در بسياري از منابع غربيان، مكه مورد توجه قرار گرفته است كه اين نشان مي دهد تعدادي از جهانگردان اروپايي و مستشرقين توانسته اند به داخل مكه راه يابند و در دوران هاي گوناگون در مراسم حج شركت جويند، و اين شركت همواره پس از اسلام آوردن واقعي يا صوري آنها رخ مي داده است. گروهي از اين افراد نيز توانستند خاطرات خود را از اين سفر مخاطره آميز به صورت سفرنامه به زبان هاي گوناگون اروپايي بنويسند.از نخستين اروپاييان كه از مكه و ساحل غربي حجاز بر درياي سرخ ياد كرده اند، مورخ يوناني ديودورس صقلي1 را مي توان نام برد. او مي گويد: اين ساحل بندرگاه هاي بسيار اندكي دارد; زيرا وجود رشته كوه هاي ساحلي مانع ايجاد بندرگاه است. اين رشته كوه ها از ديدگاه كساني كه به آنها از داخل كشتي نگاه مي كنند زيبا و رنگارنگ مي آيد و در ميان اين كوه ها روستاها و شهرهايي است كه در آنها عرب هاي نبطي زندگي مي كنند و سرزمين اين اعراب در امتداد ساحل دريا ادامه دارد و وسعت آن تا اعماق دور از ساحل نيز امتداد مي يابد. در اين سرزمين ها شهرهاي پر جمعيتي قرار دارد كه مردمان آن به علت وجود گله هاي بزرگ گوسفند، در رفاه و آسايش به سر مي بردند، ليكن پس از آن كه حاكمان اسكندريه تجارت و كشتي راني تجاري در درياي سرخ را آزاد كردند، اين مردم اقدام به دزدي دريايي نموده و بسياري از كشتي ها و اموال تجارتي آن را به يغما بردند و بدين گونه تجارت درياي سرخ مختل گرديد. در اين هنگام حاكمان اسكندريه با لشكركشي هاي دريايي خود گوشمالي سختي بدانها دادند.سپس ديودورس از قومي به نام بيزومينين (Bizomenians) ياد مي كند و مي گويد زندگي اينان از راه شكار حيوانات وحشي مي گذشته است و در سرزمين آنها عبادتگاه مقدسي قرار دارد كه تمامي عرب ها آن را بزرگ مي دانسته اند.مورّخ مشهور يونان باستان، هيرودوتس، كه تاريخ خود را در سال 430 قبل از ميلاد نوشته است، مي گويد:2عرب ها «اوروتال» و «أليلات» را مي پرستيدند و به گفته ديغوري3 اين دو نام از آنِ دو بتي بوده است به نام هاي «الله تعالي»«!» و «اللات» كه در طائف قرار داشته اند. هيرودوت اضافه مي كند كه عرب ها در نزد اين دو بت عهد و پيمان خود را مي بسته اند، و هرگاه اين عهد و پيمان به مكه برده مي شد از ارزش و اهميت مضاعفي برخوردار مي شد.