*** با ماشين هاى روباز به مكه مى رفتيد يا با وسايل ديگر؟ * آقاى باقرى : وسايل نقليه در آن زمان بسيار قديمى، بدون كولر، بعضى روباز و بعضى مسقف بود. براى حمل بار زائران از لُرى استفاده مى شد. گاهى چرخ ماشين ها از ماشين جدا و ماشين ها از مسير جاده خارج مى شدند; چون جاده قديم مدينه ـ مكه، باريك بود تصادف هاى بسيار بدى رخ مى داد و هر لحظه اتفاقات غير منتظره اى در پيش بود و تلفات جانى زيادى داده مى شد.*** استراحتگاه هاى مسير مدينه و مكه چگونه بود و چه امكاناتى وجود داشت؟ * آقاى باقرى : بيشتر آنها با حصير فرش شده و بسيار غير بهداشتى بود. آب در منبع هاى فلزى بسيار كم وجود داشت. دستشويى ها اندك بود.جا دارد ياد كنم از ماهى هايى كه در يك ظرف سرخ مى كردند و رنگ روغن آن مانند قير بود. با اين حال بعضى از زائران در منطقه رابغ، فقط ماهى مى خوردند.*** هنگام ورود به مكه چه آداب و رسومى انجام مى داديد؟ * آقاى باقرى : خدمه اى كه از پيش براى آماده كردن منزل به همراه بار مى رفتند، پس از آماده كردنِ منزل، در منطقه ورودىِ جده به مكه، با پرچم مى ايستادند تا زائران را به منزل ببرند. با دود كردن اسپند، آماده كردنِ خاكشير و ذبح گوسفند به استقبال زائران مى آمدند.*** آثار و خصوصيات مسجد الحرام و اطراف آن چگونه بود؟ * آقاى باقرى : مسجد الحرام، مانند امروز سنگ فرش سفيد نداشت. وقتى پا روى سنگ ها مى گذاشتى مى سوخت و قسمتى از حياط مسجد الحرام شن و ماسه بود.آب زمزم در پشت مقام ابراهيم پله هايى قديمى داشت. مردم براى نوشيدن آب و بردن آن به عنوان تبرّك و تجديد وضو مى رفتند و واقعاً نظافت را رعايت نمى كردند.بالاى كوه ابوقبيس به صورت باغچه بود و مسجد بلال بر فراز كوه قرار داشت كه خراب كردند. سال ها پيش تعدادى دستشويى در زير كوه ساختند و بعد آنها را خراب و قصر كنونى را بالاى آن بنا كردند.*** آيا مشكلاتى در انجام اعمال و مناسك حج وجود داشت؟ * آقاى باقرى : آرى، به علّت كم بودنِ تعداد روحانى، زائران گاهى در اعمال و مناسك حج و مسائل شرعى با مشكل مواجه مى شدند.*** اطراف حرم، پيش از توسعه چگونه بود؟ * آقاى باقرى : مغازه هاى متعدّد قديمى وجود داشت كه فروشندگان مسن و كهن سال آنها را اداره مى كردند. همچنين منازل مسكونى بسيار قديمى وجود داشت كه بيشتر به زوّار اجاره مى دادند.*** آيا قبرستان شهداى فخ را زيارت كرده ايد؟ * آقاى باقرى : در آن زمان، ديدار كوتاهى از قبرستان شهداى فخ در اطراف مسجد تنعيم داشتم، كه اكنون تنها منطقه آن را به ياد دارم.*** از اعمال عمره تمتّع چه خاطره اى داريد؟ * آقاى باقرى : خاطرات زياد است، اما نخستين لحظه حضور و ورود زائران به خانه خدا و ضجّه و شيون و گريه هاى با ناله و افغان آنان، برايم زيباترين خاطره است.*** از مكان صفا و مروه بگوييد كه آيا به شكل امروزى و سر پوشيده بود؟ * آقاى باقرى : در نخستين سال تشرّفم ديدم كه در مسعى تازه طبقه بالا و سقف زده اند و كوه صفا و مروه كمى بزرگتر از صفا و مروه امروزى بود.*** در مسجد الحرام، زائران (هنگام طواف، يا نماز پشت مقام ابراهيم، يا لمس حجرالأسود) با مشكلى مواجه بودند؟ * آقاى باقرى : البته مشكلاتى وجود داشت، به خصوص هنگام خواندن نماز پشت مقام ابراهيم كه ممانعت مى كردند. به علّت وجود فضاى كم، مردم همديگر را فشار مى دادند و بارها نماز شكسته مى شد و دوباره از مكانى ديگر شروع مى كرديم و يا تعدادى مراقب مى گذاشتيم تا نماز را بخوانيم. در نزديك شدن به حجرالأسود و لمس و بوسيدن آن هم، واقعاً نظم را رعايت نمى كردند.نخستين لحظه حضور و ورود زائران به خانه خدا و ضجّه و شيون و گريه هاى با ناله و افغان آنان، برايم زيباترين خاطره است.*** از حالات حاجيان در هنگام طواف ونماز، اگر چيزى به يادداريد، براى ما بگوييد.* آقاى باقرى : در آن ايام، زائران، در انجامِ صحيحِ اعمال و مناسك حج بسيار جدّى بودند و خلوص آن ها واقعاً كم نظير بود; به خصوص افرادى كه قبلا به اسم جاهل محله ناميده مى شدند، وقتى به سفر حج مى آمدند واقعاً به خاك مى افتادند و با تمام وجود طلب مغفرت از گناهان و گذشته خود مى كردند و در بازگشت از حج، تحوّل عمده اى در رفتار و كردارشان ايجاد مى شد.*** آيا حاجيان در نمازهاى جماعت اهل سنت شركت مى كردند؟ * آقاى باقرى : به جرأت مى توانم بگويم كه كمتر كسى در نمازهاى جماعت اهل تسنن شركت مى كرد و اگر هم حضور مى يافت، نمازش را اعاده مى كرد. از پيروزى انقلاب اسلامى به بعد بود كه به فرمان حضرت امام(قدس سره) حاجيان همگى در نمازهاى جماعت شركت مى كنند.*** از حضور بزرگان و مراجع تقليد در حج، خاطره اى به ياد دارى؟ * آقاى باقرى : تنها سفر آيت الله سبزوارى و آيت الله حكيم را به ياد دارم كه به حج مشرف شدند و ما در محضر آنان حضور مى يافتيم و در اين مورد هيچ مشكلى نداشتيم.*** برخورد مسؤولان عربستان با علما و بزرگان شيعه چگونه بود؟ * آقاى باقرى : به ظاهر احترام مى گذاشتند ولى خصومت درونى و كينه توزانه با شيعه و رهبران آنان را در دل داشتند.