نام وي حسين بن عبيدالله بن ابراهيم غضائري است و نجاشي درباره او ميگويد: «شيخنا رحمه الله له کتب...» (استاد و شيخ ما رحمه الله و او داراي تأليفاتي است) آنگاه به ذکر اسامي تأليفات او که بر 14 کتاب بالغ ميشود، ميپردازد اما کتابي از وي در علم رجال ذکر نميکند سپس ميگويد: روايت آن کتابها و جميع رواياتي را که از شيوخ خود شنيده بود، به ما اجازه داده است و در نيمه ماه صفر سنه 411 درگذشت.[1] شيخ طوسي(ره) در رجال خود ميفرمايد: حسين بن عبيدالله غضائري مکني به «ابوعبدالله» روايات کثيري از بزرگان شنيده و ضبط کرده و آگاه به علم رجال بوده و داراي تصانيفي است که ما آنها را در فهرست ذکر کرده و از او سماع حديث کردهايم و نقل روايات خود را به ما اجازه داده و در سال 411 درگذشت.[2] ولي نسخههاي موجود از فهرست شيخ خالي از ذکر ترجمه غضائري است و شايد اين فراموشي از ناحيه شيخ(ره) بوده و يا از نسخههاي مطبوع فهرست، ساقط شده است. روشن است که القاب و تعبيرات ياد شده از مرحوم نجاشي و شيخ، دليل بر وثاقت غضائري ميباشد و براي اثبات اين موضوع، کافي است که بدانيم مشاراليه از مشايخ نجاشي شيخ ميباشد و در جاي خود ثابت شده که تمام مشايخ نجاشي ثقه بوده و او از غير ثقه اجازه روايتي ندارد.
ب ـ ترجمه ابن الغضائري
ترجمه ابن غضائري را شيخ طوسي(ره) در مقدمه فهرست آورده و ميگويد: جماعتي از شيوخ شيعه، از اصحاب حديث به تدوين فهرستي از کتب و مصنفات و اصول روائي اصحاب ما پرداختهاند ولي کسي را که در اين جهات بطور مستوفي بحث کرده باشد سراغ ندارم... جز آنچه که ابوالحسين، احمد بن حسين بن عبيدالله رحمه الله، انجام داده است، او دست به نگارش دو کتاب زده که در يکي از آن دو، به ذکر مصنفات و در ديگري به بيان اصول روائي پرداخته و به طور مستوفي آنچه را که بدان دست يافته، آورده است لکن اين دو کتاب را احدي استنساخ نکرده و از بين رفتهاند و طبق نقل عدهاي، برخي از ورثه ي او هم نسبت به از بين بردن اين دو کتاب و ديگر کتابها، بي عنايت نبودند.[3] از اين عبارت استفاده ميشود که آن دو کتاب قبل از استنساخ تلف شدهاند ولي نجاشي مطالب زيادي از ابن غضائري نقل مينمايد و ظاهراً وي اين مطالب را از منابع ديگري غير از اين دو کتاب اخذ نموده است. از کلام نجاشي در ترجمه احمد بن حسين صبقل چنين برميآيد که او با ابن غضائري در استفاده و تحصيل از غضائري(پدر ابن غضائري) و غير او شرکت داشته است زيرا ميفرمايد: «صيقل» کتابهائي تأليف کرده ولي غير از کتاب نوادر[4] چيزي از آنها شناخته نشده است و من و احمد بن حسين رحمه الله آن را بر پدرش قرائت کرديم.[5] و همين مطلب از ترجمه علي بن حسين بن فضال نيز استنباط ميشود: آنجا که ميفرمايد: قرأ احمد بن الحسين کتاب الصلاة و الزکاة و مناسک الحج و الصيام و الطلاق... علي احمد بن عبدالواحد في مدة سمعتها معه. (احمد بن الحسين، کتاب صلات، زکات، مناسک، حج، صوم، طلاق... را بر احمد بن عبدالواحد در مدّتي قرائت کرد و من هم گوش ميدادم). [6] از ترجمه عبدالله بن ابي عبدالله محمد بن خالد بن عمر الطيالسي نيز مسأله ي مورد بحث به وضوح فهميده ميشود آنجا که ميگويد: و لعبدالله کتاب نوادر... و نسخه ي اخري من نوادر صغيرة رواه ابوالحسن النصيبي اُجِزنا بقرائه احمد بن الحسين.[7] (کتاب نوادر تأليف عبدالله است ... و نسخه ديگري از آن که کوچکتر است به روايت ابوالحسن نصيبي موجود است که ما به روايت نسخهاي از آن، به قرائت احمد بن الحسين، نائل شديم.) ولي از ترجمه علي بن محمد بن شيران چنين به دست ميآيد که ابن غضائري از اساتيد نجاشي بوده است، در جائي که ميگويد: کنا نجتمع عند احمد بن الحسين.[8] (با علي بن محمد پيش احمد بن الحسين جمع ميشديم). بديهي است که اجتماعي در محضر عالمي جز براي استفاده از افادات وي نخواهد بود. تعجب در اين است که نجاشي در عين اتصال و آميزش علمي با وي، اسم او را مستقلاً در کتابش عنوان نکرده حتي مطلبي را که مرحوم شيخ درباره او گفته که«مؤلف دو کتاب است...» ذکر ننموده است. هر چند که در مواردي از او نقل ميکند مثلاً در ترجمه ي احمد بن محمد خالد برقي به کتاب تاريخ او ـ ابن غضائري ـ اشاره ميکند، که ظاهراً اين کتاب غير از کتاب رجال او ميباشد. بهر حال در وثاقت او همين بس که دانشمندي مثل نجاشي بر وي اعتماد کرده و از او با عبارتي که مشعر بر تکريم و احترام است، ياد ميکند. براي اطلاع بيشتر در مورد ابن غضائري به کتاب[9] محقق کلباسي که اقوال و نظرات علماء را درباره وي نقل ميکند، ميتوان مراجعه کرد.