قرآن و خطا و سهو پيامبران - عصمت پیامبر گرامی (صلی الله علیه و آله) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عصمت پیامبر گرامی (صلی الله علیه و آله) - نسخه متنی

جعفر سبحانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

قرآن و خطا و سهو پيامبران

از آيه زير مى‏توان مصونيت پيامبر الهى را از اشتباه و سهو استفاده كرد:

«ولولا فضل الله عليك و رحمته لهمت طائفة منهم ان يضلوك و ما يضلون الا انفسهم و ما يضرونك من شى‏ء و انزل الله عليك الكتاب و الحكمة و علمك ما لم تكن تعلم و كان فضل الله عليك عظيماً» (نساء /113).

«اگر كرم و رحمت خدا شامل حال تو نبود، گروهى از آنان تصميم مى‏گرفتند كه تو را گمراه كنند، و آنان جز خويش كسى را گمراه نمى‏سازند(و در پرتو همين رحمت) هرگز ضررى به تو نمى‏رسانند، خدا آنچه را كه تو نمى‏دانى به تو آموخت و كرم خدا در حق تو بزرگ است».

مفسران در شأن نزول آيه، جريانهاى مختلفى ياد كرده‏اند كه نقل آنها مايه گستردگى سخن است؛ در اينجا ما يكى را به عنوان نمونه ذكر مى‏كنيم:

زره فردى از صحابه پيامبر به سرقت رفت صاحب آن به يك نفر از طائفه «بنى ابيرق» ظنين شد، سارق وقتى متوجه خطر شد، زره را به خانه يك نفر يهودى انداخت، و از قبيله خود خواست كه نزد پيامبر بر پاكى او گواهى دهند و وجود زره را در خانه يهودى گواه بر برائت او گيرند، در اين شرائط «سارق» تبرئه شد و يهودى متهم گرديد، خدا پيامبر خود را از جريان آگاه ساخت و آيه ياد شده به ضميمه آيه‏اى كه يادآور مى‏شويم، فرود آمد.

خواه اين شأن نزول صحيح باشد يا نباشد، بالأخره از مجموع شأن نزول‏هائى كه در اين مورد نقل شده است، استفاده مى‏شود كه پيامبر در آستانه داورى بر خلاف واقع (از روى خطا) قرار گرفته بود، و گروهى با صحنه سازى مى‏خواستند پيامبر را فريب داده و ظواهر قضيه را به رخ پيامبر بكشند تا وى بر خلاف حق حكم نمايد، ولى خداوند او را از خطا و اشتباه حفظ و صيانت نمود و آن اين كه پرده از چهره حقيقت برداشته و چيزى را كه او نمى‏دانست به او آموخت و كرم خدا نسبت به پيامبر بزرگ است؛ اكنون بايد ببينيم چگونه آيات مورد بحث بر مصونيت پيامبر (ص) از خطا گواهى مى‏دهد.

در آيه مورد بحث سه جمله بايد مورد توجه قرار گيرد:

الف: «و انزل الله عليك الكتاب و الحكمة».

ب: «و علمك ما لم تكن تعلم».

ج: «و كان فضل الله عليك عظيماً».

جمله نخست ناظر به مبانى داورى اوست و آن كتاب و سنت (حكمت) مى‏باشد. آگاهى از اين دو منبع وسيع تشريع، مايه مصونيت در احكام كلى الهى مى‏گردد و در نتيجه پيامبر در تبيين احكام خدا هرگز دچار اشتباه و لغزش نمى‏گردد زيرا آنچه بشرتا روز رستاخيز به آن نياز دارد در اين دو منبع وارد شده است ولى روشن است كه علم به قوانين كلى، مايه مصونيت از اشتباه در موضوعات، و جزئيات، و به اصطلاح در تطبيق آن كليات بر موارد خود، نمى‏گردد بلكه براى مصونيت از اشتباه، به چيز ديگرى نياز دارد.

در همان مورد شأن نزولى كه پيامبر در آستانه داورى بر خلاف واقع قرار گرفته بود، و خداوند او را از لغزش حفظ كرد، او از تمام احكام كلى الهى آگاه بود - مع الوصف - علم به كليات، موجب مصونيت او نگرديد بلكه اين علم به ضميمه امر ديگر، به او مصونيت داد و اين امر دوم همان است كه در جمله دوم وارد شده است آنجا كه مى‏فرمايد:

«و علمك ما لم تكن تعلم: چيزى را كه نمى‏دانستى به تو آموخت» اين كدام علم است كه پيامبر نمى‏دانست و خدإ؛ّّ به او آموخت؟ آيا علم به احكام كلى الهى است كه در كتاب و سنت آمده است، يا مقصود علم به واقعيات و خصوصيات وقايع و جريانها است؟ شكى نيست كه احتمال نخست كاملاً بى‏اساس است زيرا علم به كليات احكام كلى در جمله پيشين به روشنى بيان گرديد، ديگر نيازى به تكرار و تأكيد نيست و هيچ كس احتمال نمى‏دهد كه پيامبر الهى، از احكام شريعت خود بى‏اطلاع باشد، تا زمينه تأكيد فراهم گردد.

مقصود از اين جمله همان احتمال دوم است يعنى پرده از چهره واقعيات برداشت و او را در جريان توطئه برلغزاندن پيامبر، و وارد آوردن تهمت بر يك بى گناه قرار داد و اين همان است كه در آيه ديگرى كه در اين رابطه نازل گرديده با جمله «بما اريك الله» بيان گرديده است چنانكه مى‏فرمايد:

«انا انزلنا اليك الكتاب بالحق لتحكم بين الناس بما اريك الله ولا تكن للخائنين خصيماً»
در اين آيه براى داورى پيامبر (ص)، دو اصل بيان گرديده است:

- «انزلنا اليك الكتاب: كتاب را بر تو فرو فرستاديم».

- «بما اريك الله: به سبب آنچه كه به تو ارائه نموده است».

و «با» در كلمه «بما» به معناى «سببيت» است يعنى: خداوند كتاب را براى تو فرستاد تا در سايه آن به ضميمه آنچه كه از حقائق براى تو ارائه كرده است، داورى نمائى و هرگز نلغزى.

بنابراين، پيامبر گرامى گذشته از علم به كتاب و سنت، با علم و آگاهى خاصى مجهز است كه از آن در دو آيه قبل گاهى با جمله «و عملك ما لم تكن تعلم» تعبير آورده است .

و گاهى آن را با جمله «بما اريك الله» بيان كرده است .

براى اين كه تصور نشود كه اين نوع مصونيت، مخصوص به يك مورد يا در خصوص داورى است و باب اشتباه به روى پيامبر (ص) در موارد ديگر باز است، خداوند در آيه مورد بحث جمله سوم را مى‏آورد و مى‏فرمايد:

«كان فضل الله عليك عظيماً: كرم خدا بر تو بسيار بزرگ است».

جايى كه خداوند چيزى را بزرگ بشمارد، بايد حساب آن را از چيزى كه ما بزرگ مى‏نمائيم، جدا كرد، فضل و كرم بزرگ نشانه آن است كه پيامبر گرامى در مسير زندگى در قضاوتها و داوريها، در معاشرتها و برخوردها از خطا و لغزش مصون مى‏باشد.

خلاصه: به خاطر مصلحتى كه در امر رسالت نهفته است و براى اين كه پيامبر اسوه و الگو و سرمشق امت است، بايد در مسير زندگى به گونه‏اى باشد كه امت درباره او احتمال اشتباه و خطا ندهد تا در مسأله اطاعت از رفتار و گفتار او، دچار سرگردانى و دو دلى نباشد.

دلائل مخالفان

مخالفان عصمت پيامبر اسلام در مرحله خلاف و گناه و يا مصونيت او از خطا و لغزش با يك رشته آيات و احاديثى استدلال كرده‏اند، و از اين طريق اذهان ساده لوحان را نسبت به اصل عصمت مشوش ساخته‏اند، براى تكميل مطلب بايد مجموع دلائل آنان مورد بحث و بررسى قرار گيرد.

نخست آيات را وارد بحث مى‏كنيم آنگاه به توصيح پاره‏اى از روايات مى‏پردازيم.

/ 24