بيم عاقبت - دامن، دامن حکمت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دامن، دامن حکمت - نسخه متنی

محمد رضا رنجبر

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بيم عاقبت

آب جويى، به چالهاى مىرفت، و شايد به چاهى!

پدرم را گفت: اگر راه دريا را پيش مىگرفتى، اينسان تمام، و تباه نمىشدى!

و مرا گفت: نگرانم، و بيمى فراوان دارم، و گاه با خودم گويم، اگر بخت و اقبال من نيز چنين باشد، چه خواهم كرد؟!

و جز تلف، و هلاك چه سرنوشتى؟!

او را گفتم: پدر! چاله چيست؟ و چاه چه؟ و دريا كدام؟

گفت: و دريا «او»ست،

و جز او، هرچه باشد، و هر كه باشد، يا چاه است، و يا چاله!




  • دلش چون موج مىلرزد ز بيم عاقبت دايم
    بهدريا متصل هركس نگرداندهاست جُويش را



  • بهدريا متصل هركس نگرداندهاست جُويش را
    بهدريا متصل هركس نگرداندهاست جُويش را



/ 84