بسم الله الرحمن الرحيم در دگرگونى هاى نا هنجار مستمر و دايمى كه با شتاب زيادى در قرن اخير در كشورهاى اسلامى به وقوع پيوسته و پيش مى رود، هرگونه بازگشت عزّت و شكوه از دست رفته را مشكل مى نمايد و نيز در تغييرهاى وسيع و گسترده اى كه روز به روز و با سرعت، به از هم پاشيدگى هرچه بيشتر روابط اجتماعى، روح اخوّت، اطمينان و اعتماد بين افراد مى انجامد و حالت سرگردانى را در مردم ايجاد مى كند و جامعه را به سوى يأس و نااميدى سوق مى دهد، سؤالهايى در ذهن ها پديد آمده كه اساسا چه عامل و يا عواملى موجب بروز اين همه نابسامانى عمومى و رويدادهاى دردناك در جوامع اسلامى گرديده است؟! به راستى آيا در پى شناخت ريشه هاى درد و سپس دنبال علاج نرفتن، و به كاستى هاى موجود و نيازمندى ها ضرورى جوامع اسلامى نينديشيدن، و فراهم نياوردن برنامه هاى لازم در جهت دين دارى ودين باورى نسل معاصر كه در عصر جهش انديشه ها سخت مورد تهاجم گسترده جهان كفر در عرصه هاى داخلى و خارجى قرار گرفته است، و كوچك نگرى و تنگ نظرى در مسايل و زيرساخت هاى مهمّ و اساسى و رخت بربستن خصيصه هاى جامع نگرى، دورانديشى، ژرف نگرى و بى اعتنايى ملموس نظريه پردازان و قلم به دستان فهيم و آگاه نسبت به رخدادهاى اطراف خود و بى توجّهى نسبت به پيامدهاى زيان بار اين بى مهرى و شتاب حريصانه استعمارگران و دشمنان دين در تبليغات ناصحيح و دروغين بر عليه احكام و قوانين منطبق با عقل و فطرت دين مبين اسلام و منحرف ساختن اذهان و كم و بيش موفقيّت تأسّف بار آنان، همه از عوامل اين ناكامى ها و نابسامانى ها نبوده و نيست؟! و آيا تاريخ سلف صالح نمايانگر صميميّت، معرّف محبّت ها، يادآور روح اخوّت و برادرى و نشان گر تبعيّت و پيروى از مكتب نيست؟! اكنون كه در ميان امواج خشمگين درياى حوادث گرفتار آمده ايم و ابر غم سايه هاى شومش را گسترده و طوفان درد و رنج وزيدن گرفته است چه بايد كرد؟! آيا وظيفه آن است كه خود را مانند كاهى بى ارزش و بى اراده به دست امواج طغيان گر بسپاريم تا ما را به هر سو كه خاطر خواه آنها است بكشاند و سرانجام در گرداب فساد و نابودى رها سازد؟! يا بايد دراين درياى پرتلاطم و امواج ناپايدار، خود نيز موج و موج شكن شويم وموج هاى كفر و الحاد، ظلم و بى عدالتى را درهم بشكنيم و امّت هاى سرگردان را به ساحل هدايت و رستگارى رهنما باشيم؟! آيا اميد به صلاح و اصلاح آرزوى بيهوده و عبث است؟! آيا سكوت نمودن در برابر تحريف ها، بدعت ها و دست بردهاى دزدان دين و عقيده منطبق با منطق اسلام است؟! آيا تنها نظاره گر مشكلات و بدبختى هاى مسلمانان بودن و خود را از هرگونه درگيرى با سختى ها و رهانيدن و در گوشه اى لميدن، منطبق با منطق اسلام است؟! آيا در محيطى كوچك و تنگ و در گوشه اى تنها به فكر خود بودن و گاه به حال مسلمين و مظلومين حسرتى دروغين خوردن، منطبق با منطق اسلام است؟! آنان كه اين گونه مى انديشند با حديث شريف: (من نادى يا للمسلمين! فلم يجيبوه فليس بمسلم) چه مى كنند؟! و با روايت شريف: (إذا ظهرت البدع فى امّتى فليظهرالعالم علمه و الا فعليه لعنة الله) چه مى كنند؟! و آنها كه اين گونه مى انديشند با ده ها روايت وارده از انوار طيّبه الهى، اين بازگوكنندگان شريعت محمّدى (ص) چه مى كنند؟! بياييد به اسلام آن گونه كه هست عمل كنيم و از توجيه ها و مصلحت انديشى ها دست برداريم، بيائيد زخم هاى دردناك و جانكاهى كه دشمن بر ما وارد ساخته را با مرهم بازگشت به دين و با به كاربستن دقيق دستورات دين علاج كنيم. از جمله قوانين دين مبين اسلام، كه از حياتى ترين و ارزنده ترين دستورهاى شريعت جهت سلامت جامعه و نيل به اهداف والاى انسانى است، مسئله شورا و مشورت مى باشد كه سخت مورد توجّه پيامبر عظيم الشأن اسلام (ص) و امير مؤمنان (ع) در زمان حكومتشان بوده است و در روايات اهل بيت طاهرين (ع) بر آن تأكيد فراوان شده است و در صدر اسلام تا قرن ها بعد در كارها و امور اجتماعى، مشورت مرحله اى پيش از آغاز مقدّمات و پرداختن به اصل عمل بود. امّا از آن زمان كه مسلمانان در كارهاى خود از عمل به اين دستور الهى روى برگرداندند و هركس خود را از مشورت با ديگران بى نياز ديد و ديگر دستورات الهى را هم ترك نمودند، سيل مشكلات و گرفتارى ها بر جوامع اسلامى فرود آمد و اين وعده الهى است: (و من أعرض عن ذكرى فإنّ له معيشة ضنكا). با نگرشى گذرا به تاريخ و احاديث فراوانى كه در زمينه مشورت رسيده است مى توان به برخى از فوايد و اثرهاى اين اصل عقلى و دينى اشاره نمود كه عبارتند از: 1 ـ هم فكرى و هماهنگى در مقام عمل و برقرارى نوعى تفاهم و پيوند دوستانه ميان افراد. 2 ـ رشد، شكوفايى و بهره ورى از استعدادها در مسايل اجتماعى. 3 ـ بالا رفتن ضريب دست يابى به بهترين رأى و مصونيّت از اشتباه و خطا. 4 ـ تبلور روح اعتماد به نفس و يقين به برخوردارى از حقّ تعيين سرنوشت در مردم و نيز احترام نسبت به رأى اتخاذ شده. 5 ـ در پرتو اطاعت از امر خالق متعال و بنا به فرموده اولياى الهى و ائمه طاهرين (ع) با عمل به مشورت، رشد، هدايت، يمن و فلاح حاصل و بركت نازل مى گردد. 6 ـ تضمين تداوم كار در سايه شورا. 7 ـ دورى از انتقادهاى مغرضانه. و امّا نسبت به فرد لايق از براى مشورت در روايات شريفه ويژگى هايى بيان شده است همانند: مؤمن، پرهيزكار و خداترس، عادل، عاقل، با تجربه، آگاه به احكام و معالم دين، شجاع، هوشيار، ناصح و راز نگهدار. چنانچه رعايت كامل دو شرط زير در جهت مفيد و مثمرثمر بودن مشورت فوق العاده مهم مى باشد: 1 ـ بايد مشورت براساس قبول واقعيّت ها و نه اعمال و تحميل نظر بر ديگران، صورت پذيرد. 2 ـ بايد شخص مشاور در هرگونه اظهار نظر از آزادى كامل برخوردار باشد و در غير اين صورت بسيارى از مستبدين و ديكتاتورها هستند كه تنها نام شورا و مشورت را شعار قرار داده و هرگز به آن عمل نمى كنند، همان طور كه پس از رحلت جانسوز پيامبر عظيم الشّأن (ص) در حالى كه هنوز پيكر مطهّر آن اشرف رسل به خاك سپرده نشده بود، عده اى رياست طلب در سقيفه جمع شده و برخلاف دستور خدا و پيامبر، ديگرى را تعيين كردند و به دروغ نام شورا را بر آن گذاشتند. آرى: آن گاه كه انسان از انسانيّت تهى شود اين گونه طغيان گر و سركش مى گردد. امّا آنان كه همواره تسليم و منقاد خالق متعال اند جز به امر او راهى نروند و جز بررضاى او سخنى بر زبان نرانند. و امير مؤمنان (ع) آن رهبر و سر سلسله خوبان و اطاعت كنندگان امر خدا و رسول، به مردم خود چنين مى فرمايد: (فلا تكلّمونى بما تكلّم به الجبابرة... فلا تكفّوا عن مقالة بحقّ او مشورة بعدل...) آن گونه كه با جبّاران (از ترس ظلم و ستم ايشان) سخن گفته مى شود با من سخن مگوئيد... و مبادا كه از سخن حقّ يا مشورت به عدل خوددارى كنيد. و اينك كتاب حاضر يكى از تأليفات مرجع عظيم الشأن حضرت آيةالله العظمى حاج سيد محمد حسينى شيرازى (دام ظله) است، مرجع بزرگوارى كه بالغ بر هزار و پنجاه كتاب ارزنده و مفيد در قطع كوچك و بزرگ، در علوم مختلفه تأليف و حوزه هاى علميّه و امّت اسلامى را از علم سرشار و نظرهاى راهگشاى خود بهره مند ساخته است كه از جمله مى توان به دوره فقهى و استدلالى (الفقه) اشاره نمود كه بيش از صد و پنجاه جلد و بالغ بر هفتاد هزار صفحه مى باشد و بزرگترين دائرةالمعارف فقهى جهان تشيّع به شمار مى رود(1). يكى از جمله مسايلى كه سخت مورد توجّه و عنايت معظّم له بوده و هست، مسئله مشكلات و گرفتارى هاى مسلمانان جهان امروز و به خصوص شيعيان در عصر حاضر است كه كتاب هايى نيز در اين زمينه و راه هاى رهايى از سيل مشكلات تأليف نموده اند، معظّم له شديدا نسبت به بازگشت كليّه قوانين اسلامى، آزادى ها، و برادرى ها، و تحقّق امّت واحده، والغاء تمامى قوانين غير اسلامى كه از غرب و شرق براى نابودى كشورهاى اسلامى به ارمغان آورده شده و برچيده شدن مرزهاى جغرافيايى كه استعمار كمتر از يك قرن است با شعارها و توجيهات دروغ به تقسيم كشورهاى اسلامى پرداخته و در پى آن موجب تشتّت و اختلاف ميان مسلمانان گرديده است، و تشكيل شوراى مراجع به عنوان مهمترين و بالاترين مرجع تصميم گيرى در مسايل مهم و حل مشكلات، بازگشت روح شورا و مشورت در ميان مسلمانان و تكيه بر اين اصل مهمّ اسلامى در تمامى شئون تأكيد نموده و تحقق اين امور را تنها راه علاج دردها و سامان يافتن نابسامانى ها مى داند. كتاب حاضر كه متن عربى آن به نام (الشّورى فى الاسلام) است كه بارها به زيور طبع آراسته گشته نيز در راستاى آشنايى هرچه بيشتر امّت اسلامى با يكى از اين قوانين و راه هاى علاج است كه با اسلوبى زيبا به بررسى مسئله شورا پرداخته و اشكالهاى احتمالى كه ممكن است در اين زمينه طرح شود را عنوان نموده و به آن پاسخ داده اند و در پايان روايات وارده از ائمه طاهرين (ع) در تشويق و ترغيب مسلمين بر عمل به اين قانون اسلام و حكم الهى و اهميّت آن اشاره نموده اند. به آن اميد كه در پرتو عمل به دستورهاى حيات بخش دين مبين اسلام و مسئله شورا اين قانون شرعى و عقلى، بار ديگر در دل هاى خداپرستان جرقه زده، عزّت، شوكت، عظمت، و اقتدار اسلام و مسلمين باز گردد. 1 ـ براى آشنايى هرچه بيشتر با آن معظم له به كتاب نگرشى به زندگى آيةالله العظمى شيرازى مراجعه فرمائيد.