـ هنديِ پاك باخته اهل بيت ـ عليهم السلام ـ

روز يكشنبه 3/2/1374 هـ . ش. يكي از حاجيان هندي مقيم «بنارس» كه شيعيِ شيداي ولاي خاندان اميرالمؤمنين ـ ع ـ بود و با اهل و عيال و فرزندانش توفيق زيارتِ حرمين شريفين نصيبش گشته بود، با ما ديداري تا حدّي طولاني داشت. او از پي كتابِ مناسكِ حجِ حضرت آية الله العظمي خامنه اي ـ دامت بركاته ـ و زيارتنامه حضرت رسول و صديقه كبرا و ائمه طاهرينِ بقيع ـ صلوات الله عليهم اجمعين ـ و نيز شماري از صحابه مي كاويد; و جز اين درخواست، تقاضاي ديگري با ما در ميان نگذاشت.

اساساً مراجعان از مليت هاي گوناگون ـ اعم از شيعي و سني ـ يا از پي كسب اطلاعات گسترده درباره انقلاب اسلامي بودند و يا مي خواستند در جهت تأمين حوائج روحي و معنويِ خود به منابعي دست يابند و يا احياناً مسائلي راجع به مراسم و مناسك حج و جز آن را با ما در ميان مي گذاشتند. موردي را مشاهده نكرديم كه كسي به ما مراجعه كند و از ما درخواستي مادّي داشته باشد، علي رغم آن كه وضع و حالِ شمارِ زيادي از آنها آشكارا گوياي فقري شكنجه آور و مضيقه اي متأثر كننده بود.

اين بنارسي هندي، مردي سليم النفس، پاكدل و شيداي خاندانِ مكرمِ رسول خدا ـ صلوات الله عليهم اجمعين ـ بود; هر چند نمي توانست درست به زبان فارسي صحبت كند; ليكن مي گفت: اشعار فراواني به زبان اردو و فارسي را در حافظه خود نگاهباني مي كند، اشعاري كه درباره لزوم «مودّتِ قربي» و محبت ورزيدن به اهل بيت ـ عليهم السلام ـ و فضائل اين خاندان مطهر توسط شعراي اردو زبان و يا هندي ها و پاكستاني ها و يا ايراني ها به دو زبان فارسي و اردو انشا شده بود.

نخستين شعري كه پس از درخواستِ ما به سرودنِ آن آغاز كرد بيتي فارسي بود:




  • حيدريم، قلندرم، مستم
    بنده مرتضي علي هستم



  • بنده مرتضي علي هستم
    بنده مرتضي علي هستم



آنگاه اين اشعار را سرودن آغاز كرد:




  • شاه است حسين، پادشاه است حسين
    سر داد، نداد دست در دست يزيد
    حقا كه بناي لا اله الا الله است حسين



  • دين است حسين و دين پناه است حسين
    حقا كه بناي لا اله الا الله است حسين
    حقا كه بناي لا اله الا الله است حسين



و شعرهاي ساده ديگري را كه زلالي و صفاي درونش را در محبت به اهل بيت ـ عليهم السلام ـ براي ما بازگو مي ساخت، براي ما مي خواند.

وي هر چند اين اشعار را با لهجه هندي و با آهنگ ديارِ هند مي خواند، ليكن كاملا براي ما فارسي زبان ها مفهوم بود. به هر صورت، پس از دريافتِ مناسك حج و كتابچه دعا و زيارت، خواسته هاي خود را برآورده احساس كرد و با نثار دعاي فراوان براي حضرت امام راحل ـ قدس سره ـ و مقام معظم رهبري، ما را وداع گفت و خاطره خوشي براي ما به جاي نهاد كه چنان افراد پاك نهاد و رهيده از هر گونه قيد و بند مادي و دنياوي و با قلبي سرشار از عشق و لدادگي بر اين سرزمين مقدس در مي آيند و با حالتي كه سزا است از آن رشك بَريم، مراسم حج را به جاي آورده و موسم آن را با آهنگ و اعمالي خالي از تكلّف در مسائل روزمره زندگاني، به پايان مي برند; مردمي كه از هر مرز و بومي به ما مراجعه مي كردند، صميمي تر و داغ تر از شماري از ايراني ها به انقلاب اسلامي ايران معصومانه و بي دريغ عشق مي ورزيدند، و آرمان هاي انقلاب را به جان و زبان و حال و مقال ارج مي نهادند.

/ 6