ياأهل لذات دنيا لا بقاء لها ان اغتراراً بظل زائل حُمُق[51]
ان اغتراراً بظل زائل حُمُق[51] ان اغتراراً بظل زائل حُمُق[51]
اى اهل لذّات دنيا! اين لذّات را بقائى نيست؛ فريفتگى به سايهاى كه زوال مىيابد، كم خردى است. پيامبر - صلى اللّه عليه و آله - : دنيا خانه آن كس است كه او را خانهاى نيست و مال آن كس كه او را مالى نيست، و كسى براى آن گرد مىآورد كه او را خرد نيست، و كسى خواهشهاىِ آن را مىجويد كه او را فهم نيست، و كسى بر سرِ آن دشمنى مىكند كه او را علم نيست، و كسى بر سرِ آن رشك مىورزد كه او رإ؛ دانش نيست، و كسى براى آن مىكوشد كه او را يقين نيست[52]. مالك بن دينار[53]: ازين افسونگر [= دنيا] پروا كنيد كه دلهاى عالمان را افسون مىكند[54]. على - رضى اللّه عنه - : چقدر ساعات در روز، و روزها در ماه، و ماهها در سال، و سالها در عمر، زود گذرند![55] أنس[56]، رسول خدا - صلى اللّه عليه و آله - را از ايّام پرسيدند؛ فرمود: روزِ شنبه، روزِ مكر و نيرنگ است، زيرا قريش در اين روز در دارالندوة مكر ورزيدند؛ و روز يكشنبه، روز كشت و آبادانى است، زيرا خداوند در اين روز آفرينش جهان را بياغازيد؛ و روز دوشنبه، روز سفر و تجارت است، زيرا شعيب - عليه السلام - در اين روز مسافرت و تجارت كرد و سود نمود؛ و روزِ سه شنبه روز خون است، زيرا حواء در اين روز حائض گرديد و پسرِ آدم خون برادرش بريخت و روزِ چهارشنبه، روزِ هماره خجستهاى است، زيرا خداوند در اين روز فرعون را غرقه ساخت و عاد و ثمود را هلاك كرد؛ و روزِ پنجشنبه، روزِ برآمدنِنيازهاست و درآمدن بر سلاطين، زيرا ابراهيم - عليه السلام - در اين روز بر پادشاه درآمد و پادشاه او را گرامى داشت و نيازهايش را برآورد و هاجر را به او هديه كرد؛ و روزِ آدينه، روزِ خواستگارى و نكاح است زيرا نكاحها در اين روز بسته مىشوند[57]. پيامبر - صلى اللّه عليه و سلّم: آيا به ساعتى از ساعات بهشت كه در آن سايه، درازست، و روزى، مقسوم، و رحمت، گستريده، و دعا، پذيرفته، راه ننمايمتان؟ گفتند: بلى، اى رسول خدا![راه نماى ما را] فرمود: آنچه ميانِ طلوع فجر تا طلوعِ خورشيد است[58]. ابن مسعود از پيامبر - عليه السلام - نقل كرده: من كجا و دنيا كجا؟ مَثَلِ دنيا و مَثَلِ من چون مَثَلِ سوارى است كه در روزى گرم در سايه درختى خوابِ نيمروزى مىكند، سپس به راه مىافتد و آن درخت را فرو مىگذارد[59]. پيامبر - صلى اللّه عليه و سلّم - : و از دنيا حَذَر كنيد كه از هاروت و ماروت افسونگرترست[60]. يحيى بن معاذ رازى[61]: دنيا باده شيطان است؛ هركه از آن بنوشد، از مستىاش جز در چنگِ مرگ، سَر بَر نمىكُنَد، و آنگاه هم پشيمان و زيانكار[62]. لقمان: دنيات را به آخرت بفروش، تا در هر دو سود كنى[63].