آداب و اخلاق اهل علم (9)قسمت چهارم - آداب و اخلاق اهل علم (09) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آداب و اخلاق اهل علم (09) - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


آداب و اخلاق اهل علم (9)قسمت چهارم

در نوشتار پيش، سخن از زهد بود و ساده زيستى. از روح منيع و آشناى به حقايق كه در صفاى قناعت مى زيد و گوهر جان را اسير عالم خاك نمى كند.

سخن از زاهدى بود كه به جهان فرودين و زخارف فريباى دنيا دلبسته نيست و از لذات زود گذر و دام شهوات رهيده و از تنگناى تعلقات مادى بيرون جسته است.

اكنون در اين نوشته، سخن از دلبسته به دنيا و رفاه زده است كه پيوسته در كامجويى مى زند و راه افزونخواهى مى پويد. همتى جز پروردن هوسها و ارضاى شهوات ندارد. دنياى آز و نياز، او را از استغناى روحى و جهان بى نيازى محروم ساخته است.

دلبستگى به دنيا پست، آدمى را از مسير كمال معنوى باز مى دارد. تعلقات دنيا براى او هدف مى شود و به جانب پاكيها و روشناييها و روشناييها اوج نمى گيرد. عمر خود را در چهار ديوارى تن سپرى مى كند و رخصت جولان از اين حصار خاكى را نمى يابد.

شيفتگى به دنيا و زخارف آن، باعث مى شود كه آدمى طمع به دونان بندد و وقار خود را گم كند و كف در پى گرفتن پستى بگشايد .اشخاص رفاه زده و كامجو، سعادت را در اشباع هوسها و ارضاى شهوات مى دانند و لذت را از ثروت و جاه، پوششهاى پربها و خورشهاى گوارا مى جويند. تجمّل و ترفّه آدمى را تسليم مفاسد دنيا مى كند. او را مقهور اشياى لوكس، مصرف، نيازهاى كاذب و فخر فروشيهاى هوس انگيز مى نمايد.

نگرش مرفهانه و برخورد تجملگرايانه به دنيا و ابزار زندگى، آثار سؤ اقتصادى و اخلاقى فراوانى را در پى مى آورد و زندگى سالم را تهديد مى كند. از اين روى، گسترش فرهنگ زهد و تلاش و طرح زندگى ساده و با قناعت، اضافه بر آثار بسيار ارزشمند اخلاقى و روحى، در مسايل اقتصادى و اجتماعى نيز بسيار مؤثر است.

اكنون و در اين شرايط ويژه براى رهايى از گردنه هاى عظيم اقتصادى و توفيق در امر بازسازى، راهى جز حاكم كردن شيوه صرفه جويى و ساده زيستى نيست.

اگر خواسته باشيم، بنيه هاى اقتصادى را تقويت كنيم و طرحهاى اساسى و انقلابى را براى ريشه كن كردن فقر و محروميت، به كار بنديم، بايد در مصارف شخصى و هزينه هاى زندگى، راه اعتدال و قناعت را پيشه كنيم. تجملّات، تنوع طلبيها، مصارف كاذب و... گذشته از پيامدهاى اجتماعى و اخلاقى كه دارد، تواناييهاى اقتصادى را نيز مى بلعد و تلاش براى رسيدن به استقلال اقتصادى و خود كفايى را نافرجام مى كند.

حاكميت فرهنگ رفاه زدگى و اسرافكارى، زيانهاى نگران كننده اى به بار مى نشاند. تنبلى، ذلت پذيرى، هوسبازى، فساد، ركود اقتصادى، نابودى منابع طبيعى و ترويج ضد ارزشهاى نظام سرمايه دارى و... آفتهايى است كه از تجمّل و ترفّه بر مى خيزد. توجه به اين گونه پيامدها و آگاهى به نقش تخريبى آن در سقوط ملّتها، مى تواند در چگونگى نگرش به ماديّات و ميزان بهره مندى از آن و جهت دهى تلاشها و كوششها مؤثّر باشد.

به اندازه مجالى كه اين نوشتار دارد، به برخى از آثار سؤ تجملگرايى و رفاه
زدگى، كه عمده ترين اثر آن نابودى و سقوط تمدن بشرى است، اشاره مى كنيم:

.1 گسترش فساد

هنگامى كه زرق و برقهاى مادّى، پرخرجيها و گرايش به زندگيهاى تجملى گسترش يافت، هزينه هاى مصرف بالا مى رود و دخل و خرج ناهماهنگ مى شود. افراد براى همگامى با زندگى، ناگزير راههاى در آمد را گوناگون مى كنند و براى تأمين مخارج متنوع و سنگين، خود را ملزم به رعايت ضوابط و ارزشها نمى بينند. اين جاست كه تجمل، «آشيانه فساد» مى شود و در سايه خود، انواع كژيها و مفاسد را پرورش مى دهد.

انسان رفاه زده، هدفى جز ارضاى هوسهاى كاذب ندارد. انديشه وى جز بر گرد رفاه و سرگرميهاى آن نمى گردد. ارزشها پايمال مى شود. مصرف زدگيها، جاى كار، توليد و پيشرفت را مى گيرد. در چنين فرهنگ و جامعه اى، خوشگذرانى، ولخرجى و تفاخر به زرق و برقها رواج مى يابد و كم كم جاى ارزشهاى اصلى را مى گيرد. افراد تن پرور و تجملگرا خوشنامتر و مطلوبتر جلوه مى كنند. از اين گرايش و منش، پيامبر اكرم (ص) در گفتگويى با اباذر، ابراز نگرانى مى كند و چنين ملتى را بدترينها نام مى نهد:

«يا اباذر سيكون ناس من امّتى يولدون فى النّعيم و يغذّون به همّتهم الوان الطّعام و الشاب و يمدحون بالقول. اولئك شرار امتى.(1)»

به زودى مردمى از امت من مى خواهند بود كه در دامن نعمتها تولد مى يابند، همتشان غذاها و نوشيدنيهاى گوناگون و رنگارنگ است. اينان، مورد ستايش نيز قرار مى گيرند. ايشان بدترين افراد امت من هستند.

در چنين جامعه و فرهنگى، روحيه تفاخر زنده مى شود و چون خواهشها و نيازهاى كاذب و جو مصرفگرايى رونق مى يابد و هزينه ها بالا مى رود، مردم براى
دست يابى به خواسته هاى خود، از شيوه هاى چاپلوسى، رابطه و... بهره مى گيرند. تقسيم درآمدها و دارييها، ناعادلانه مى شود و تعادل آن به هم مى خورد. گروهى به ثروتى بيشتر دست مى يابند و بسيارى نيز محروم مى مانند، اختلافهاى طبقاتى، روز به روز زيادتر مى گردد. گروهى خود خواه و بخيل در درياى ناز و نعمت و تفنّن بى حد و حساب غرق مى شوند و سراپاى وجودشان وقف اطوار تصنعى و فنونى مى شود كه از شؤون انسانى به دور است. در كنار اين طبقه برخودار، خيل عظيمى شكل مى گيرند كه گرفتار صدها نوع نيازو محروميت خواهند بود و انواع مفاسد و عقده هاى روانى مبتلا. تجمل و اسرافكارى، نخست باعث فساد صاحبان آن مى شود و سپس به ديگر گروههاى جامعه سرايت مى كند. به فرموده امام خمينى:

«اين (خوى كاخ نشينى) اسباب اين مى شود كه انحطاط اخلاقى پيدا شود. اكثر اين خويهاى فاسد از طبقه مرفّه به مردم ديگر صادر شده است.(2)»

تنوع خواهيها و روى آورى به مصارف زايد و تجملى، آدمى را از معنويات دور مى سازد و زمينه هاى لغزش و انحراف را آماده مى كند. رقابتهاى تفاخرآميز، رو به گسترش مى نهد و هر روز از گروهى به گروه ديگر منتقل مى شود.

در پرتو روحيّه زاهدانه و زندگى در حدّ كفاف و قناعت است كه مى توان از دام چنين آفاتى رهيد و ضمن بهره ورى سنجيده و عادلانه از مواهب مادى به ديگر نيازهاى معنوى نيز دست يافت.

/ 6