جعفر سبحانى در قبرستان بقيع در كنار هر قبرى كه مورد توجه است، مامورى گمارده شده كه از نزديكى به قبر و تبرك به آن، جلوگيرى كند و ماموران بقيع آنچنان عبوس و كمحرفند كه به زحمتسلام انسان را پاسخ مىدهند، مگر اين كه انسان مسلط به زبان عربى باشد. پس از يك رشته گفتگوهاى معمولى، چهره آنها باز مىگردد. در سنوات گذشته هر موقع از اين ماموران از نام صاحب قبر سؤال مىكردند، مىگفت: «الله يعلم» ولى در سال جارى علاوه بر اين، اصل وجود قبر مورد نظر را زير سؤال مىبردند. نگارنده پس از قرائت زيارت جامعه در كنار ائمه بقيع، به تدريجبه زيارت ساير قبور پرداخته، در كنار قبر زوجات پيامبر مامور جوان بلندقامتى را مشاهده كردم كه از نظر قيافه باز، و از نظر اخلاق با ديگران فرق داشتبه او گفتم: من سؤالى دارم، آمادهايد به آن پاسخ بگوييد؟ در پاسخ گفت: تا چه سؤالى باشد، گفتم: دينى. گفت: مانع ندارد، سؤالت را مطرح كن. گفتم: شما از ورود زنان به قبرستان بقيع جلوگيرى مىكنيد و اين برخلاف سنت پيامبر صلى الله عليه وآله است زيرا: 1- پيامبر گرامى صلى الله عليه وآله در نيمه شب به زيارت اهل بقيع آمد و در حق آنان استغفار كرد و طلب رحمت نمود همسرش پرسيد من چگونه اهل بقيع را زيارت كنم؟ پيامبر كيفيت زيارت اهل بقيع را به او آموخت، اينك متن حديث: مسلم در صحيح خود از عايشه چنين نقل مىكند: «ان النبى صلى الله عليه وآله قال لها: اتانى جبرئيل فقال: ان ربك يامرك ان تاتى اهل البقيع فتستغفر لهم قال: قلت: كيف اقول لهم يا رسول الله؟ قال: قولى: السلام على اهلالديار من المؤمنين و المسلمين، و يرحمالله المستقدمين منا و المستاخرين و انا ان شاء الله بكم لاحقون»[1].