در فهرست جلدين «طبقات اعلام الشيعه، سده 11 و 12» نام حتّي يك اجازه از جمالالدين محمد فرزند فرزانه آقا حسين محقّق خوانساري ديده نميشود، در حالي كه در اين دو جلد طبقات، از مجلسي بزرگ هيجده،و از علامه مجلسي دوم نزديک يکصد و ده اجازه احصاء شده است.اينك ما،، فرصت كوتاهي كه داريم، با مراجعه به برخي از اجازه نامهها و منابع در دسترس؛ مطالبي پيرامون اجازههاي مرحوم آقا جمال نوشته، و تحقيق و بررسي بيشتر را به آينده و آگاهان پژوهنده ميسپاريم.
آقا جمال از چه كساني روايت دارد؟
در كتاب شريف «روضات الجنات: ص 156، ط سنگي دوم، طهران، 1367 ق، تصحيح و تحشيه اينجانب» روايت جمال المحققين و برادر دانشورش آقا رضي الدين محمد را از پدر بزرگوار و جز او- بدون ذكر نام- نوشتهاند. محدّث نوري در «خاتمه مستدرك الوسائل 51:2 ط مؤسسه آل البيت» و همچنين در اجازه نامه امامالحرمين كاظميني ، در طريق دوم؛ تنها روايت آقا جمال را از پدرش آقا حسين از مجلسي اوّل، و همو در «مواقع النجوم. ط دانشگاه تهران» و - لابد- به پيروي از آنجا كه در «مشجره علماء اماميه» آقا حسين محقّق مذكور و ملا ميرزا محمد بن حسن مدفق شيرواني (متوفي 1098 دو ماهي پس از فوت آقا حسين) را شيخ روايت آقا جمالالدين نوشتهاند.دريغ است كه سخنان مرحوم مير عبدالحسين خاتون آبادي مؤلف كتاب مهم «وقايع السنين و الأعوام: 543» را در حقّ شيرواني علامه معاصر و معاشرش (در وقايع سال 1098) نياورديم، اگرچه بيرون از بحث ما ميباشد؛ بمنظور معرفت بيشتر در حقّ علماء سابقين، عليهم الرحمه. گويد:«رحلت وحيد زمان و فريد دوران، سيد مرتضي و شيخ مفيد و شيخ طوسي عصر خود در ممارست مطالب امامت و متعلقات آن (اصل: او) ، و خواجه نصير عصر خود در مطالب هيأت و هندسه و رياضي و غيره آخوند مولانا ميرزاي شيرواني، قدّسالله و روحه؛ در روز جمعه بيست و نهم شهر رمضان سنه مزبوره، قريب به زوال يا در عين زوال … از اخلاق فاضله او چه توان نوشت؟! در مدّت يك سال و نيم بيماري عظيمي بهم رسانيد در أسافل بدن و بغايت مرتبه شدّت و صعوبت رسيد، و بقدري كه آن مرض مهلك شديد شد مراتب صبر و شكر و شكيبايي آخوند زياد شد، و در اين مدّت بيماري از حالت اعتدال بيرون نرفت، و با غني و فقير و وضيع و شريف در وقت عيادت هيچ مرتبه از مراتب تفقّد از او مفقود نشد. سنّ شريفشان شصت و پنج الاّ چند روزي كه خود فرمودهاند كه ده دوازده روزي مانده است كه شصت و پنج تمام شود. عديل او نبود و نخواهد بهم رسيد». خاتونآبادي اين سخنان را پنج شش روزي پس از درگذشت مدقّق شيرواني نوشته است.بازگرديم به مطلب مورد بحث كه مشيخه جمال المحققين است، مستفاد از اجازات متأخرّان:نخست: آقا ميرمحمد حسينبن مير محمد صالح خاتونآبادي در سه اجازه نامه ممتازي كه براي امير صدرالدين محمد رضوي و حاج شيخ محمد بن حاج محمد زمان كاشاني اصفهاني و شيخ زينالدين خوانساري «به نام مناقب الفضلاء» و همه را به سال 1148 نوشته، روايت خود را- به اجازه- از آقا جمالالدين و روايت او را از پدرش آقا حسين راوي از مولانا محمد تقي مجلسي نوشته است؛ فقط.ديگر: ميرزا محمد ابراهيمبن غياثالدين محمد «خوزاني سدهي الاصل» زاده اصفهان، در اجازه براي حاج شيخ محمد كاشاني اصفهاني ياد شده به تاريخ (1139) مجاز از همان آقا مير محمد حسين، به شرح فوق.سه ديگر: حاج شيخ محمد ياد شده در نسخه اصل اجازه سابقالذكر، روايت خود را از همان امير محمد حسين و ملاّ محمد رفيع گيلاني ساكن مشهد مقدّس، و روايت آن هر دو تن را از آقا جمال، به شرح فوق نوشته است.چهارم: آقا محمد باقر هزار جريبي - كه مجاز از حاج شيخ محمد به اجازه يا شده است- خود در اجازهاي كه به سال (1195) براي آقا سيد محمد مهدي بحرالعلوم نوشته؛ روايت خود را از حاج شيخ محمد- همان گونه- از مير محمد حسين و ملامحمد رفيع، هر دو از آقا جمال، از پدرش، از مجلسي بزرگ تصريح كرده است، و بس.پنجم، مرحوم آقا مير عبدالباقي فرزند مير محمد حسين بن مير محمد صالح خاتون آبادي ، در اجازه مورخه (1193) براي مرحوم سيد بحرالعلوم، بصراحت با روايت خود را از پدرش- همچنان كه گذشته - از جمال المحققّين ، از پدرش آقا حسين، از مجلسي اول نوشته است.ششم، مرحوم آقاي حاج سيد اسدالله بيدآبادي اصفهاني (متوفي 1290) فرزند مرحوم حاج سيد محمد باقر شفتي، در اجازه بيتاريخ امامالحرمين كاظميني؛ در سند روايت مرحوم شيخ جعفر كاشف الغطاء نجفي از محقّق بهبهاني، از پدرش ملا محمد اكمل، از آقا جمالالدين، از پدرش آقا حسين، از مولانا محمد تقي مجلسي نوشته است.هفتم، آيهالله آقا ميرزا سيد محمد هاشم موسوي چهار سوقي (متوفي 1318) در اجازه به همان امامالحرمين ، روايت ملاّ محمد اكمل را از علامه مجلسي و آقا جمالالدين، و روايت آقا جمال را از پدرش آقا حسين نوشتهاند.اجازه نامههاي ياد شده همگي در حين نگارش اين مقال، در حاضر و در نظر است.بيفزائيم كه: آقا ميرعبدالباقي مذكور «امام جمعه اصفهان» كه شرح حالش در «مكارم الاثار: ج 2، ش125» به عنوان سال وفاتش (در 1207) ياد شده، شاگرد و مجاز از شيخ يوسف صاحب «لؤلؤه البحرين» است و خود شيخ اجازه ميرزا حيدر علي مجلسي «متوفي (1214) مذكور در مكارم 2: ش 204» نيز هست.ميرزا حيدر علي به سال (1205) مشيخه خود را بتفضيل نوشته و در پايان به فرزندان پنجگانه خود و دو تن ديگر از منسوبانش اجازه روايت داده است. اين «مشيخه» يا اجازهنامه در آغاز از مطالب اجازهنامه مير عبدالباقي و سپس از «لؤلؤه» استفاده نموده و از اين روي به عنوان «منتخب اللؤلؤه» نيز نامبردار، و تصوير نسخه «مخطوطه كتابخانه ناصريه لکهنؤ هندوستان» اينك در دست ما قرار دارد.ميرزا حيدر علي در سرآغاز اثر ياد شده به نقل از اجازه مير عبدالباقي، در سند روايت شيخ يوسف از ملاّ محمد رفيع؛ چنين آورده است (ص 4 اجازه): «عن الفاضلين آقا جمالالدين محمد الخوانساري و الشيخ جعفر القاضي، عن العلاّمه آقا حسين خوانساري، عن النحرير الفاضل محمد تقي بن مجلسي».امّا آنجا كه به نقل از «لؤلؤه» پرداخته (ص27 اجازه» چون از نسخههاي مغلوط - به شرحي كه اكنون خواهيم گفت- استفاده كرده، روايت ملا محمد رفيع را گويد: «عن شيخه ملا محمد باقر المجلسي و آقا جمال الدين محمد بن المحقّق المدقّق آقا حسين الخوانساري، عن المولي محمد تقي المجلسي».