مشورت از ديدگاه روايات - شورا در اسلام نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شورا در اسلام - نسخه متنی

سید محمد حسینی شیرازی؛ ترجمه علی خنیفرزاده

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مشورت از ديدگاه روايات

عن النّبىّ (ص) (من اراد أمرا فشاور فيه و قضى هدى لأرشد الأمور)(1).

پيامبر اكرم (ص) مى فرمايند: هركس كه قصد انجام كارى داشته در آن مشورت كند، پس آن را انجام دهد كه به صحيح ترين امور هدايت شود. و عن النّبىّ (ص): (من اراد أمرا فشاور فيه امرء مسلما وفّقه الله لأرشد أموره)(2).

رسول اكرم (ص) مى فرمايند: كسى كه قصد انجام كارى را داشته باشد و با مسلمانى مشورت كند، خداوند متعال او را به بهترين راهها هدايت مىفرمايد. و عن النّبى (ص): (و ما تشاور قوم الاّ هدوا لأرشد امرهم)(3).

رسول اكرم (ص) مى فرمايند: هيچ گروهى در امور خود با يك ديگر مشورت نكردند، مگر اين كه به بهترين راه دست يافتند. و عن النّبىّ (ص) (ما خاب من استخار ولا ندم من استشار)(4).

پيامبر اسلام (ص) فرمودند: ضرر نمى كند آنكه استخاره كرد و پشيمان نمى شود آنكه مشورت نمايد. و عن رسول الله (ص): (اذا كان امراؤكم خياركم و اغنياؤكم سمحاؤكم و امركم شورى بينكم فظهرالأرض خيرٌ لكم من بطنها و اذا كان أمراؤكم شراركم و اغنياؤكم بخلاؤكم ولم يكن امركم شورى بينكم فبطن الأرض خيرٌلكم من ظهرها)(5).

رسول خدا (ص) مى فرمايند: اگر حاكمان و فرمانروايان شما صالح ترين و ثروتمندان شما از بخشنده ترين شما باشند و با يك ديگر مشورت كنيد، زندگى كردن بر روى زمين از زير خاك براى شما بهتر است، امّا اگر حاكمان و فرمانروايان شما شرورترين و ثروتمندان شما بخيل ترين مردم باشند و در زندگى با يكديگر مشورت نكنيد پس مردن و درون خاك براى شما از زندگى كردن بر روى زمين بهتر است. و عن رسول الله (ص): (اذا كان أمراؤكم خياركم و أغنياؤكم سمحاؤكم و أمركم شورى بينكم فظهر الارض خيرٌلكم من بطنها و اذا كان أمراؤكم شراركم و اغنياؤكم بخلاؤكم و اموركم الى نسائكم فبطن الارض خير لكم من ظهرها)(6).

پيامبر اكرم (ص) مى فرمايند: هرگاه دولت مردان شما بهترين و ثروتمندانتان بخشنده ترين مردم باشند و در كارهايتان به شورا عمل كنيد، زندگى بر روى زمين از مرگ براى شما بهتر است، امّا اگر دولت مردانتان بدترين شما و ثروتمندانتان بخيل ترين شما باشند و امور خود را به زنهايتان واگذار كنيد، مرگ و زيرخاك از زندگى كردن بر روى زمين براى شما بهتر است. و نيز آنحضرت مى فرمايند: هيچ بنده اى با مشورت بدبخت نشده و كسى كه از مشورت در كارها دور بوده، هرگز سعادتمند نشده است. و عن النّبى (ص) (لا وحدة اوحش من العجب ولا مظاهرة اوثق من المشاورة)(7).

پيامبر اكرم (ص) فرمودند: هيچ تنهايى، وحشتناك تر از عجب و خودپسندى نبوده است و هيچ كمك و پشتيبانى استوارتر از مشورت نيست. و عن النّبىّ (ص) (ما من رجل يشاور احدا الاّ هدى الى الرّشد)(8).

رسول خدا (ص) مى فرمايند: هيچ مردى با ديگران مشورت نكند، مگر اينكه به راه صحيح راهنمايى شود. و عن النّبى (ص) (لا يفعلن احدكم امرا حتّى يستشير)(9).

پيامبر اكرم (ص) مى فرمايند: هرگز هيچ يك از شما كارى انجام ندهد، مگر آن كه در آن مشورت كند. و عن ابن عبّاس قال: لما انزلت (و شاورهم فى الأمر).

قال رسول الله (ص): (اما انّ الله و رسوله لغنيّان عنها و لكن جعلها الله رحمة لأمّتى فمن استشار منهم لم يعدم رشدا و من تركها لم يعدم غيّا)(10).

از ابن عباس روايت شده كه گفت: هنگامى كه آيه (وشاورهم فى الأمر) نازل گرديد، رسول خدا (ص) فرمودند: خدا و رسولش از مشورت بى نياز هستند ولكن خداوند آن را رحمتى براى امّت من قرار داده است، هركس در كارها مشورت كند از رسيدن به راه صحيح و هدايت، محروم نخواهد شد و هركس كه آن را ترك نمايد از گمراهى بى نصيب نخواهد ماند. و عن النّبىّ (ص): (شاوروا العلماء الصّالحين فإذا عزمتم على امضاء ذلك فتوكّلوا على الله)(11).

رسول خدا (ص) فرمودند: با علماى درست كار مشورت كنيد، هنگامى كه تصميم گرفتيد به آن (مشورت) عمل كنيد، بر خدا توكّل نماييد. و عن النّبى (ص): (و آخ من الاخوان اهل التّقى، واجعل مشورتك من يخاف الله تعالى)(12).

پيامبر اكرم (ص) مى فرمايند: با اهل تقوى و پرهيزكارى، پيمان دوستى و برادرى ببند و تنها با آن كس مشورت كن كه انسان مؤمن و خداترس باشد. و عن النّبى (ص): (شاورالمتّقين الّذين يؤثرون الآخرة على الدّنيا و يؤثرون على انفسهم فى اموركم)(13).

پيامبر گرامى (ص) فرمودند: با پرهيزكارانى كه آخرت را بر دنيا ترجيح مى دهند و در كارهايشان ديگران را بر خود مقدّم مى دارند مشورت كنيد. و عن النّبى (ص): (الحزم ان تستشير ذاالرّأى، و تطيع أمره)(14).

پيامبر اكرم (ص) فرمودند: هوشيارى و احتياط آن است كه با فرد خوش رأى مشورت كنيد و به دستور او عمل نماييد. و عن النّبىّ (ص) (اذا أشار عليك العاقل النّاصح فاقبل و إيّاك والخلاف عليهم، فإنّ فيه الهلاك)(15).

رسول اكرم (ص) فرمودند: چون انسان عاقل و خيرخواه نظرش را به تو گفت، آن را بپذير و از مخالفت با اين گونه افراد بپرهيز، زيرا هلاكت در آن است. و عن النّبىّ (ص): (إسترشدوا العاقل ترشدوا، ولا تعصوه فتندموا)(16).

پيامبر گرامى اسلام (ص) فرمودند: از انسان عاقل و دانا، خير و صلاح را طلب كنيد تا به آن دست يابيد و هرگز خلاف نصيحت او عمل نكنيد كه پشيمان مى شويد. و عن النّبىّ (ص): (من استشاره أخوه (المسلم) فاشار عليه بغير رشده فقد خانه)(17).

نبىّ اكرم (ص) فرمودند: آنكس كه در مشورت برادر مسلمان خود غير از صلاح و خير او نظر دهد، به او خيانت كرده است. و عن النّبىّ (ص): (من استشار اخاه فأشار عليه بأمرٍ و هو يرى الرّشد غير ذلك فقد خانه).

امير مؤمنان (ع) فرمودند: آنكس كه مورد مشورت برادر خود واقع شود، و رأى و نظرى را به او بگويد در حالى كه هدايت و رشد را در غير آن مى داند هر آينه به او خيانت كرده است. و عن علىّ (ع): قال سئل رسول الله (ص): عن الحزم، فقال: (مشاورة اهل الرّأى ثمّ اتّباعهم).

امير مؤمنان (ع) فرمودند: چون از پيامبر اكرم (ص) در باره حزم به معنى هوشيارى و احتياط سؤال شد آن حضرت در پاسخ فرمودند: مشورت با صاحب نظران و آگاهان و سپس متابعت از آنان است. و عن على (ع): (من استقبل وجوه الآراء عرف مواقع الخطأ)(18).

اميرالمؤمنين (ع) مى فرمايند: كسى كه نظرها و آراء را ملاحظه و مورد توجّه قرار دهد، به اشتباه خود پى خواهد برد. و عن أميرالمؤمنين (ع): فى وصيّته لمحمّد ابن الحنفيّة قال: (اضمم آراء الرّجال بعضها الى بعض، ثمّ اختر اقربها من الصّواب وابعدها من الارتياب... الى أن قال: خاطر بنفسه من استغنى برأيه و من استقبل وجوه الآراء عرف مواقع الخطأ)(19).

امير مؤمنان حضرت على (ع) در وصيّت خود به فرزندش محمّد حنفيّه فرمودند:

آراء و ديدگاههاى افراد را كنار هم بگذار، آنها را با يك ديگر مقايسه كن آنچه را كه به حق نزديك تر و از شكّ و ترديد دورتر است اختيار كن... آن كس كه به رأى خود اعتماد كند و از رأى ديگران خود را بى نياز بداند خود را به خطر انداخته و آنكس كه نظرات مختلف را مورد بررسى قرار دهد موارد خطا و اشتباه را مى يابد. و عن علىّ أميرالمؤمنين (ع): (إضربوا بعض الرّأى ببعض يتولّد منه الصّواب)(20).

حضرت على (ع) مى فرمايند: نظرات مختلف را در كنارهم جمع بندى كنيد تا آنچه صحيح و درست است به دست آيد. و عن علىّ (ع): (ألإستشارة عين الهداية، و قد خاطر من استغنى برأيه)(21).

امام على (ع) فرمودند: مشورت عين هدايت است و آنكس كه خود را از مشورت ديگران بى نياز پندارد خود را به مخاطره افكنده است. و عن أميرالمؤمنين (ع):

(كانت الحكماء فيما مضى من الدّهر يقولون ينبغى ان يكون الإختلاف الى الأبواب لعشرة أوجه:

أوّلها: بيت الله عزّ و جلّ لقضاء نسكه والقيام بحقّه و أداء فرضه (الى ان قال) والسّابع: أبواب من يرتجى عندهم النّفع فى الرّأى والمشورة و تقوية الحزم، و أخذ الأهبة لما يحتاج اليه)(22).

حضرت على (ع) فرمودند: حكماء در روزگاران گذشته مى گفتند: سزاوار است انسان تردّد و رفت و آمد به خانه هايى بنمايد كه يكى از ده مورد زير را داشته باشد:

اوّل: رفتن به خانه خداى عزّ و جل براى مناسك و اداء وظيفه و واجب دوم... و هفتم: رفتن به خانه كسانى كه اميد نفع و فايده در رأى و مشورت از آنها ديده مى شود و براى بيدارى و هوشيارى بيشتر و به دست آوردن آنچه مورد نياز است و مفيد مى باشند. و عن علىّ (ع): (من استبدّ برأيه هلك و من شاور الرّجال شاركها فى عقولها)(23).

حضرت على (ع) فرمودند: آن كس كه بر نظر و رأى خود مستبد باشد هلاك گردد و آنكس كه با مردان مشورت كند در عقل و دانش آنها شريك شود. و عن على (ع): (من شاور ذوى الألباب دلّ على الرّشاد)(24).

حضرت على (ع) فرمودند: آنكس كه با انسانهاى عاقل و با تدبير مشورت كند به راه راست دلالت شود. و عن أميرالمؤمنين (ع): (مكتوب فى التّوراة و من لم يستشر يندم...)(25).

حضرت على (ع) مى فرمايند: در تورات نوشته شده است آنكس كه مشورت نكند عاقبت پشيمان مى شود. و عن على (ع) (لا ظهير كالمشاورة)(26).

امير مؤمنان (ع) فرمودند: هيچ ياور و پشتيبانى همانند مشورت نيست. و عن على (ع): (لا مظاهرة أوثق من المشاورة)(27).

حضرت على (ع) فرمودند: هيچ كمكى استوارتر و پايدارتر از مشورت نيست. و عن علىّ (ع): (ما عطب من استشار)(28). و فرمود: كسى كه مشورت كند دچار آسيب نمى شود. و عن علىّ (ع): (من اعجب برأيه ضلّ، و من استغنى بعقله زلّ)(29).

حضرت على (ع) مى فرمايند: آنكسى كه به نظر و رأى خود مغرور گرديد گمراه شود و آنكس كه تنها به عقلش تكيه مى كند و خود را از ديگران بى نياز مى بيند دجار اشتباه مى شود. و عن علىّ (ع) (لا رأى لمن انفرد برأيه)(30).

حضرت على (ع) مى فرمودند: آنكس كه تنها بر رأى خود تكيه كرد او را فكر و نظر صحيح نخواهد بود. و عن علىّ (ع): (أفضل النّاس رأيا من لا يستغنى عن رأى مشير)(31).

حضرت على (ع) فرمودند:

برترين مردم در رأى و نظر دادن آنكسى است كه خود را از مشورت با ديگران بى نياز نبيند. و عن علىّ (ع): (انّما حضّ على المشاورة لأنّ رأى المشير صرفٌ، و رأى المستشير مشوب بالهوى)(32).

حضرت على (ع) فرمودند: تأكيد بر مشورت از اين رو است كه ذهن مشورت دهنده (از هرگونه مسايل جانبى) پاك و خالى است، امّا فكر و ذهن فرد طالب مشورت (از مسايل جانبى) خالى نيست. و عن علىّ (ع): (اذا عزمت فاستشر)(33).

حضرت على (ع) فرمودند: چون تصميم گرفتى كارى را انجام دهى مشورت كن. و عن على (ع): (اذا أمضيت أمرا فأمضه بعدالرّؤية و مراجعة المشورة)(34).

حضرت على (ع) فرمودند: اگر قصد انجام كارى را داشتى پس صبر كن و در آن مورد به مشورت بپرداز. و عن على (ع): (لا يستغنى العاقل عن المشاورة)(35).

حضرت على (ع) فرمودند: انسان عاقل هرگز خود را از مشورت بى نياز نمى بيند. و عن علىّ (ع): (شاوروا فالتّنجّح فى المشاورة)(36).

حضرت على (ع) فرمودند: مشورت كنيد كه رستگارى در مشورت است. و عن علىّ (ع): (قد اصاب المسترشد و قد اخطأ المستبد)(37).

حضرت على (ع) مى فرمايند: (مشورت كننده) به راه صحيح دست مى يابد و انسان مستبد و غير منطقى دچار لغزش و اشتباه مى گردد. و عن علىّ (ع): (كفى بالمشاورة ظهيرا)(38).

حضرت على (ع) مى فرمايند: براى مشورت همين بس كه پشتيبانى نيكو است. و عن علىّ (ع): (شاور قبل ان تعزم، فكّر قبل ان تقدم)(39).

حضرت على (ع) مى فرمايند: پيش از تصميم برانجام كار مشورت كن، و پيش از اقدام آن عمل تفكر بنما. و عن على (ع): (صواب الرّأى اجالة الأفكار)(40).

حضرت على (ع) مى فرمايند: درستى رأى در بررسى افكار و ديدگاه هاست. و عن علىّ (ع): (من استغنى بعقله ضلّ)(41).

حضرت على (ع) مى فرمايند: آنكس كه گمان دارد با عقل خود از ديگران بى نياز است گمراه شده است. و عن على (ع): (من شاور ذوى العقول استضاء بأنوار العقول)(42).

حضرت على (ع) فرمودند: كسى كه با افراد صاحب نظر و عاقل مشورت كند از نور عقل آنها بهره مند خواهد شد. و عن علىّ (ع): (عليك بالمشاورة فإنّه نتيجة الحزم)(43).

حضرت على (ع) مى فرمايند: تو را به مشورت سفارش مى كنم كه هوشيارى را به دنبال دارد. و عن علىّ (ع): (من شاور ذوى النّهى والألباب فاز بالنّجح والصّواب)(44).

حضرت على (ع) مى فرمايند: كسى كه با افراد عاقل و انديشمند مشورت كند به راه صحيح و رستگارى دست مى يابد. و عن على (ع): (من استشار العاقل ملك)(45).

حضرت على (ع) مى فرمايند: آنكس كه با عاقل مشورت نمود، خواسته خود را به دست مى آورد. و عن علىّ (ع): (المشاورة راحةٌ لك و تعب لغيرك)(46).

حضرت على (ع) مى فرمايند: مشورت براى تو راحتى به ارمغان مى آورد و براى ديگرى خستگى در پى دارد. و عن علىّ (ع): (المستشير متحصّنٌ من السّقط)(47).

حضرت على (ع) مى فرمايند: مشورت كننده از لغزش در امان است. و عن علىّ (ع): (حقٌ على العاقل ان يضيف الى رأيه رأى العقلاء و يضمّ الى علمه علم الحكماء)(48).

حضرت على (ع) مى فرمايند: بر فرد عاقل لازم است كه ديدگاههاى عقلا را بر رأى خود، و علم حكما را بر علم خود بيفزايد. و عن علىّ (ع): (من استعان بذوى الألباب سلك سبيل الرّشاد)(49).

حضرت على (ع) مى فرمايند: آن كس كه از افراد عاقل و داراى بينش استفاده مى كند در راه صحيح قدم نهاده است. و عن علىّ (ع): (من لزم المشاورة لم يعدم عندالصّواب مادحا و عند الخطأ عاذرا(50).

حضرت على (ع) مى فرمايند: كسى كه به مشورت پايبند باشد هنگام صواب از او ستايش كنند و در هنگام اشتباه عذرش را بپذيرند و ملامتش نكنند. و عن علىّ (ع): (ما ضلّ من استشار)(51).

حضرت على (ع) مى فرمايند: آنكس كه مشورت مى كند، گمراه نمى شود. و عن علىّ (ع): (ما استنبط الصّواب بمثل المشاورة)(52).

حضرت على(ع) مى فرمايند: هيچ روشى به خوبى مشورت براى دستيابى به راه صحيح نمى باشد. و عن علىّ (ع): (نعم المظاهرة المشاورة)(53).

حضرت على (ع) مى فرمايند: چه بسيار يار و ياور خوبى است مشورت. و عن على (ع): (نعم الأستظهار المشاورة)(54).

حضرت على (ع) مى فرمايند: چه بسيار نيكو پشتيبان و مددى است مشورت كردن. و عن علىّ (ع): (امخضوا الرّأى مخض السّقاء ينتج سديد الآراء)(55).

حضرت على (ع) فرمودند: آراء و نظرات را بررسى كرده مانند مشك تكان داده زير و رو نمائيد تا محكم ترين آنها به دست آيد. و عن علىّ (ع): (تفكّر قبل ان تعزم، و شاور قبل ان تقدم)(56).

حضرت على (ع) فرمودند: قبل از تصميم گيرى تفكر و قبل از اقدام مشورت نماييد. و عن علىّ (ع): (جماع الخير فى المشاورة والأخذ بقول النّصح)(57).

حضرت على (ع) فرمودند: تمام خير و بركت در مشورت كردن و پذيرش نصيحت ديگران است. و عن علىّ (ع): (خوا فى الآراء تكشفها المشاورة)(58).

حضرت على (ع) فرمودند: آرا نيكو و پنهان با مشورت به دست مى آيد. و عن علىّ (ع): (المشورة تجليب لك صواب غيرك)(59).

حضرت على (ع) فرمودند: در مشورت كردن نظرات صحيح و آراى ديگران را براى توبه ارمغان مى آورد. و عن علىّ (ع): (المستشير على طرف النّجاح)(60).

حضرت على (ع) فرمودند: مشورت كننده در مسير رستگارى است. و عن علىّ (ع): (المشاورة استظهارٌ)(61).

حضرت على (ع) فرمودند: مشورت خود طلب يارى است. و عن علىّ (ع): (الحزم النّظر فى العواقب و مشاورة ذوى العقول)(62).

حضرت على (ع) فرمودند: هوشيارى همان بررسى عواقب امور و مشورت با عقلا است. و عن علىّ (ع): (ليس لمعجب رأىٌ)(63).

حضرت على (ع) فرمودند: كسى كه به خود مى بالد به جهت نداشتن رأى و خرد مى باشد. و عن علىّ (ع): (من اعجبته آرائه غلبته اعدائه)(64).

حضرت على (ع) فرمودند: آن كس كه به نظر خود مستبد باشد (و مشورت نكند) غلبه دشمنان بر او آسان شود. و عن علىّ (ع): (لا تستبدّ برأيك، فمن استبدّ برأيه هلك)(65).

حضرت على (ع) فرمودند: در رأى خودت استبداد بخرج نده، كسى كه به رأى خود مغرور شود در چنگال ناتوانى ها گرفتار مى شود. و عن علىّ (ع): (من استبدّ برأيه خفّت وطأته على اعدائه)(66).

حضرت على (ع) فرمودند: كسى كه در رأى خود مستبد باشد، هيبت او در دل دشمنانش كاهش مى يابد. و عن علىّ (ع): (من قنع برأيه فقد هلك)(67).

حضرت على (ع) فرمودند: كسى كه به رأى خود قناعت كند هلاك مى گردد. و عن علىّ (ع): (ما أعجب برأيه إلاّ جاهلٌ)(68).

حضرت على (ع) فرمودند: تنها فرد نادان به رأى خود مغرور مى شود و عجب و خودپسندى او را فرا مى گيرد. و عن علىّ (ع): (من استبدّ برأيه خاطر و غرر)(69).

حضرت على (ع) فرمودند: آنكس كه به رأى خود مستبد شود خود را دچار خطر و تباهى كرده است. و عن علىّ (ع): (الإستبداد برأيك يزلّك و يهوّرك فى المهاوى)(70).

حضرت على (ع) فرمودند: استبداد در رأى، تو را دچار لغزش نموده و بر لبه پرتگاه قرار مى دهد. و عن علىّ (ع): (المستبدّ متهوّرٌ فى الخطأ والغلط).

حضرت على (ع) فرمودند: انسان خود رأى و مستبد از گرفتار شدن در خطا و لغزش بى باك است. و عن علىّ (ع): (من استبدّ برأيه زلّ)(71).

حضرت على (ع) فرمودند: آنكس كه در رأى خود مستبد باشد و مشورت نكند دچار لغزش مى گردد. و عن علىّ (ع): (اتّهموا عقولكم، فإنّه من الثّقة بها يكون الخطأ)(72).

حضرت على (ع) فرمودند: عقل خود را متّهم سازيد زيرا با اعتماد به آن (و عدم مشورت با ديگران) به خطا مى افتيد. و عن علىّ (ع): (حقٌّ على العاقل ان يستديم الإسترشاد، و يترك الإستبداد)(73).

حضرت على (ع) فرمودند: برانسان عاقل است كه به مشورت خواهى پايدار بماند و از استبداد دورى كند. و عن علىّ (ع): (بئس الإستعداد الإستبداد)(74).

حضرت على (ع) فرمودند: استبداد مرحله بدى براى پذيرش بدى ها و لغزش ها است. و عن اميرالمؤمنين (ع): (خير من شاورت ذووا النّهى والعلم، و أولوا التّجارب والحزم)(75).

حضرت على (ع) فرمودند: بهترين انسانى كه با او مشورت كرده اى با بصيرت، عالم، با تجربه و هوشيار است. و عن علىّ (ع): (رأى الشّيخ احبّ الىّ من حيلة الشّباب)(76).

حضرت على (ع) فرمودند: رأى و نظر پيرمردان براى من دوست داشتنى تر از چاره سازى جوانان است. و عن علىّ (ع): (رأى الشّيخ احبّ الىّ من جلد الغلام)(77).

حضرت على (ع) فرمودند: عقيده و نظر پيرمردان براى من بهتر از صلابت و پايدارى جوانان است. و عن علىّ (ع) فى عهده لمالك: (ولا تدخلنّ فى مشورتك بخيلا يعدل بك عن الفضل و يعدك الفقر، ولا جبانا يضعفك عن الأمور ولا حريصا يزيّن لك الشّره بالجور، فإنّ البخل والجبن والحرص غرائز شتّى يجمعها سوء الظّنّ بالله)(78).

حضرت على (ع) در وصيّت خود به مالك اشتر فرمودند: اى مالك! هيچ گاه با بخيل مشورت مكن كه تو را از خير و نيكى دور مى سازد و فقر را به تو نويد مى دهد و با ترسو و بزدل مشورت مكن كه تو را نسبت به انجام كارها سست مى نمايد و با كسى كه حريص است مشورت مكن كه تو را به ستم پيشگى هدايت مى كند زيرا بخل، بزدلى و حرص غريزهاى متعددى است كه به سوء ظن به پروردگار متعال اشاره دارد. و عن علىّ (ع): (استشر عدوّك العاقل واحذر رأى صديقك الجاهل)(79).

حضرت على (ع) فرمودند: با دشمن عاقل مشورت كن و از دوست جاهل خود در نظر خواهى برحذر باش. و عن علىّ (ع): (من ضلّ مشيره بطل تدبيره)(80).

حضرت على (ع) فرمودند: آنكس كه در مشورت به گمراهى راهنمايى كند تدبيرش باطل مى شود. و عن علىّ (ع): (رأى الجاهل يردى)(81).

رأى و نظر جاهل، آدمى را به پرتگاه مى كشاند. و عن علىّ (ع): (رأى الرّجل على قدر تجربته)(82).

حضرت على (ع) فرمودند: رأى هركس به مقدار تجربه اوست. و عن علىّ (ع): (شاور ذوى العقول تأمن الزّلل والنّدم)(83).

حضرت على (ع) فرمودند: با عاقل و خردمند مشورت كن تا از لغزش و پشيمانى در امان باشى. و عن علىّ (ع): (شاور فى امورك الّذين يخشون الله ترشد)(84).

حضرت على (ع) فرمودند: در كارهاى خود با كسانى كه از خدا مى ترسند مشورت كن تا به راه راست هدايت شوى. و عن علىّ (ع): (لا تشركنّ فى مشورتك حريصا يهوّن عليك الشّر و يزيّن لك الشره)(85).

حضرت على (ع) فرمودند: در مشورت هاى خود افراد حريص را شركت مده كه شرّ را براى تو آسان جلوه مى دهند و حرص و آزمندى را براى تو زيبا نشان مى دهند. و عن علىّ (ع): (لا تستشر الكذّاب، فإنّه كالسّراب يقرّب عليك البعيد و يبعّد عليك القريب)(86).

حضرت على (ع) فرمودند: با دروغگو مشورت مكن زيرا او همانند سراب است، دور را به تو نزديك و نزديك را به تو دور جلوه مى دهد. و عن علىّ (ع): (افضل من شاورت ذوالتّجارب، و شرّ من قارنت ذوالمعايب)(87)

حضرت على (ع) فرمودند: بهترين كسى كه با او مشورت مى كنى انسان با تجربه است و بدترين همراه، انسان خطاكار پرعيب است. و عن علىّ (ع): (لا تدخلنّ فى مشورتك بخيلا فيعدل بك عن القصد و يعدك الفقر)(88).

حضرت على (ع) فرمودند: در مشورت هاى خود بخيل را شركت ندهيد كه شما را از راه صحيح منحرف و فقر را براى شما به ارمغان مى آورد. و عن علىّ (ع): (من استشار ذوى النّهى والألباب فاز بالحزم والسّداد)(89).

حضرت على (ع) فرمودند: آنكس كه با انسانهاى عاقل و دانا مشورت كند، به راه صحيح و استوار دست يافته است. و عن علىّ (ع): (لا تشاور عدوّك واستره خبرك)(90).

حضرت على (ع) فرمودند: با دشمن خود مشورت مكن و راز خود را از او بپوشان. و عن علىّ (ع): (لا تشاورنّ فى امرك من يجهل)(91).

حضرت على (ع) فرمودند: هرگز با كسى كه در كار تو جاهل است مشورت مكن. و عن علىّ (ع): (جهل المشير هلاك المستشير)(92).

حضرت على (ع) فرمودند: شخص نادانى كه پيشنهاد مشورت مى دهد موجب هلاكت مشورت كننده مى شود. و عن علىّ (ع): (مشاورة الجاهل المشفق خطرٌ)(93).

حضرت على (ع) فرمودند: مشورت با دوست مهربان، امّا نادان، خود را به خطر افكندن است. و عن علىّ (ع): (مشاورة الحازم المشفق ظفرٌ)(94).

حضرت على (ع) فرمودند: مشورت با دوست مهربان و دورانديش موجب پيروزى است. و عن علىّ (ع): (رأى العاقل ينجى و رأى الجاهل يردى)(95).

حضرت على (ع) فرمودند: رأى انسان عاقل در كارها باعث نجات مى شود و رأى فرد جاهل انسان را به پرتگاه مى كشاند. و عن علىّ (ع): (اللّجوج لا رأى له)(96).

حضرت على (ع) فرمودند: رأى انسان لجوج صحيح نمى باشد. و عن علىّ (ع): (شاور فى حديثك الّذين يخافون الله)(97).

حضرت على (ع) فرمودند: در كارهاى خود با كسانى كه از خدا مى ترسند مشورت كنيد. و عن اميرالمؤمنين علىّ (ع): (فيما كتبه الى اهل مصر و محمّد ابن ابى بكر). (و أنصح المرء اذا استشارك)(98).

امير مؤمنان حضرت على (ع) در نامه خود خطاب به مردم مصر و محمّد بن ابى بكر فرمودند: اگر كسى با تو مشورت كرد آنچه صلاح و خير او است به او بگو. و عن علىّ (ع): (من نصح مستشيره صلح تدبيره، و من غشّ مستشيره سلب تدبيره)(99).

حضرت على (ع) فرمودند: هركس كه مشورت كننده خود را نصيحت كند تدبيرش درست و نيكو گردد و كسى كه به طرف مشورت خويش خيانت كند تدبير و عقلش سلب خواهد شد. و عن علىّ (ع): (ظلم المستشير ظلم و خيانة)(100).

حضرت على (ع) فرمودند: ظلم و ستم به مشورت كننده و راه راست را به او نشان ندادن، ستمگرى و خيانت است. و عن علىّ (ع): (خيانة المستسلم والمستشير من افظع الامور، واعظم الشّرور، و موجب عذاب السّعير)(101).

حضرت على (ع) فرمودند: خيانت به افرادى كه تسليم رأى، و طلب مشورت نموده اند از ناگوارترين امور و بزرگترين بدى ها و زشتى ها بوده و عذاب جهنّم را به دنبال دارد. و عن علىّ (ع): (على المشير الإجتهاد فى الرّأى، و ليس عليه ضمان النّجح على الشّكّ)(102).

حضرت على (ع) فرمودند: بر شخص مشاور لازم است تا در رأى خود جدّى و كوشا باشد ولى در صورت شك ضامن موفقيّت آن نيست. و عن أميرالمؤمنين علىّ (ع): (اللّجاجة تسلّ الرّأى)(103).

حضرت على (ع) فرمودند: لجاجت موجب ناتوانى و ضعف رأى مى گردد. و عن علىّ (ع): (اللّجاج يفسد الرّأى).

حضرت على (ع) فرمودند: لجاجت، رأى را فاسد مى كند. و عن علىّ (ع): (الخلاف يهدم الرّأى)(104).

حضرت على (ع) فرمودند: اختلاف، رأى و نظر را منهدم مى سازد. و عن علىّ (ع): (الخلاف يهدم الآراء)(105).

حضرت على (ع) فرمودند: خودرأى و مخالفت با ديگران موجب نابودى آراء مى گردد. و عن علىّ (ع): (شرّ الآراء ما خالف الشّريعة)(106).

حضرت على (ع) فرمودند: بدترين نظرها آن است كه با شريعت اسلام مغايرت داشته باشد. و عن أميرالمؤمنين علىّ (ع): (صلاح الرّأى بنصح المستشير)(107).

حضرت على (ع) فرمودند: به خيرخواهى و نصيحت مشورت كننده، رأى آسان شود. و عن علىّ (ع): (من خالف المشورة ارتبك)(108).

حضرت على (ع) فرمودند: كسى كه با مشورت مخالفت كند دچار مشكل مى شود. و عن علىّ (ع): (لا تستغشينّ المشير)(109).

حضرت على (ع) فرمودند: به كسى كه از تو مشورت مى خواهد خيانت مكن. و عن أميرالمؤمنين علىّ (ع): (يأتى على النّاس زمانٌ لا يقرب فيه الاّالماحل، ولا يظرف فيه الاّ الفاجر، ولا يضعف فيه الاّالمنصف، يعدّون الصّدقة فيه غرما، و صلة الرّحم منّا، والعبادة استطاعة على النّاس، فعند ذلك يكون السّلطان بمشورة النّساء و امارة الصّبيان و تدبير الخصيان)(110).

حضرت على (ع) فرمودند: زمانى بر مردم خواهد آمد كه تنها افراد منافق (دورو) و چاپلوس در ميان آنها عزيز هستند و افراد فاجر نيز دلنشين خواهند بود و تنها افراد منصف در آن خوار و ضعيف مى باشند. در آن زمان صدقه دادن را غرامت و زيان، و صله رحم را منّت مى گذارند، و عبادت مى كنند تا بر ديگران فخر بفروشند، پس در چنين زمانى است كه حكومت حاكمان و سران با مشورت زنان و حكمرانى كودكان و تدبير خواجه گان خواهد بود. و عن اميرالمؤمنين علىّ (ع): (ايّاك و مشاورة النّساء (الاّ من جرّبت بكمال عقل) فإنّ رأيهنّ الى الأفن و عزمهنّ الى الوهن)(111).

حضرت على (ع) فرمودند: از مشورت با زنان بپرهيز (جز آنان كه كمال و رشد عقلشان به اثبات رسيده) زيرا كه رأى آنها به فساد و تصميم و اراده آنها به ضعف و ناتوانى منجر خواهد شد. و عن علىّ (ع): (الشّركة فى الرّأى تؤدّى الى الصّواب)(112).

حضرت على (ع) فرمودند: مشاركت در رأى سبب دستيابى به راه صحيح و درست مى گردد. و عن أميرالمؤمنين علىّ (ع): (آفة المشاورة انتقاض الآراء)(113).

حضرت على (ع) فرمودند: آفت مشورت سبك شمردن آراء ديگران است. و عن علىّ (ع): (إستشر اعدائك تعرف من رأيهم مقدار عداوتهم و مواقع مقاصدهم)(114).

حضرت على (ع) فرمودند: با دشمنانت مشورت كن تا از رأى آنها به ميزان دشمنى ايشان پى برده و از قصد و هدف آنها آگاه شوى. و عن علىّ بن الحسين (ع): (حقّ المستشير ان علمت انّ له رأيا اشرت عليه، و ان لم تعلم ارشدته الى من يعلم)(115).

حضرت امام زين العابدين (ع) مى فرمايند: حقّ خواهنده مشورت بر شما آن است كه چنانچه راه حل و چاره اى براى او يافتيد از مشورت خود دريغ نورزيد، و اگر نظر و راه حلى براى او نيافتيد او را به كسى كه چاره كار او را بداند راهنمايى كنيد. و عن على بن الحسين (ع): (اما حقّ المستشير فإن حضرك و له وجه رأى جهدت له فى النّصيحة واشرت عليه بما تعلم انّك لو كنت مكانه عملت به و ذلك ليكن منك فى رحمة ولين فإنّ اللّين يونس الوحشة و انّ الغلظ يوحش موضع الأنس، و ان لم يحضرك له رأى و عرفت له من تثق برأيه و ترضى به لنفسك دللته عليه و ارشدته اليه فكنت لم تأله خيرا ولم تدخره نصحا ولا حول ولا قوّة الاّ بالله)(116).

از امام زين العابدن (ع) نقل شده كه فرمود: امّا حقّ خواهنده مشورت آن است كه چنانچه جهت نظر خواهى نزد تو آمد از بذل نصيحت به او دريغ نورزى و همان راهى را به او بنمايان كه اگر خود جاى او بودى آن مى كردى و اين كار را به آرامى و با زبانى خوش انجام بده كه ملايمت برطرف كننده وحشت است، و تندخويى جايگاه انس را وحشتناك گرداند و اگر از چاره سازى براى او عاجز بودى و انسان مورد اطمينان كه قادر بر يارى او باشد را مى شناختى، او را بدان شخص دلالت كن (راهنمايى كن)، كه اگر چنين كنى خير و صلاح را از او دريغ نداشتى و او را از نصيحت محروم نساختى. و عن علىّ بن الحسين (ع) فى دعائه: (اللّهمّ صلّ على محمّد و آله و تولّنى فى جيرانى و موالى العارفين بحقّنا، والمنابذين لاعدائنا بأفضل ولايتك، و وفّقهم لاقامة سنّتك، والأخذ بمحاسن ادبك، فى ارفاق ضعيفهم، و سدّ خلّتهم، و عيادة مريضهم، و هداية مسترشدهم، و مناصحة مستشيرهم)(117).

امام زين العابدين (ع) در دعاى خود به درگاه بارى تعالى عرضه مى داشت: (خداوندا! بر محمد و آل محمد درود فرست و با بهترين ولايت هاى خود، ولىّ من در همسايگان و ياران آشنا به حقوق ما و مخالفين دشمنانمان باش و توفيق به پاداش سنّت هاى خود را به آنها عطا فرما... و آنها را بر نصيحت مشورت كنندگان يارى فرما).

عن على بن الحسين (ع): (حقّ المشير عليك ان لاتتّهمه فيما لا يوافقك من رأيه، فان وافقك حمدت الله)(118).

حضرت امام زين العادين (ع) مى فرمايند: حقّ مشاور بر تو آن است كه اگر برخلاف رأى تو نظر داد او را متّهم نكنى، و اگر رأى موافق با نظر تو داشت پروردگار را شكر كنى.

عن على بن الحسين (ع): (و امّا حقّ المشير عليك فلا تتّهمه فيما لا يوافقك عليه من رأيه اذا اشار عليك، فإنّما هى الآراء و تصرف النّاس فيها واختلافهم، فكن عليه فى رأيه بالخيار اذا اتّهمت رأيه. فأمّا تهمته فلا تجوز لك اذا كان عندك ممّن يستحق المشاورة، ولا تدع شكره على ما بدالك من اشخاص رأيه و حسن وجه مشورته، فاذا وافقك حمدت الله و قبلت ذلك من أخيك بالشّكر، والارصاد بالمكافات فى مثلها ان فزع اليك ولا قوّة الاّ بالله)(119).

حضرت امام زين العابدين (ع) مى فرمايند: و امّا حق مشاور بر تو آن است كه چنانچه نظرش با ميل تو مغايرت داشت او را متّهم نسازى، زيرا طبيعت نظرها و آراء بر اين است كه مردم در آن ها دخل و تصرّف كنند و در آنها اختلاف داشته باشند، پس اگر نظر او را متّهم ساختى در ارائه نظرش آزاد بگذار. و تهمت زدن بركسى كه او را شايسته مشورت مى دانى جايز نيست. و به دليل اظهار نظر و حسن بيان مشورت از بذل تشكّر دريغ مكن. پس اگر رأى او موافق نظر تو باشد خدا را شكر كن و رأى برادر خود را با تشكّر از او بپذير، و اگر بار ديگر به سراغ تو آمد و ازتو يارى خواست در يارى او شتاب كن.

عن ابى جعفر (ع) قال: (فى التّوراة اربعة اسطر: من لا يستشير يندم...)(120).

امام باقر (ع) فرمودند: در تورات چهار جمله است كه يكى از آنها چنين است، كسى كه مشورت نكند پشيمان خواهد شد...

عن ابى جعفر (ع) فى حديث: (لا مظاهرة اوثق من المشاورة)(121).

امام باقر (ع) فرمودند: هيچ كمكى پايدارتر و مطمئن تر از مشورت نيست.

عن ابى جعفر (ع): عن أميرالمؤمنين (ع) انه قال: (انّ الجاهل من عدّ نفسه بما جهل من معرفته للعلم عالما، و برأيه مكتفيا)(122).

امام باقر (ع) از امير مؤمنان (ع) روايت نموده كه فرمودند: نادان كسى است كه با توجّه به نادانيش، خود را آگاه و دانا پندارد و به رأى خود اكتفا كند.

عن ابى عبدالله (ع) قال: فيما أوصى به رسول الله (ص) عليا (ع) انّه قال: (لا مظاهرة اوثق من المشاورة)(123).

امام صادق (ع) فرمودند: از جمله سفارشات پيامبر گرامى (ص) به امير مؤمنان (ع) اين بود كه: هيچ كمكى پايدارتر و مطمئن تر از مشورت نيست.

عن ابى عبدالله (ع): (ما عطب امرؤ استشار)(124).

امام صادق (ع) مى فرمايند: آنكس كه مشورت كند هلاك نمى گردد.

عن ابى عبدالله (ع): (لا استظهار فى أمر بأكثر من المشورة فيه)(125).

در روايت ديگرى از امام صادق (ع) است كه فرمودند: در كارها هيچ قوّت و پشت گرمى بيشتر از مشورت نيست.

عن ابى عبدالله (ع) (لن يهلك امرؤ عن مشورة)(126).

امام صادق (ع) فرمودند: هيچ انسانى از مشورت كردن هلاك نمى شود.

عن جعفر بن محمد: عن أبيه (ع) قال: قيل لرسول الله (ص): (ماالحزم؟ قال: مشاورة ذوى الرّأى و اتّباعهم)(127).

امام صادق (ع) از پدران بزرگوارشان روايت مى كنند كه پيامبر اسلام حضرت محمد بن عبدالله (ص) در پاسخ به سئوال از (هوشيارى و احتياط) فرمودند: مشورت با صاحب نظران و پيروى از آنان است.

عن أبى عبدالله (ع): (اذا اردت أمرا فلا تشاور فيه احدا حتّى تشاور ربّك. قال الرّاوى قلت: و كيف اشاور ربّى؟ قال تقول: استخيرالله مائة مرّة، ثمّ تشاور النّاس، فانّ الله يجرى لك الخيرة على لسان من احبّ)(128).

امام صادق (ع) فرمودند: هنگامى كه اراده نمودى كارى را انجام دهى، با هيچ كس در آن امر مشورت مكن تا با خداى خود مشورت كنى. راوى مى گويد از آن حضرت پرسيدم: چگونه با خداى خود مشورت كنم؟ فرمودند: صدبار مى گويى (استخيرالله) يعنى از خداى متعال طلب خير مى كنم، سپس با مردم مشورت كن كه خداوند خير را براى تو بر زبان كسى كه اراده دارد جارى مى نمايد.

عن ابى عبدالله (ع) قال: (اذا اراد احدكم امرا فلا يشاورنّ فيه أحدا حتّى يبدأ و يشاور الله تبارك و تعالى فيه، قلت: و ما مشاورة الله؟ قال: يبدأ فيستخيرالله فيه أوّلا، ثمّ يشاور فيه، فاذا بدء بالله تبارك و تعالى اجرى الله له الخيرة علـى لسان من يـشاء من الخلق)(129).

امام صادق (ع) فرمودند: هرگاه كسى از شما قصد انجام كارى را داشت در مورد آن با هيچ كس مشورت نكند، تا اينكه نخست با خداى تبارك و تعالى در مورد آن مشورت نمايد. از حضرت سؤال شد: مشورت كردن با خدا چگونه است؟ فرمودند: نخست از خدا طلب خير نمايد و سپس در مورد آن امر به مشورت پردازد كه اگر چنين نمود خداوند خير و بركت را براى او بر زبان كسى كه خدا اراده فرمايد جارى خواهد ساخت.

عن الحسن بن راشد، قال: قال ابو عبدالله (ع): (يا حسن، اذا أنزلت بك نازلة فلا تشكها الى أحد من اهل الخلاف، ولكن اذكرها لبعض اخوانك فانّك لن تعدم خصلة من اربع خصال: امّا كفاية (بمال) و امّا معونة بجاه أو دعوة تستجاب أو مشورة برأى)(130).

از حسن بن راشد روايت شده كه امام صادق (ع) فرمودند: اى حسن! اگر حادثه اى براى تو رخ داد، آن را براى هيچ يك از دشمنان بازگو مكن، و تنها با يكى از برادرانت در ميان بگذار كه از يكى از اين چهار امر بى بهره نخواهى ماند: يا اين كه تو را كفايت مى كند (تو را در حلّ آن كمك كند) يا اينكه با جاه و مقام تو را يارى نمايد، و يا با دعاى مستجاب تو را دعا كند، و يا با مشورت راه چاره را براى تو باز گويد.

عن ابى عبدالله (ع): (قال لقمان لابنه: اذا سافرت مع قوم فأكثر استشارتهم فى امرك و امورهم... واجهد رأيك لهم اذا استشاروك، ثمّ لا تعزم حتّى تثبت و تنظر، ولا تجب فى مشورة حتّى تقوم فيها و تقعد و تأكل و تصلّى و انت مستعمل فكرتك و حكمتك فى مشورتك، فانّ من لم يمحض النّصحية لمن استشاره سلبه الله رأيه، و نزع منه الامانة)(131).

امام صادق (ع) مى فرمايند: لقمان خطاب به فرزند خود گفت: اگر با قومى مسافرت كردى، با آنها در كارهاى خود بسيار مشورت كن... و اگر از تو مشورت و نظر خواستند از نهايت تلاش خود در آن امر كوتاهى مكن و هيچ تصميمى مگير تا زمانى كه آن را مورد ارزيابى قرار دهى، و هيچ مشورت خواهى را نپذير، مگر اين كه ايده و نظر خود را در مشورت هنگام خوردن و آشاميدن، اقامه نماز و نشست و برخاست به كارگيرى، زيرا كسى كه از بذل نصيحت به شخصى كه با او مشورت كند، كوتاهى كند، خداوند رأى و بينش او را سلب و امانت دارى را از او خواهد گرفت.

عن ابى عبدالله (ع): (استشيروا فى أمركم، الّذين يخشون ربّهم)(132).

امام صادق (ع) فرمودند: در كارهاى خود، تنها با كسانى كه از خدا مى ترسند، مشورت كنيد.

عن إسحاق بن عمّار، قال ابو عبدالله (ع): (اذا اراد احدكم ان يشترى أو يبيع أو يدخل فى أمر فليبتدى ء بالله و يسأله، قال: قلت فما يقول؟

قال: يقول: اللّهمّ انّى اريد كذا و كذا، فإن كان خيرا لى فى دينى و دنياى و آخرتى و عاجل أمرى و آجله، فيسّره لى و ان كان شرّا فى دينى و دنياى فاصرفه عنّى، ربّ اعزم لى علىّ رشدى، و ان كرهته و أبته نفسى، ثمّ يستشير عشرة من المؤمنين، فإن لم يقدر على عشرة ولم يصب الا خمسة فيستشير خمسة مرّتين، فإن لم يصب الا رجلين فليستشرهما خمس مرّات، فإن لم يصب الا رجلا واحدا فليستشره عشر مرّات)(133).

اسحاق بن عمّار مى گويد: امام صادق (ع) فرمودند: هرگاه كسى از شما به خريد و فروش خواست بپردازد و يا در كارى اقدام نمايد پس كار خود را از خدا شروع كند و از او سؤال نمايد. اسحاق مى گويد: از حضرت سؤال كردم چه بگويد؟

حضرت فرمودند: بگويد، خدايا دراين كار كه قصد انجام آن را دارم، اگر به صلاح دين و دنياى من و براى زمان حال و آينده در امور من مفيد باشد پس آن را براى من ميسّر فرما، و اگر براى دين و دنياى من شرّ باشد آن را از من دور گردان. خداوندا! در پيمودن راه رشد و هدايت به من قاطعيّت عطا كن، گرچه نفس من از آن بيزار باشد. و سپس ده نفر از مؤمنين و اگر ممكن نبود و فقط پنج مؤمن را يافت پس با هريك از آنها دو بار مشورت كند، و اگر فقط دو مؤمن را يافت پس پنج بار با هريك از آنها به مشورت پردازد، و اگر تنها يك نفر را يافت پس ده بار او مشورت كند.

عن الامام الصادق (ع): (المستبدّ برأيه موقوفٌ على مداحض الزّلل)(134).

امام صادق (ع) فرمودند: كسى كه در رأى خود مستبد باشد، بر لبه پرتگاه خطا و اشتباه قرار گرفته است.

عن جعفر بن محمد (ع): (ثلاثة هنّ قاصمات الظّهر: رجل استكثر عمله، و نسى ذنوبه و أعجب برأيه)(135).

امام صادق (ع) فرمودند: سه چيز كمرشكن است: مردى كه كارهاى خوب خود را بسيار شمارد، و گناهان خود را فراموش كند، و خود رأى و از خود راضى باشد.

عن ابى عبدالله (ع): (لا يطمعنّ ذوالكبر فى الثّناء الحسن ولا القليل التّجربة المعجب برأيه فى رئاسة)(136).

امام صادق (ع) فرمودند: هرگز افراد خودخواه و متكبّر در تعريف و تمجيد ديگران از آنها، و افراد كم تجربه و خودرأى در رياست، طمع نورزند.

عن ابى عبدالله (ع): (من اعجب بنفسه هلك، و من أعجب برأيه هلك، و انّ عيسى بن مريم (ع) قال: داويت المرضى فشفيتهم باذن الله وابرأت الاكمه والابرص باذن الله، و عالجت الموتى فأحييتهم باذن الله، و عالجت الاحمق فلم اقدر على اصلاحه، فقيل: يا روح الله و ما الأحمق؟.

قال: المعجب برأيه و نفسه، الّذى يرى الفضل كلّه له لا عليه، و يوجب الحقّ كلّه لنفسه، ولا يوجب عليه حقّا فذاك الأحمق الّذى لا حيلة فى مداواته)(137).

امام صادق (ع) فرمودند: هركس كه از خود راضى باشد هلاك شود، و آنكس كه خود رأى باشد هلاك گردد. و عيسى بن مريم (ع) مى گويد: بيماران را مداوا و به اذن خدا شفا دادم و افراد نابينا و مبتلا به پيسى را به اذن خدا درمان كردم و مردگان را به اذن او زنده ساختم امّا از درمان افراد احمق عاجز ماندم.

گفته شد يا نبىّ الله، احمق كيست؟

گفت: احمق كسى است كه از خود و رأى خود راضى و خشنود باشد و تمامى فضيلت ها را براى خود مى بيند و هرآنچه حقّ است براى خود مى پندارد نه عليه خود، درمان چنين احمقى امكان پذير نيست.

عن ابى عبدالله (ع) قال: قال رسول الله (ص) (مشاورة العاقل النّاصح رشد و يمن و توفيق من الله، فاذا اشار عليك النّاصح العاقل فإياك والخلاف، فإنّ فى ذلك العطب)(138).

امام صادق (ع) از جدّ بزرگوارش پيامبر اكرم (ص) روايت مى كند كه فرمودند: مشورت با افراد عاقل و ناصح، رشد و يمن و توفيق از خداست، پس اگر فرد ناصح و عاقل نظر خود را براى تو بازگو كرد از مخالفت با او بپرهيز كه آسيب مى بينى.

عن ابى عبدالله (ع) قال: كان اميرالمؤمنين (ع) اذا صعد المنبر قال: (ينبغى للمسلم ان يتجنّب مواخاة ثلاثة: الماجن والأحمق والكذّاب، أمّا الاحمق: فأنّه لا يشيرعليك بخير، ولا يرجى تصرّف السّوء عنك ولو اجهد نفسه، و ربّما اراد منفعتك فضرّك، فموته خيرٌ من حياته، و سكوته خير من نطقه، و بعده خير من قربه)(139).

امام صادق (ع) فرمودند: هرگاه امير مؤمنان (ع) بر منبر مى نشستند مى فرمودند: انسان مسلمان بايد از دوستى و برادرى با سه نفر بپرهيزد، افراد فاسد، احمق و دروغگو، فرد احمق، هيچگاه تو را به نيكى راهنمايى نخواهد كرد، و اميد دفع سوء و بدى از جانب او نمى رود حتّى اگر نهايت كوشش خود را نمايد، و چه بسا بخواهد به تو سود برساند ولى در واقع به تو ضرر مى رساند، پس مرگ او بهتر از زندگى و حياتش خواهد بود، و سكوت او بهتر از سخن گفتنش، و دورى او بهتر از نزديك بودن او است.

عن ابى عبدالله (ع) قال: سمعته يقول كان أبى (ع) يقول: (واستشر فى امورك الّذين يخشون ربّهم)(140).

امام صادق (ع) فرمودند: از پدرم شنيدم كه فرمودند: در كارهايت با كسانى كه از خدا مى ترسند مشورت كن.

عن ابى عبدالله (ع): (ما يمنع احدكم اذا ورد عليه ما لا قبل له به ان يستشير رجلا عاقلا له دين و ورع، ثمّ قال ابو عبدالله: اما انّه اذا فعل ذلك لم يخذله الله بل يرفعه الله و رماه بخير الامور و اقربها الى الله)(141).

امام صادق (ع) فرمودند: اگر با وضعيّتى مواجه شديد كه از آن آگاه نيستيد چه چيز شما را از مشورت با انسان عاقل دين دار و پرهيزكار باز مى دارد سپس فرمودند: پس اگر انسان مشورت كرد خداوند او را خوار و كوچك نمى گرداند و او را عزّت مى دهد، و به بهترين كارها و نزديك ترين راه ها هدايت مى كند.

عن ابى عبدالله (ع): (استشر العاقل من الرّجال الورع، فإنّه لا يأمر الاّ بخير، و ايّاك والخلاف، فانّ مخالفة الورع العاقل مفسدة فى الدّين والدّنيا)(142).

امام صادق (ع) فرمودند: با مردان عاقل و پرهيزكار مشورت كن كه جز به نيكى، سفارش نكنند، و از اختلاف با آنها بپرهيز كه نتيجه اى جز فساد دين و دنيا را به دنبال نخواهد داشت.

عن سفيان الثّورى قال: لقيت الصّادق بن الصادق جعفر بن محمّد (ع) فقلت له: يابن رسول الله أوصنى فقال لى:

(و شاور فى أمرك الّذين يخشون الله عزّ و جلّ)(143).

سفيان ثورى مى گويد: به ملاقات امام صادق (ع) رفتم و به آن حضرت عرض كردم: اى پسر رسول خدا! مرا پند و اندرزى بفرما، پس فرمودند: با كسانى كه از خدا مى ترسند در كارهاى خود مشورت كن.

عن ابى عبدالله (ع): (لا تشاور احمق يجهد لك نفسه ولا يبلغ ما تريد)(144).

امام صادق (ع) فرمودند: با احمق مشورت مكن كه هرچند تلاش كند تو را به هدف و مقصود نمى رساند.

عن الصّادق (ع): (شاور فى امورك ممّا يقتضى الدّين من فيه خمس خصال: عقل و علم و تجربة و نصح و تقوى، فإن لم تجد فاستعمل الخمسة و اعزم و توكّل على الله، فإنّ ذلك يؤدّيك الى الصّواب، و ما كان من امور الدّنيا الّتى هى غير عائدة الى الدّين فارفضها ولا تتفكّر فيها، فانّك اذا فعلت ذلك اصبت بركة العيش و حلاوة الطّاعة، وفى المشورة اكتساب العلم، والعاقل من يستفيد منها علما جديدا و يستدلّ به على المحصول من المراد. و مثل المشورة مع اهلها مثل التّفكّر فى خلق السّموات والأرض و فنائهما و هما غيبان عن العبد لأنّه كلّما تفكّر فيهما غاص فى بحور نورالمعرفة و ازداد بهما اعتبارا و يقينا ولا تشاور من لا يصدّقه عقلك و ان كان مشهورا بالعقل والورع و اذا شاورت من يصدّقه قلبك فلا تخالفه فيما يشير به عليك و ان كان بخلاف مرادك فإنّ النّفس تجمع عن قبول الحقّ و خلافها عند قبول الحقائق أبين.

قال الله تعالى: (و شاورهم فى الأمر) و قال الله تعالى: (و امرهم شورى بينهم) اى متشاورون فيه)(145).

امام صادق (ع) فرمودند: در كارهاى خود از آنچه دين اقتضاء مى كند با كسى مشورت كن كه پنج ويژگى در او باشد: عقل و علم و تجربه و تقوا داشته و نصيحت كند، پس اگر چنين فردى را نيافتى اين پنج خصلت را به كار گير و تصميم بگير و به خداوند توكّل نما، كه تو را به راه درست خواهد رساند، و كارهاى دنيا را كه به دين مربوط نمى شود رها كن و به آنها فكر نكن، و اگر چنين كردى به بركت زندگى و شيرينى طاعت و عبادت دست خواهى يافت. در مشورت اكتساب علم است، و عاقل كسى است كه علم جديدى از آن مشورت به دست آورد و به وسيله آن به مقصود خود برسد.

مشورت كردن با اهل آن مانند تفكّر در خلقت زمين و آسمان، و فانى گشتن آنها كه از امور غيبيّه است مى باشد. زيرا هرچه انسان در آنها بيش تر بينديشد وارد درياى معرفت و شناخت خواهد شد و بر اعتبار و يقين او افزوده مى شود. با كسى كه عقل تو او را قبول ندارد مشورت مكن، حتّى اگر به پرهيزكارى و داشتن عقل معروف باشد. و اگر با كسى كه قلبت او را باور مى كند مشورت كردى، پس در مشورت و نظر او مخالفت مكن حتّى اگر نظر او برخلاف خواست تو باشد، زيرا نفس انسان از پذيرفتن حقّ خوددارى مى كند، و خلاف آن در پذيرش حقيقت هاى آشكار است. پروردگار متعال مى فرمايد: (در كارها با آن ها مشورت كن) و مى فرمايد: (كارهايشان ميان آنها شورايى است) يعن در آن با يك ديگر مشورت مى كنند.

عن عمّار السّاباطى قال: قال ابو عبدالله (ع): (يا عمّار ان كنت تحبّ ان تستتبّ لك النّعمة و تكمل لك المودّة (المروّة) و تصلح لك المعيشة فلا تستشر العبد والسّفلة فى امرك، فإنّكَ ان ائتمنتهم خانوك، و ان حدّثوك كذّبوك، و ان نكبت خذلوك، و ان وعدوك موعدا لم يصدّقوك)(146).

عمّار ساباطى مى گويد: امام صادق (ع) خطاب به من فرمودند:

اگر دوام نعمت، كمال موّدت و جوان مردى و صلاح زندگى را دوست دارى، پس با بردگان و افراد كم عقل مشورت مكن، كه اگر به آن ها اطمينان كنى به تو خيانت مى ورزند، و اگر با تو صحبت كنند به تو دروغ خواهند گفت و اگر دچار مشكل شدى و يا شكست خوردى تو را رها خواهند ساخت و اگر به تو وعده دادند به آن عمل نخواهند كرد.

عن ابى عبدالله (ع): (انّ المشورة لا تكون الاّ بحدودها، فمن عرفها بحدودها و الاّ كانت مضرّتها على المستشير اكثر من منفعتها له.

فأوّلها: ان يكون الّذى تشاوره عاقلا، والثّانية: ان يكون حرّا متديّنا والثّالثة: ان يكون صديقا مؤاخيا، والرّابعة: ان تطّلعه على سرّك، فيكون علمه به كعلمك بنفسك، ثمّ يستر ذلك و يكتمه: فانّه اذا كان عاقلا انتفعت بمشورته. و اذا كان حرّا متديّنا أجهد نفسه فى النّصيحة لك، و اذا كان صديقا مؤاخيا كتم سرّك اذا اطّلعته على سرّك، و اذا اطّلعته على سرّك فكان علمه به كعلمك به تمّت المشورة و كملت النّصيحة)(147).

امام صادق (ع) فرمودند: مشورت تنها در محدوده شرايط آن صحيح و به جا است، پس كسى به آن عمل مى كند كه شرايط آن را شناخته باشد وگرنه ضرر آن براى مشورت كننده بيش ازنفع آن خواهد بود.

اوّل: طرف مشورت تو عاقل باشد، دوم: آزاده و دين دار باشد ، سوم: دوست و برادر باشد، چهارم: اگر او را از راز خود آگاه ساختى تا شناخت او از تو، همانند شناخت خودت از نفست باشد، آن راز را پنهان كند. زيرا اگر عاقل باشد از مشورت كردن با او سود مى برى، اگر آزاده و متديّن باشد هنگام نصيحت كردن به تو از هيچ كوششى كوتاهى نخواهد كرد و اگر دوست و برادرت باشد، هنگامى كه به راز تو آگاه شود آن را پنهان كند، و اگر آگاهى او از رازت به اندازه خودت باشد، مشورت تمام و نصيحت به حدّ كمال خواهد رسيد.

عن أبى عبدالله (ع): (قال أتى رجل الى أميرالمؤمنين (ع) فقال: جئتك مستشيرا... فقال (ع): المستشار مؤتمن)(148).

امام صادق (ع) فرمودند: مردى خدمت امير مؤمنان (ع) رسيد و عرضه داشت: براى مشورت خدمت شما آمده ام... پس حضرت فرمودند: مشاور امانت دار است.

عن الصّادق (ع) عن آبائه عن النّبى (ص): (من استشاره اخوه المؤمن فلم يمحضه النّصيحة سلبه الله لبّه)(149).

امام صادق (ع) از پدران خود از پيامبر اكرم (ص) روايت مى كند كه فرمودند: كسى كه مورد مشورت برادر مسلمانش قرار گيرد و نظر واقعى خود را به او نگويد، خداى متعال عقلش را زايل مى كند.

عن أبى عبدالله (ع): (من استشار اخاه فلم ينصحه محض الرّأى سلبه الله عزّ و جلّ رأيه)(150).

امام صادق (ع) فرمودند: آن كس كه مورد مشورت برادر دينى خود قرار گيرد و با رأى واقعى خود او را نصيحت نكند، خداوند متعال رأى و بينش او را زايل مى گرداند.

عن أبى عبدالله (ع): (لا تكوننّ اوّل مشير، و إيّاك والرّأى الفطير، و تجنّب ارتجال الكلام، ولا تشر على مستبدّ برأيه، ولا على و غد، ولا على متلوّن، ولا على لجوج، و خف الله فى موافـقة هوى المستشير، فإنّ التماس موافقته لؤم و سوء الاسـتماع منه خيانة)(151).

امام صادق (ع) مى فرمايند: هيچ گاه اوّلين مشاور مباش، و از بيان نظرها و آراء بى فايده و بى محتوا و از سبقت در كلام بپرهيز، و نظر و مشورت خود را براى كسى كه در رأى خود مستبد است و يا براى افراد احمق و كم عقل و فريب كار و لجوج بيان مكن، و در اظهار نظر بر طبق خواسته طرف مشورت از خدا بترس، زيرا كه پذيرفتن نظر او به پستى مى انجامد و نتيجه آن خيانت است.

عن أبى عبدالله (ع): (لا تشر على المستبدّ برأيه)(152).

امام صادق (ع) مى فرمايند: به كسى كه در رأى خود مستبد است نظر خود را بيان مكن.

عن أبى عبدالله (ع)، فى وصيّته: (اعلم انّ ضارب علىّ (ع) بالسّيف و قاتله لو إئتمننى واستنصحنى واستشارنى ثمّ قبلت ذلك منه لأدّيت اليه الأمانة)(153).

امام صادق (ع) در وصيّت خود مى فرمايند: آگاه باش! اگر قاتل اميرالمؤمنين (ع) و كسى كه شمشير بر او زد، مرا امانت دار خود بداند و از من نصيحت و مشورت بطلبد و انجام آن را بپذيرم، آن امانت را به او ادا خواهم كرد.

عن الصّادق (ع): (ثلاثة لا يعذر المرء فيها: مشاورة ناصح، و مداراة حاسد، والتّحبّب الى النّاس)(154).

امام صادق (ع) مى فرمايند: سه چيز است كه انسان در آنها هيچ عذر و بهانه اى ندارد: مشورت كردن با فرد ناصح، مدارا نمودن با فرد حسود، اظهار دوستى با مردم.

عن موسى بن جعفر (ع): انّ اميرالمؤمنين (ع) كان يقول:

(لا يجلس فى صدرالمجلس الاّ رجل فيه ثلاث خصال: يجيب اذا سئل، و ينطق اذا عجزالقوم عن الكلام، و يشير بالرّأى الّذى فيه صلاح اهله، فمن لم يكن فيه شى ء منهنّ فجلس فهو أحمق)(155).

حضرت موسى بن جعفر (ع) مى فرمايند: امير مؤمنان على (ع) فرمودند: هيچ كس در صدر مجلس ننشيند مگر كسى كه سه خصلت در او باشد: هنگامى كه از او سؤال شود پاسخ دهد، و هنگامى كه مردم از سخن گفتن ناتوان شوند، لب به سخن بگشايد و همان نظرى را بيان كند كه به نفع مردم باشد، و كسى كه اين خصلت ها در او نباشد و در صدر مجلس بنشيند احمق است.

عن موسى بن جعفر (ع) قال علىّ بن الحسين (ع): (ارشاد المستشير قضاء لحقّ النّعمة)(156).

حضرت موسى بن جعفر (ع) مى فرمايند: امام زين العابدين (ع) فرمودند: راهنمايى كردن كسى كه خواهان مشورت است ادا كردن حقّ نعمت در مورد اوست.

عن موسى بن جعفر (ع): (يا هشام مشاورة العاقل النّاصح يمن و بركة و رشد و توفيق من الله، فاذا اشار عليك العاقل النّاصح فإيّاك والخلاف فإنّ فى ذلك العطب)(157).

حضرت موسى بن جعفر (ع) مى فرمايند: اى هشام! مشورت با انسان عاقل و ناصح، خير و بركت و هدايت و توفيق الهى را به دنبال دارد، پس اگر فرد عاقل و ناصح نظر خود را براى تو بازگو كرد از مخالفت با او بپرهيز چرا كه موجب ضرر و زيان مى باشد.

عن موسى بن جعفر (ع): (من استشار لم يعدم عندالصّواب مادحا و عندالخطأ عاذرا)(158).

حضرت موسى بن جعفر (ع) مى فرمايند: كسى كه مشورت مى كند هنگامى كه به راه صحيح قدم نهد، او را ستايش كنند، و هنگامى كه به خطا رود او را ملامت و سرزنش نكنند.

عن أبى الحسن الرّضا (ع) عن آبائه عن علىّ (ع) قال: قال رسول الله (ص): (يا على لا تشاورنّ جبانا، فانّه يضيق عليك المخرج ولا تشاورنّ بخيلاً، فإنّه يقصر بك عن غايتك، ولا تشاورنّ حريصا، فإنّه يزين لك شرها، واعلم انّ الجبن والبخل والحرص غريزة يجمعها سوء الظّنّ)(159).

حضرت على بن موسى الرّضا (ع) از پدران خود از امير مؤمنان (ع) روايت مى كند كه فرمودند: پيامبر اكرم (ص) فرمودند: يا على! با ترسو مشورت مكن، كه بدى حرص و طمع را براى تو خوب جلوه خواهد داد، و هدفت را نابود مىكند، و با آدم حريص مشورت نكن زيرا او بديهايش را برايت زينت مىدهد و آگاه باش كه ترس و بخل و حرص و طمع غرايزى هستند كه سوء ظن سبب جمع شدن آنها در وجود شخص مى گردد.

عن علىّ بن موسى الرضا عن أبيه عن آبائه (ع) عن رسول الله (ص) قال: (ما من قوم كانت لهم مشورة فحضرت معهم من اسمه محمّد (أو حامدٌ أو محمود أو أحمد) فادخلوه فى مشورتهم الاّ خيرلهم)(160).

امام رضا (ع) از پدران خود روايت مى كند كه فرمودند: هنگامى كه قومى در حال مشورت با يك ديگر باشند و فردى به نام محمد (احمد، حامد، يا محمود) بر آنها وارد شود و او را در مشورت خود شريك سازند به خير و بركت خواهند رسيد.

عن ابى جعفر الجواد (ع) فى حديث: (ان المشورة مباركة). قال الله تعالى لنبيّه فى محكم كتابه: (فأعف عنهم واستغفر لهم و شاورهم فى الأمر فاذا عزمت فتوكّل على الله انّ الله يحبّ المتوكّلين)(161).

حضرت جوادالائمّه (ع) فرمودند: مشورت يك امر مبارك است، خداوند در قرآن مجيد خطاب به پيامبرش مى فرمايد: (آنها را مورد عفو بخشش قرار داده و براى آنها طلب آمرزش كن، و در كارها با آنها مشورت كن، و هرگاه تصميم گرفتى، به خدا توكّل كن كه خداوند متوكّلين را دوست دارد).

عن ابى جعفر الجواد (ع): (ما حار من استخار، ولا ندم من استشار)(162).

حضرت جوادالائمّه (ع) فرمودند: كسى كه طلب خير كند ضرر نكند و كسى كه مشورت كند، پشيمان نشود.

عن ابى جعفرالجواد عن آبائه عن اميرالمؤمنين (ع): (خاطر بنفسه من استغنى برأيه)(163).

حضرت جوادالائمّه (ع) به نقل از پدران بزرگوارشان از امير مؤمنان (ع) روايت مى كند كه فرمودند: آن كس كه با تكّيه بر نظرش خود را از ديگران بى نياز پندارد خود را به خطر انداخته است.

از خداوند متعال خواهانيم كه به مسلمانان توفيق عمل و اجراى دستورات دين مبين اسلام را عنايت فرمايد.

(انّه سميع محيب)

قم مقدس ـ محمّد شيرازى

1 ـ الدّر المنثور: ص106 .

2 ـ تفسير ابوالفتوح: ج3 ص228 .

3 ـ بحار الانوار، جلد75 ص105 ح4 (كليّه رواياتى كه از كتاب بحار الانوار نقل شده، چاپ بيروت مى باشد).

4 ـ وسائل الشيعة: ج5 ص216 ح11 .

5 ـ تفسير ابوالفتوح: ج3 ص228 .

6 ـ بحار الانوار: ج74 ص139 ح1 .

7 ـ تفسير نورالثقلين: ج1 ص404 .

8 ـ مجمع البيان: ج3 ص33 .

9 ـ مكارم الاخلاق: ص124 .

10 ـ الدّر المنثور: ج2 ص90 .

11 ـ تفسير التّسترى: ص28 .

12 ـ تفسير التّسترى: ص28 .

13 ـ تفسير التّسترى: ص28 .

14 ـ مستدرك الوسائل: ج8 ص342 ص9610 .

15 ـ بحار الانوار: ج72 ص105 ح41 .

16 ـ وسائل الشيعة: ج8 ص409 ح1 .

17 ـ ادب المفرد: ص40 .

18 ـ وسائل الشيعة: ج8 ص429 ح2 .

19 ـ من لا يحضره الفقيه: ج4 ص385 ح5834 .

20 ـ غررالحكم: ص442 ح10063 .

21 ـ بحار الانوار: ج46 ص410 ح125 .

22 ـ وسائل الشيعة: ج8 ص455 ح1 .

23 ـ بحار الانوار: ج72 ص104 ح38 .

24 ـ مستدرك الوسائل: ج8 ص341 ح9607 .

25 ـ مستدرك الوسائل: ج8 ص341 ح9607 .

26 ـ وسائل الشيعة: ج8 ص425 ح5 .

27 ـ وسائل الشيعة: ج8 ص424 .

28 ـ بحار الانوار: ج72 ص105 ح39 .

29 ـ روضة الكافى: ج8 ص19 ح4 .

30 ـ مستدرك الوسائل: ج8 ص341 ح9609 .

31 ـ غررالحكم: ص441 ح10048 .

32 ـ غررالحكم: ص441 ح10049 .

33 ـ غررالحكم: ص441 ح10051 .

34 ـ غررالحكم: ص441 ح10051 .

35 ـ غررالحكم: ص441 ح10059 .

36 ـ غررالحكم.

37 ـ غررالحكم: ص441 ح10056 .

38 ـ غررالحكم: ص441 ح10044 .

39 ـ غررالحكم: ص441 ح10054 .

40 ـ غررالحكم: ح5900 .

41 ـ غررالحكم: ص443 ح10107 .

42 ـ غررالحكم: ص442 ح10080 .

43 ـ غررالحكم: ص441 ح10055 .

44 ـ غررالحكم: ص442 ح10081 .

45 ـ غررالحكم: ص442 ح10079 .

46 ـ غررالحكم: ص442 ح10070 .

47 ـ غررالحكم: ص442 ح10068 .

48 ـ غررالحكم: ص55 ح496 .

49 ـ غررالحكم: ص442 ح10083 .

50 ـ غررالحكم: ص442 ح10064 .

51 ـ غررالحكم: ص442 ح10074 .

52 ـ غررالحكم.

53 ـ غررالحكم: ص441 ح10045 .

54 ـ غررالحكم: ص441 ح10046 .

55 ـ غررالحكم: ص441 ح10047 .

56 ـ غررالحكم: ص441 ح10054 .

57 ـ غررالحكم: ص441 ح10053 .

58 ـ غررالحكم: ص441 ح10072 .

59 ـ غررالحكم: ص441 ح10060 .

60 ـ غررالحكم: ص441 ح10069 .

61 ـ غررالحكم: ص441 ح10043 .

62 ـ غررالحكم: ص475 ح10881 .

63 ـ غررالحكم: ص309 ح7107 .

64 ـ غررالحكم: ص309 ح7110 .

65 ـ غررالحكم: ص443 ح10111 .

66 ـ غررالحكم: ص347 ح7991 .

67 ـ غررالحكم: ص347 ح7988 .

68 ـ غررالحكم: ص347 ح7988 .

69 ـ غررالحكم: ص347 ح7992 .

70 ـ غررالحكم: ح1581 .

71 ـ غررالحكم: ص347 ح7990 .

72 ـ غررالحكم: ح2664 .

73 ـ غررالحكم: ص55 ح483 .

74 ـ غررالحكم: ص347 ح7985 .

75 ـ غررالحكم: ص442 ح10076 .

76 ـ بحار الانوار: ج72 ص105 ح39 .

77 ـ بحار الانوار: ج71 ص178 ح19 .

78 ـ مستدرك الوسائل: ج8 ص349 ح9629 .

79 ـ غررالحكم: روايت2565 .

80 ـ غررالحكم: ص443 ح10097 .

81 ـ غررالحكم: ص75 ح1182 .

82 ـ غررالحكم: روايت5509 .

83 ـ غررالحكم: ص442 ح10078 .

84 ـ غررالحكم: ص442 ح10077 .

85 ـ غررالحكم: ص442 ح10091 .

86 ـ غررالحكم: ص442 ح10092 .

87 ـ غررالحكم: ص442 ح10075 .

88 ـ مستدرك الوسائل: ج8 ص349 ح9629 .

89 ـ غررالحكم: ص442 ح10082 .

90 ـ غررالحكم: ص442 ح10088 .

91 ـ غررالحكم: ص442 ح10087 .

92 ـ غررالحكم: ص73 ح1117 .

93 ـ غررالحكم: روايت9953 .

94 ـ غررالحكم: ص442 ح10084 .

95 ـ غررالحكم: ص55 ح94 قسمت اوّل و ص75 ح182 قسمت دوم.

96 ـ غررالحكم: ص65 ح853 .

97 ـ وسائل الشيعه: ج8 ص426 ح4 .

98 ـ بحار الانوار: ج74 ص391 ح11 .

99 ـ غررالحكم: روايتهاى8148 و8157 .

100 ـ غررالحكم: ص443 ح10099 .

101 ـ غررالحكم: ص443 ح10102 .

102 ـ غررالحكم: ص443 ح10096 .

103 ـ بحار الانوار: ج68 ص341 ح14 .

104 ـ بحار الانوار: ج68 ص341 ح14 .

105 ـ نهج البلاغه: خطبه215 ح606 .

106 ـ غررالحكم: ص443 ح10095 .

107 ـ غررالحكم: ص443 ح10103 .

108 ـ غررالحكم: ص443 ح10106 .

109 ـ غررالحكم: ص443 ح10101 .

110 ـ بحار الانوار: ج52 ص278 ح183 .

111 ـ بحار الانوار: ج100 ص253 ح56 .

112 ـ مستدرك الوسائل: ج13 ص452 ح15876 .

113 ـ غررالحكم: ص443 ح10093 .

114 ـ غررالحكم: ص442 ح10071 .

115 ـ وسائل الشيعه: ج11 ص131 ح1 .

116 ـ بحار الانوار: ج71 ص18 ح2 .

117 ـ صحيفه سجاديّه: دعاى شماره36 .

118 ـ وسائل الشيعة: ج11 ص131 ح1 .

119 ـ مستدرك الوسائل: ج11 ص166 .

120 ـ بحار الانوار: ج13 ص375 ح62 .

121 ـ روضة الكافى: ج8 ص18 ح4 .

122 ـ بحار الانوار: ج4 ص203 ح1 .

123 ـ وسائل الشيعة: ج ص424 ح2 .

124 ـ مستدرك الوسائل: ج8 ص341 ح606.

125 ـ اصول الكافى: ج1 ص29 ح36 .

126 ـ وسائل الشيعة: ج8 ص424 ح4 .

127 ـ وسائل الشيعة: ج8 ص424 ح1 .

128 ـ وسائل الشيعة: ج8 ص424 ح1 .

129 ـ بحار الانوار: ج88 ص252 ح1 .

130 ـ بحار الانوار: ج78 ص7 ح11 .

131 ـ من لا يحضره الفقيه: ج2 ص296 ح2505 .

132 ـ وسائل الشّيعه: ج12 ص32 ح5564 و فيه (استشرا فى امورك).

133 ـ بحار الانوار: ج88 ص252 ح3 .

134 ـ مستدرك الوسائل: ج8 ص342 ح9610 .

135 ـ وسائل الشيعة: ج1 ص73 ح6 .

136 ـ بحار الانوار: ج75 ص195 ح14 .

137 ـ مستدرك الوسائل: ج1 ص138 ح201 .

138 ـ وسائل الشيعة: ج8 ص426 ح6 .

139 ـ اصول الكافى: ج2 ص376 ح6 .

140 ـ بحار الانوار: ج71 ص196 ح28 .

141 ـ وسائل الشيعة: ج8 ص426 ح11 .

142 ـ بحار الانوار: ج88 ص254 ح5 .

143 ـ مستدرك الوسائل: ج8 ص344 ح9615 .

144 ـ بحار الانوار: ج75 ص229 ح107 .

145 ـ مستدرك الوسائل: ج8 ص345 ـ 344 ح9618 .

146 ـ بحار الانوار: ج72 ص99 ح9 .

147 ـ وسائل الشيعة: ج8 ص426 ح8 .

148 ـ بحار الانوار: ج43 ص337 ح9 .

149 ـ مستدرك الوسائل: ج346 ص8 ح9621 .

150 ـ اصول الكافى: ج2 ص363 ح5 .

151 ـ بحار الانوار: ج72 ص104 ح37 .

152 ـ مستدرك الوسائل: ج8 ص342 ح9610 .

153 ـ وسائل الشيعة: ج13 ص223 ح8 .

154 ـ بحار الانوار: ج75 ص232 ح107 .

155 ـ بحار الانوار: ج75 ص232 ح107 .

156 ـ اصول الكافى: ج1 ص20 ح12 .

157 ـ وسائل الشيعه: ج8 ص426 ح6 (و فيه عن أبى عبدالله عليه السلام).

158 ـ مستدرك الوسائل: ج8 ص342 ح9611 .

159 ـ بحار الانوار: ج68 ص386 ح47 .

160 ـ مستدرك الوسائل: ج15 ص130 ح17758 .

161 ـ بحار الانوار: ج72 ص103 ح34 .

162 ـ وسائل الشيعة: ج8 ص265 ح8 .

163 ـ بحار الانوار: ج72 ص98 ح1 .

/ 6