مقدمه
كعبه معظّمه، زيباترين و پرجاذبه ترين مكان در حرمين شريفين و داراى ويژگى ها و قداست خاصّى است. در فرهنگ دينى ما، كعبه به عنوان قبله مسلمانان جهان معرفى گرديده و براى نگاه كردن به آن، پاداش در نظر گرفته شده است. در طول تاريخ و از زمان پيدايش و ساخت كعبه تا كنون، حوادث گوناگونى براى اين بيت رفيع رخ داده كه گاهى منجر به فروريزى ديوار كعبه نيز گرديده است. مورّخان اين رخ دادها را در كتب خود ثبت و جزئى ترين مسائل آن را بازگو كرده اند. پس از پايان يافتن مراسم شكوهمند حج در سال گذشته، دولت عربستان بدون اطلاع قبلى، كعبه را در حصارى از تخته هاى مرتفع و بلند قرارداد و با استفاده از ابزار گوناگون، به جز حجرالاسود، ديوار كعبه و حجر اسماعيل را پوشانيد. اين اقدام پرسشهاى فراوانى را برانگيخت و عمره گزاران را دل چركين ساخت; چرا كه پس از يك عمر انتظار، هم اكنون كه توفيقِ تشرّف، آنان را رفيق گرديده، از ديدن كعبه محروم ماندند! اطلاعات به دست آمده از طريق زائران و برخى كسان كه توفيق گذشتن از ديوار چوبى را پيدا كرده و به درون كعبه راه يافتند نشان مى دهد كه دولت حجاز سقف چوبى كعبه را برداشته و از داخل خاك بردارى نموده است و سپس چند ستون بتونى در داخل كعبه احداث كرده و كف كعبه را نيز بتون ريزى نموده و تا نزديك درب بيت بالاآورده اند و براى آن كه درب آسيب نبيند آن را از جا كنده و در گوشه اى بدور از دسترس زائران گذاشته اند، سپس سقف جديدى بر روى ستون هاى جديد احداث نموده و شاذروان را نيز بازسازى كرده است. سنگ ها و نماى بيرونى كعبه تا كنون تغييرى نكرده، ليكن سنگ هاى ديواره حجر اسماعيل و شاذروان را تعويض نموده اند. درست در همين ايام كه تعمير كعبه و چگونگى آن ذهن مرا به خود مشغول ساخته بود، كتابى مخطوط به نام «مرآة الحرمين» تأليف ايوب صبرى پاشا به دستم رسيد و با مرورى به مطالب آن، دريافتم كه پيشينه تاريخى تعمير كعبه و شيوه كار در گذشته با سبك امروزى آن، تاحدودى نزديك به هم ذكر شده است; وى مى نويسد: «... در زمان شريف مسعود ـ والى مكه ـ سيل عظيمى آمد و قسمتى از ديوار كعبه فروريخت. رضوان آقا فرستاده دولت عثمانى، مأموريت يافت تا نسبت به تعمير كعبه اقدام كند او هم ديوارى از تخته در اطراف كعبه كشيد و كار را آغاز كرد. سپس مى افزايد: وى به عبدالله بن زبير تأسى كرده; چرا كه او نيز به هنگام تعمير كعبه از همين شيوه استفاده كرده است.» از اين رو تصميم گرفتم اين اطلاعات را به خوانندگان عزيز فصلنامه «ميقات حج» منتقل سازم. ليكن پيش از آن اطلاعاتى كوتاه درباره مؤلّف و مترجم كتاب: ايوب صبرى پاشا فرزند سيد شريف الاسلام بن حاج احمد، در شهرى به نام «ارميه» از توابع «روم ايلى» و يا «تساليا» از توابع بنى شهر تركيه چشم به دنيا گشود. وى فعاليت هاى اجتماعى و شغلى خود را با ورود به زرادخانه نيروى دريايى تركيه آغاز نمود و خيلى سريع رشد كرد تا به فرماندهى رسيد. آنگاه براساس مأموريت شغلى، به حجاز آمده، مدت قابل توجهى از عمر خود را در مكّه و مدينه گذراند و با تاريخ اين منطقه آشنا شد. البته تاريخ ورود او به حجاز به طور دقيق روشن نيست ليكن او خود در مرآة الحرمين گفته است: «حقير جامع الحروف در اواسط شهر شعبان 1289 به مكه مشرفه واصل شدم...» وى در اين سفر يادداشت ها و مطالب فراوانى را گردآورى كرده و يا خود شخصاً به تحقيق پرداخته، و نتيجه كار چندين ساله خود را در كتابى به نام «مرآة الحرمين» در اختيار مردم گذاشت. اگر سال 1289 هـ . ق. را اولين سفر وى به حجاز بدانيم، از آنجا كه سال 1299 هـ . ق. تأليف مرآة به پايان رسيده، نتيجه مى گيريم كه تأليف اين اثر گرانسنگ چيزى در حدود ده سال طول كشيده است. كتاب در سه جلد به رشته تحرير در آمده است; جلد اوّل «مرآة مكه» جلد دوّم «مرآة مدينه» و جلد سوّم «مرآة جزيرة العرب» نامبردار است و به ترتيب در سال هاى 1301 هـ . ق.، 1304 هـ . ق. و 1306 هـ . ق. در چاپخانه «سنده» قسطنطنيه ـ استانبول تركيه ـ به زبان تركى اسلامبولى به چاپ رسيده است. ايوب صبرى درباره انگيزه خود از تأليف كتاب مرآة الحرمين نوشته است: «چون در زبان تركى تا كنون كتاب مستقلى در اين باب نوشته نشده و رواياتى كه در السنه و افواه گفته مى شود با يكديگر مخالفت و ضديّت داشت و به اين جهت وصول به حقيقت امر، يك نوع صعوبت و اشكال به هم رسانيده و بسيارى از ابناى وطن نمى توانستند به طور مقصود، به فوايد وفضايل آن دو بلده مسعودة الماز اطلاع به هم برسانند... لهذا اين عاجز غير مقتدر وجود، آن چنان اثر عظيم القدر را ـ كه موائد فوايدش غير معدود و نظير و نديدش تا كنون ناموجود بود ـ لازم ديد...» موضوع هاى اصلى مطرح شده در اين اثر شامل: مراكز اصلى جزيرة العرب، نحوه شكل گيرى مكه و مدينه، قبيله هاى ساكن در اين منطقه، مذاهب و فرق ساكنان آن، پيامبرانى كه در اين منطقه بوده و يا از اين ناحيه برخاسته اند، نحوه پيدايش اسلام و گسترش آن، تاريخ تعميرات و كارهايى كه بر روى كعبه و مسجد نبوى در مكه و مدينه انجام شده، همچنين اصول و آداب زيارت حرمين، زمينه هاى اجتماعى و اقتصادى حرمين، عرفيات و عادتها و تلاشها و فعاليتهاى سلاطين عثمانى در زمينه حرمين شريف است. وى در زمينه تاريخ و جغرافياى جزيرة العرب نيز تحقيق گسترده اى انجام داده است كه اين اثر با نام «جزيرة العرب» به زبان عربى انتشار يافت (1306). ايوب صبرى پاشا در نگارش مرآة الحرمين از آثار قدما نيز بهره جسته و از منابع و كتبى همچون: تفسير كبير فخر رازى، تفسير روح البيان، تفسير ابى السعود، تفسير ابن كثير، تفسير خازن، تفسير نسفى، تفسير ابن عادل، شرح قسطلانى بر بخارى، صحيح مسلم، فتاواى قاضى خان، اخبار مكه ازرقى و فاكهى، خلاصة الوفا باخبار مدينة المصطفى، وفاء الوفا، تاريخ الخميس، تاريخ ابن هشام، عقد الثمين فى فضائل البلد الامين، بدايع الزهور فى وقايع الدهور، تدقيقات رائف افندى، فتوح الحرمين، تواريخ تركيه، احكام سلطانيه، فذلكه كاتب چلبى، تاريخ رضوان پاشا، شفاء الغرام، استقصاء البيان فى مسألة الشاذروان، نور العين فى مشهد الحسين، قرة العين فى اخذ ثار الحسين و... استفاده كرده است. ايوب صبرى پاشا، با استفاده از كلامى ساده به زبان تركى، از شعرهاى تركى، فارسى و عربى حكايتها و روايتهاى مختلفى را ذيل عنوانهاى «حكمت، ارشاد، تنبيه، لاحقه فايده، اخطاء، ذيل، خاطره، مطالعه، صورت، لازم، علاوه، تكلمه، ملاحظه» بيان داشته و اطلاعات نسبتاً جامعى را ارائه داده است. عاتق بن غيب بلادى درباره كتاب مرآة الحرمين نوشته است: فراوانى اطلاعات مؤلف، نشان از آن دارد كه وى مدّتى طولانى در جزيرة العرب سكونت داشته و با مردم اين مناطق زندگى كرده است و مطالب آن زاييده تخيّلات و ذهنيّت نويسنده نيست بلكه نوشته هاى او همرا با واقعيت و درستى و صداقت و دقّت در ثبت مسائل و حوادث تاريخى است. محمد طاهر كردى مكى نيز در شرح حال ايوب صبرى پاشا، سرلشگر نيروى دريايى تركان عثمانى مى نويسد: او كتابى به نام «مكة المكرمه و المدينة المنوره» در تاريخ حرمين شريفين در دو جلد به زبان تركى تأليف كرده كه من معتقدم اطلاعات خوبى را خصوصاً در رابطه با ساختمانهايى كه پيش از پادشاهان ترك عثمانى بناگرديده، جمع آورى كرده است. كما اين كه بر اين باورم كه ابراهيم رفعت پاشاى مصرى مؤلف كتاب «مرآة الحرمين» چون خود ترك زبان بوده و تركى را خوب مى دانسته، از اين كتاب فراوان نقل كرده و حتى انتخاب نام مرآة الحرمين را براى كتاب خويش، از كتاب ايوب صبرى پاشا اقتباس كرده است چرا كه تاريخ تأليف كتاب مرآة الحرمين ايوب صبرى پاشا قبل از زمان رفعت پاشا بوده است. وى سپس مى افزايد: اگر تاريخ نويسان زمان ما خواندن و نوشتن به زبان تركى را مى دانستند قطعاً مباحث بسيارى را از اين كتاب برگزيده و نقل مى كردند. «والحق يقال انه كتاب فريد فى بابه، وحيد من نوعه... و انه للكتاب مشحون بالفوائد و المعلومات التاريخية الوثيقة وحبّذا لو ترجم هذا الكتاب الى اللغة العربية ثم يطبع و ينشر لانه كتاب خاص بتاريخ الحرمين فقط.» به حق بايد گفت: كتاب «مرآة الحرمين» در باب خويش بى نظير، و در نوع خود يگانه است... كتابى است سودمند و پرفايده، و داراى اطلاعات تاريخى ذيقيمت، و چه خوب بود اين كتاب به زبان عربى ترجمه و سپس چاپ و منتشر مى شد.» زمانى كه ايوب صبرى پاشا تأليف كتاب مرآة الحرمين را به پايان رساند، بسيارى از دانشمندان و اديبان ترك به تعريف آن پرداختند و بر آن كتاب به زبان تركى تقريظ نوشتند. در تقريظى كه جودت پاشا نوشته، مطالعه اين اثر خواندنى را ـ كه در زمينه تاريخ و جغرافياى عرب از اعتبار ويژه اى بر خور دار مى باشد ـ توصيه كرده است. اديب بزرگ «نجيب نادر افندى» نيز تقريظ زيبايى به زبان عربى نگاشته كه متن آن اين است: «طالما طالعت أطايب المطولات، و تفرست فى افخر المفصلات: قصد الوصول لاصدق التفاصيل، متوقياً الوقوع بسقطات الاقاويل: حتى حان الحين و حلّت الحان، ورق يراع مرآة الحرمين الرنان، و هتف هاتف التهليل، بسل سبيل السلسبيل وخل الدخيل، و واصل الاصيل، فافترست فرصة التفرس، و استرقت ساعة التجسس، فاذا بذوات الذوابل، و منهومات النهى و ناعمات الانامل، يحتجبن المحاسن حياء، و يتوارين من أنوار المرآة الوراء، فراعتنى يراعتها، و بهرتنى براعتها و قلت ان هذه:
تمثال أجيال مضت و سراة
قم صاح و استطلع صباحاً رائقاً
مرآة نور الله زينها التقى
اهدى بها الأيام «ايوب» فما
والعلم يشهد انه بحر له
أحيى لنا الاعيان فى آثاره
فلقد أقر عيون كلّ ذوى الحجا
وغدا له الحر (النجيب) مؤرخاً
«قد حصل الحرمين فى مرآت»
حلّت محل الحال بعد فوات...
و اعجب من المرقات فى المرآة
تحكى حمى الفردوس فى نغمات
تنفك تشكر منه فيض هبات...
بربجل عوائد و صلات...
ولتلك أكبر حكمة وثبات...
ما بين ماض فى الزمان و آت
«قد حصل الحرمين فى مرآت»
«قد حصل الحرمين فى مرآت»