«مقدمه»
در اين مقال نگاهى گذرا به هويت يكى از دو مذهب بزرگ اسلامى يعنى تشيع پرداخته شده است. حقيقت اين است كه در اين مقدمه نوشته نمى توان چهره واقعى شيعه و عقايد آنرا ارزيابى كرد و حتى آن را آنچنان كه شايسته است اداء نمود. ولى در مجموع سعس حقير بر اين بوده است كه تا حد امكان موضوعات و عناوين مقاله را هر چه مختصرتر ولى مفيد و قابل استفاده ارائه نمايم و موضوعات و مسائلى را كه عمدتاً در خصوص هويت و چگونگى پيدايش تشيع در طول تاريخ مطرح شده است و نيز نسبتهاى ناروايى كه به اين گروه از مسلمانان داده شده است را ارائه نمايم اميد است اين تلاش و جهد ناقابل گامى ديگر در جهت معرفى چهره واقعى تشيع باشد.بخش اول
فصل اول: معناى لغوى و اصطلاحى شيعه و تشيّع
واژه تشيّع به معناى پيروى كردن، يارى كردن، دوستى نمودن است(1) و واژه شيعه از نظر لغت به معنى پيروان، ياران و انصار است و با همين ساختمان لفظى بر مفرد و تثنيه و جمع و مذكر و مؤنث - بدون نياز به تغيير قالب آن - اطلاق مى گردد و ريشه آن از مشايعت به معنى مطاوعه و پيروى كردن است. ابن خلدون در مقدمه صحفه 138 مى نويسد «شيعه از لحاظ لغوى به معنى ياران و پيروان است و در اصطلاح فقها و متكلمين - اعم از پسينيان و پيشينيان - بر پيروان على عليه السلام و فرزندانش رضى الله عنه اطلاق مى گردد.(2) در اصطلاح شيعه به كسانى گفته مى شود كه بعد از رسول اكرم صلى الله عليه وآله قائل به خلافت و امامت حضرت على عليه السلام هستند كه اين خلافت و امامت به حكم خداوند و با تصوص صريحى از طريق پيامبر نقل شده است. و اصطلاح تشيع به معنى اعتقاد به مجموعاى از افكار و آراء معين است كه بين علما در مورد و حداقل و حداكثر آن و خصوصيات آن اختلاف وجود دارد.و خداوند در قرآن در سوره صافات آيه 83 مى فرمايد:«و انَّ مِن شيعتِهِ لَابراهيمَ»- يكى از پيروان نوح ابراهيم است.
كه دلالت بر اين مى كند كه لفظ شيعه به معنى پيروان و ياران است.
فصل دوم تشيّع و علل پيدايش آن
محققان درباره اينكه تشيع از چه زمانى پيدا شده است اختلاف نظر دارند و زمان پيدايش آنرا بين آغاز پيدايش اسلام تا پس از شهادت حضرت على عليه السلام عنوان كرده اند و هر يك در اثبات ادهاى خويش به احاديث و روايات و بعضاً به داستانها و افسانه هايى استناد كرده اند. آنچه از مجموع آراء و عقايد درست تر به نظر مى آيد و آن است كه تشيع به همان اندازه قديم است كه اسلام قديم است يعنى پيدايش تشيع همزمان با پيدايش اسلام است. حقيقت امر اين است كه براى نخستين بار شيعه را پيامبر اكرم 9 براى پيروان حضرت على 7 بكار برده است و منابع و مأخذ مختلف تفسير و حديث و تاريخ اسلامى از كتب اهل سنت آشكارا براينمبنى دلالت دارد.(3)
در كتاب دوذ النثور اثر سيوطى آمده است كه پيغمبر9 فرمود «ان هذلو - اشار الى علىٍ - وشيعته لم الفائزون يوم القيامة»
- اين شخص - اشاره كرد به على - و شيعيان او در روز قيامت رستگارانند.(4)
ابن مردوديه به نقل از على عليه السلام روايت كرده است كه ايشان فرمودند: «قال لى رسول اللَّه صلى الله عليه وآله الم تسمع قوله تعالى (ان الذين آمنوا و عملوا الصالحات اولئك هم غير البرية) هم انت و شيعتك و موعدى و موعدكم الحوض اذجاءت الاهم للحساب تدعون غرا المعلجين» (الدر المنثور، سيوطى، ج دوم، ص 276)
- يعنى پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله به على عليه السلام فرمود: ايا اين كلام خداى متعال را نشنيدى كه مى فرمايد: همانا كسانى كه ايمان آورده اند و عمل نيك انجام داده اند آنها بهترين امت هستند. اينها تو و پيروان تو مى باشند و قرار من و شما روز قيامت بر سر حوض است و هنگامى كه روز محشر امتها را براى حساب و كتاب مى آورند شما را به عنوان امام و پيشواى متقين مى خوانند.(5)
روايات فوق و چندين روايت ديگر حاكى از اين است كه در حقيقت شيعه در بطن اسلام و از همان اوان رسالت پيامبرصلى الله عليه وآله وجود داشته است وعده قابل توجهى از صحابه از خواص و ملازين حضرت على عليه السلام بوده اند گروهى كه هميشه مورد تحسين پيامبرصلى الله عليه وآله بوده اند و از همان زمان به نام شيعه حضرت على عليه السلام شناخته شده اند.(6)
اين گروه كه ايمان راسخى به رسالت پيامبرداشتند و ضمانت عالى و برجسته گير آنها غيرقابل انكار است در زمان حيات پيامبرصلى الله عليه وآله و بعد از رحلت ايشان به تبعيت از آيه شريفه «و ما أتاكم الرسول فخدوه و ما نهاكم عته فانتهوا»(7)
و به پيروى از فرامين و شفارشهاى پيامبرصلى الله عليه وآله به سوى ضرت على عليه السلام گرايش پيدا كردند. و بعد از رحلت پيامبرصلى الله عليه وآله كه اهل بيت (عليهم السلام) و پيروان آنهامورد فشار و ظلم و جور قرار گرفتند راه خويش را از جريان رو به انحطاط انزمان جدا كردند و با تمسك به قرآن و اهل بيت (عليه السلام) جبهه اى مشخص و منسجم را جهت حفظ اسلام ناب محمدى تشكيل دادند و با گذشت زمان و مخصوصاً فشارهاى كه از ناحيه حكام عليه اين گروه از مسلمانان اعمال مى شد شيعه بيشتر و بيشتر متشخص مى شدند و عقايدشان را انحطاط و نابودى نجات دادند.
فصل سوم پيشگامان تشيّع
از منابع دينى استفاده مى شود كه در عصر پيامبرصلى الله عليه وآله عده زيادى از اصحاب از خواص حضرت على عليه السلام و پيروان وى بودند و از همان زمان به شيعه على عليه السلام شناخته شدند كه از خالصترين و استوارترين ياران وى مسلمان، ابوذر، عمار و مقداد را مى توان نام برد و حتى در زمان پيامبرصلى الله عليه وآله شيعه لقب اين چهار تن ناميده شده بود.(8) مطالعه و ملاحظه شيعيان و پيروان اوليه حضرت على عليه السلام نشان مى دهد كه آنان به تبعيت از فرامين و سفارشهاى پيامبرصلى الله عليه وآله به حق منزلت حضرت على عليه السلام را درك كرده بودند و او را امامى واجب الاطاعه مى دانستند و هميشه به وى وفادار ماندند و حتى در راه على عليه السلام از جان خويش نيز مايه مى گذاشتند و به واقع مصداق خيرالبريه بودند و تاريخ گواهى مى دهد كه پيروان واقعى و اوليه حضرت على عليه السلام اسوه گان واقعى اسلام محسوب مى شدند.البته اين نكته را نيز بايد ياد آمد شد كه به غير از چهار صحابى فرق افراد ديگرى هم منتسب به شيعه بودند كه در ميان صحابه از شخصيتهاى والاى اسلام محسوب مى گردند.بخش دوم
فصل اول: نظريات مختلف در پيدايش تشيع
گروهى معتقدند بعد از وفات پيامبراكرم صلى الله عليه وآله و بعد از حادثه مسقيفه شكل گرفت و گرئهى نيز براين باورند كه به دليل بالا رفتن مخالتفها با عثمان بن عفام گردهى به نام شيعه پايه ريزى شد و برخى شكل گيرى شيعه را به دوران خلافت حضرت على عليه السلام نسبت مى دهند و كسانى هم هستند كه شيعه را زائيده واقعه طف مى دانند.(9) و بالاخره اينكه گروهى ديگر پيدايش شيعه را به عقايد اينان مربوط مى دانند و عده اى هم شيعه را مولود عقايد يهود و يهوديت مى دانند كه در اين مورد مفصلاً بحث خواهيم كرد. نظر شيعه و حتى محققين دانشمند غيرشيعه از ساير مذاهب آن است كه تشيع در همان ايام و روزگار پيامبرصلى الله عليه وآله شكل گرفته است حتى شخص پيامبرصلى الله عليه وآله اين اعتقاد را در قلوب مردم از طريق احاديث و رواياتى رواج داده است كه علاوه بر شيعه، اهل سنّتن نيز اين روايات را در منابع خويش نقل كرده اند.(10) كه نمونه هايى از آن را بيان مى كنيم:1- حديث «والذى نفسى بيده ان هذا و شيعته لهم الفائزون يوم القيامه» كه بسوطى نيز اين حديث را از ابن حساكر نقل كرده است.2- به نقل از منابع معتبر شيعه و سنى بعد از نزول آيه «انّ الغاين آمنوا و عملوا الصالحات اولئك هم خيرُالبريّه»(11) پيامبرصلى الله عليه وآله رو به حضرت على عليه السلام كرده و مى فرمايد كه اينها تو و پيروان تو هستند. (الذر المنثور سيوطى، ج دوم، ص 276)3- علما شيعه و سنى اجماع دارند كه «انّما وليكم الله و رسولهُ والذين آمنوا الذينَ يقيمون الصلاة و يؤتون الذكوة و هم راكعون» در شأن حضرت على عليه السلام نازل شده است و در اين آيه اطاعت و پيروى از حضرت على عليه السلام در رديف اطاعت از خدا و رسول او آمده شده است.4- در «يوم الانذار» كه پيامبرصلى الله عليه وآله اسلام اقرباى خويش را به اسلام دعوت كرد و نيز در واقعه غديرخم پيامبر صراحتاً ولايت و جانشينى حضرت على عليه السلام را اعلام نمود. و يا در حديث معروف به ثقلين اطاعت از اهل بيت را همتراز اطاعت از كتاب خدا قرار داده است. اينها همه بر اين موضوع دلالت مى كند كه پيامبرصلى الله عليه وآله همواره از حضرت على عليه السلام و رستگارى پيروان وى را سفارش مى نموده است و مسلمانان را به مشايعت حضرت على عليه السلام سوق مى داده است.
فصل دوم: عبدا... بن سبا و انتساب عقايد تشيع به وى
1- منشا پيدايش افسانه عبدا... بن سبا.
مشهورترين افسانه اى كه شيعه را مولود آن مى دانند افسانه عبدا... بن سبا مى باشد. اين فرد مولود روايات وارده در تاريخ طبرى است و روايات اين افسانه بر دو ركن استوار است:الف: ركن اول سيف بن عمر تميمى كه جعليات را به جاى حقايق نقل مى كرد و متهم به زندقه است همانطور كه حاكم نيشابورى هم در مورد او مى گويد كه او متهم به زنديق بودن است و از نظر روايت ساقط است و نيز ابو داود صاحب سنن و نسائى صاحب سنن و ابن عدى و ابن حاتم و ديگران حديث او را ضعيف و قابل اعتماد ندانسته اند.ب: ركن دوم چنانكه طبرى مى گويد سرى بن يحيى است البته اين فرد غير از سرى بن يحيى اى است كه ثقه و مورد اطمينان است. ناقدان تاريخ طبرى 701 حديث را كه تماماً از سرى بن يحياى دروغگو و از شعيب گمنام وو سيف بن عمر و جاعل زنديق است استخراج نموده اند. و همين حد در شناخت سرى بن يحيى كافى است.(12)با مطالعه تاريخ و مراجعه به اقوال علماى رجال و تضادى كه در اقوال وى و واقعيتهاى مسلم اسلام وجود دارد مى توان به هويت واقعى مسيف و سرى بن يحياى پى برد. روايات دروغين و اشخاص خيالى و وقايع و شهرهاى ساختگى همه و همه به خاطر دروغ پردازى هاى سيف به وجود آمده است و برترين اثر اين دورغ ها قهرمانان ساختگى است كه به مرور زمان از شخصيتهاى واقعى اسلام به شمار آمده اند.(13)