خواجه ربيع در زمان مولي (ع) - خواجه ربیع (مزارات خراسان) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

خواجه ربیع (مزارات خراسان) - نسخه متنی

کاظم شانه چی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

خواجه ربيع در زمان مولي (ع)

از نوشته بعضي مورخين برميآيد که ربيع اوائل خلافت علي (ع) در نواحي ري رياست داشته. ابن اعثم کوفي مينويسد: ربيع آخرين کسي از فرمانداران علي (ع) که هنگام توجه بجنگ صفين بوي پيوست. وي در اينحال با چهار هزار تن از لشکريان ولايت ري همراه بود و با پيوستن بمولي موکب مبارک مرتضوي حرکت کرد.[7]

اين جمله ميرساند که ربيع در صفين نيز حضور داشته. ولي نصر بن مزاحم واقعه نگار مشهور صفين مينويسد که ربيع بمولي عرضه داشت: شما از نگهداري سرحدات اسلامي ناگزيريد و من مايلم بجاي جنگ با سپاهيان شام مامور و مرزداري و غزو با دشمنان اسلام شوم. علي (ع) نيز ويرا بمرز ري گسيل داشت.

در تاريخ گزيده مينويسد: علي (ع) ويرا فرماندار قزوين نمود. در روضة الصفا نيز قزوين را محل ماموريت وي ميشمارد.

قزوين مرز ري بوده
جمع اين دو گزارش بدينگونه است که قزوين مرز ري بشمار ميرفته. گواه اين سخن نيز کلام صاحب تاريخ گزيده است که ضمن شمارش فرمانداران قزوين مينويسد چون دولت به بني اميه رسيد حجاج بن يوسف الثقفي از قبل ايشان حاکم اکثر ايران شد پسرش محمد والي اين ثغر بود.

توضيح اين اجمال آنکه از زمان ساسانيان بخش ري شامل شهرستانهائي و از آنجمله قزوين بوده. حتي استاندار ري معمولا تابستان را در قزوين ميگذرانيده[8].

اما چرا قزوين را ثغر (مرز) ميخوانده‌اند از اينروست که هنگام گسترش فتوحات اسلامي در ايران لشکر اسلام بسال 30 هجري بسرداري سعيد بن عاص مامور غزو (جهاد) طبرستان گرديد [9] و تا نواحي دامغان و گرگان[10] را گشود و اهالي را بپرداخت باج اجبار کرد. ولي چيزي نگذشت که مردم آنسامان از پرداخت باج سرباز زده و تا زمان قتيبة بن مسلم سردار بزرگ اموي اين نواحي ياغي بودند.

بنابراين در زمان مولي (ع) ناحيه طبرستان که تا حدود قزوين و ري گسترش داشته زير فرمان ملوک طبرستان که بکيش زردشتي بودند اداره ميشد[11] و از اين لحاظ ثغر (مرز) اسلامي معرفي گرديده.

چنانکه در تاريخ گزيده آنجا که از جمعي تابعين نام ميبرد مينويسد: بوقت غزو ديلم بقزوين رسيدند. بنابراين ربيع بفرمان مولي (ع) فرماندار قزوين و مرزداري ري بوده و معلوم نيست تا کي باين سمت باقي بوده. همين قدر ميدانيم که (مرة بن شراحيل الهمداني[12] و عبيد بن عمر السلماني از قبل اميرالمومنين (ع) والي قزوين بودند)[13]. اما قبل از ربيع يا بعد از وي (تا اينکه عزل ربيع در زمان مولي صورت گرفته باشد) معلوم نيست.

ربيع در اهواز

باري ديگر از ربيع سراغي نداريم مگر در اهواز آنجا که ابن بو نعيم در حلية الاولياء آورده (علاني گويد شنيدم ربيع با يکي از دوستانش در اهواز بود که زني ويرا بخويشتن خواند. ربيع بسيار بگريست سبب پرسيدند. گفت لابد اين کار از پيراني چون من مشاهده شده که اين زن در من طمع بست)[14].

بظن قوي ميبايست اقامت اهواز طي سفر وي بخراسان باشد. زيرا مسير کاروان هاي حدود غربي ايران (و کشور هاي آنطرف) بخراسان (يعني نيشابور و مرو و ساير شهرهاي اين ناحيه) از کرمان بطبسين[15] و از آنجا باين شهرها بوده و اول کسيکه راه فعلي ري بمشهد را از ناحيه دامغان و شاهرود به نيشابور[16] معمور ساخت قتيبة بن مسلم باهلي است که در زمان وليدبن عبدالملک ببسط نطاق اسلام در شرق ايران مامور شد. (و بخارا و سمرقند و خوارزم و کاشغر را گرفت). ابتدا چنانکه ياد کرديم نواحي قومس (دامغان) و گرگان را که از زمان عثمان نافرمان شده و از پرداخت باج سرباز زده بودند گشود آنگاه به نيشابور و مرو رانده و سراسر خراسان را مفتوح ساخت.

/ 4