مناظره قلمی با یکی از اعضای آمران به معروف نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مناظره قلمی با یکی از اعضای آمران به معروف - نسخه متنی

جعفر سبحانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

«جبرئيل آمد و به من گفت: پروردگارت فرمان مى‏دهد به سوى اهل بقيع بياييد و در حق آنان طلب آمرزش كنيد» .

عايشه مى‏گويد: من به رسول خداصلى الله عليه وآله گفتم: من چگونه آنان را زيارت كنم؟

پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: بگو درود بر اهالى اين سرزمين از مؤمنان و مسلمانان. خدا گذشتگان و آيندگان را رحمت كند ما هم به خواست‏خدا به شما ملحق مى‏شويم‏» .

با اين آموزش پيامبر كه مقدمه زيارت عايشه از قبرستان است، چرا شما از ورود زنان كه قصد زيارت بقيع دارند، جلوگيرى مى‏كنيد؟

2- پيامبر گرامى‏صلى الله عليه وآله فرمود: «كنتم نهيتكم عن زيارة القبور فزوروها فانها تزهد فى الدنيا و تذكر الآخرة‏»[2].

«من در گذشته شما را از زيارت قبور باز داشتم، اما الآن آنها را زيارت كنيد زيرا مايه وارستگى از دنيا و يادآورى آخرت مى‏شود» .

اين روايت‏حاكى از آن است كه پيامبر پس از نهى از زيارت، اذن عام به همه مسلمانان داد و در اين مورد ميان زن و مرد فرقى نگذاشت.

3- ترمذى در سنن خود نقل مى‏كند هنگامى كه عبدالرحمن بن ابى بكر برادر عايشه در نقطه‏اى به نام «حبشى‏» درگذشت، جنازه او را به مكه آورده و در آنجا به خاك سپردند، وقتى عايشه از مكه به مدينه آمد، به زيارت قبر برادرش رفت و دو بيت‏ياد شده در زير را در رثاى او خواند، و چنين گفت:




  • و كنا كندمانى جذيمة حقبة
    فلما تفرقنا كانى و مالكا
    لطول اجتماع، لم نبت ليلة معا



  • من الدهر حتى قيل: لن يتصدعا
    لطول اجتماع، لم نبت ليلة معا
    لطول اجتماع، لم نبت ليلة معا



«ثم قال: والله لو حضرتك ما دفنت الا حيث مت، و لو شهدتك ما زرتك‏» [3] .

«به خدا سوگند هرگاه به هنگام فوت در كنارت بودم در همان جايى كه درگذشته بودى، به خاك مى‏سپردم، و اگر چنين بود، به زيارت قبر تو نمى‏آمدم‏» .

با توجه به اين دلائل روشن، چگونه شما زنان را از زيارت باز مى‏داريد؟ او در وجود چنين احاديثى شك و ترديد داشت.

مذاكره يك فرد معمم ايرانى با يك مامور آمر به معروف سبب اجتماع زائران گرديد، من مصلحت ديدم كه دامن سخن را كوتاه كنم - لذا - با او خداحافظى كردم.

فرداى آن روز متون روايات را از كتاب خود به نام «الزيارة فى الكتاب والسنة‏» زيراكس گرفته و به هنگام زيارت مرقد زوجات پيامبرصلى الله عليه وآله، به او تحويل دادم او نيز با كمال احترام پذيرفت.

پاسخ آمر به معروف به استدلال ما

روز بعد به هنگام عبور از مرقد زوجات پيامبرصلى الله عليه وآله ايشان با چهره باز ورقه‏اى را به من تسليم كرد كه در آن به گمان خود به استدلالهاى اينجانب چنين پاسخ گفته بود:

ما خلاصه نامه و سپس ترجمه آن را مى‏آوريم:

«فضيلة الشيخ لقد راجعت صحيح مسلم بشرح النووى حديث ام المؤمنين السيدة عائشة و فيه ان هذا الحديث دليل من جوز زيارة القبور للنساء، و لكن هناك قولين آخرين:

/ 9