بیشترلیست موضوعات علم رجال و مسأله توثيق 1ـ ام الفتوح مروزي 2ـ ام الحسن ابيوردي 3ـ عايشهي مرغيناني 4ـ ام الفضل كسماني 5ـ ام الرضي ميهني 6 ـ ام الفضل بلخي (پوشنگى) 7ـ طاهريدرغاني 8ـ گوهرناز تميمي (هروي) 9ـ فاطمهي مروزي 10 ـ ام البنين زند خاني 11 ـ ام عبدالله عياضي توضیحاتافزودن یادداشت جدید
و سيد بن طاوس در ضمن دفاع اعتراف ميكند كه اين دو خط شعر از سرودههاي محمود وراق است كه امام صادق (ع) به آن تمثل جسته است. نه آنكه از سرودههاي امام صادق (ع) به حساب آيد، در حالي كه محمودبن الحسن الوراق در عهد معتصم از دنيا رفته است كه زودتر از سال 220 هجري نخواهد بود و از اين رو بايد گفت كه محمود وراق در عهد امام صادق (ع) (ت 148) وجود خارجي نداشته است لااقل در سني نبوده است كه شعري بسرايد و يا اشعار او دست به دست بچرخد تا آن حد كه از بغداد به مدينه نفوذ كند و ضربالمثل محافل ديني گردد. (رك: تاريخ بغداد ج 13 ص 87) حديث را در امالي صدوق ص 219 ط قم و بحارالانوار ج 70 ص 14 ملاحظه كنيد. البته اشكال اين حديث از ناحيه ابراهيم بن هاشم نيست بلكه از ناحيه ارسال است كه ابن ابي عمير ازدي حديث را مرسلا روايت كرده است. شهرت بسزايي برخوردار است، پيرامون حديث پژوهي زنان، كتابي گرانسنگ و بهامند نگاشته است. «التحبير في المعجم الكبير» ممعاني كه نشانگر كوشش اوست، سرشارترين و دقيقترين دانستنيها را پيرامون حديث پژوهش زنان مسلمان در آسياي مركزي سدهي پنجم و ششم هجري در دسترس ما ميگذارد. نگاشتهي ديگر او به نام «معجم الشيوخ» ـ كه هنوز دست نگاشت مانده است ـ داراي گزارشهاي ارزندهاي نيز در اين زمينه است. اينك بر پايهي نگاشتهي سمعاني، كه خود از مردم آسياي مركزي بوده است، با تني چند از حديث پژوهان آن سامان آشنا ميشويم.
1ـ ام الفتوح مروزي
اين بانوي دانشمند مروزي، فاطمه دختر ابوعمرو فضل بن احمد است كه زني پارسا، بسيار نيكوكار و پاكدامن بود. او دانش حديث را نزد پدرش ابوعمرو بن كاكويه آموخت. اين زن حديث پژوه در مرو چشم به جهان گشود و به سال 556 ه . از زادگاه خود به بخارا رفت و همانجا ديده از جهان فروبست. سمعاني توانست اندكي حديث از اين زن دانشمند بشنود.[1]
2ـ ام الحسن ابيوردي
كريمه، دختر احمدبن علي غازي ابيوردي كه ام الحسن ناميده ميشد (م: 555 ه ) از مردم مرو بود كه در ابيورد ميزيست. اين زن پارسا و نيكوكار در سن و سالي بالا قرآن آموخت و پيوسته ميخواند و تاريخها را از برداشت. به نگاشتهي سمعاني، اين بانوي شايسته در خانهي وي ميزيست. سمعاني توانست كمي حديث از اين زن حديث پژوه بشنود. زادگاهش «كوفن» ابيورد و آرامگاهش در مرو است.[2]
3ـ عايشهي مرغيناني
عايشه، دختر ابوالمظفر منصوربن احمدبن حسن بن عليبن يحياي مرغيناني صوفي، زني شايسته بود از مردم مرو (م: 530 ه )اين بانوي مروي كه به سمعاني حديثهايي چند آموخت، از پدرش اجازهي روايت حديث گرفت.
4ـ ام الفضل كسماني
عايشه دختر ابوالفضل بن احمد كسماني از روستاي كسمان مرو ـ كه تركان غز، در سال 548 ه آن را ويران ساختند ـ برخاست. زني بود دانا، فقيه، شايسته، ديندار و نيكوكار. او در خانه ازو مادربزرگش عيني دختر زكريا بن احمد مكي هلالي حديث شنيد و در سال 529 ه در روستاي كسمان جهان را بدرور گفت.[3]
5ـ ام الرضي ميهني
راضيه دختر ابوسعيد سعدالله بن اسعدبن سعيدبن ابي سعيد ابن ابيالخير ميهني، از شايستگان پرستشگر بود كه پدرش او را به عراق برد، و او در آنجا از دانشمندان حديث شناس بغداد حديث شنيد. در ساوه از ابوعبدالله محمدبن احمد بن احمد كامخي ـ و ديگران ـ و در اسفراين از محمدبن حسين بن طلحهي مهرگاني حديث آموخت. اين زن اگر چه در استواي نيشابور پا به جهان گذاشت، اما در ميهنه بزرگ شد و در رمضان سال 549، پيش از تاخت و تاز تركان غزبه ميهنه، در حالت سجده به ديدار خداي خود شتافت.[4] گزارش سمعاني نشان ميدهد كه اين زن پيوسته در حال كوچ بوده و در راه حديث پژوهى در شهرهاي گوناگون پاي درس استادان بسيار نشسته است.
6 ـ ام الفضل بلخي (پوشنگى)
ام الفضل، عايشه ابوبكر عبدالله بن علي بن احمد ابن يحياي بلخي پوشنگي، زني شايسته، نيكوكار و سالخورده بود كه از پدرش ابوبكر بلخي، امام ابوالحسن عبدالرحمان بن محمد داوودي، ابومنصور عبدالرحمان بن محمد پوشنگي نامور به كلار و ديگر استادان حديث شنيد. سمعاني در شهر پوشنگ پاي درس اين زن دانشمند نشست و حديثهايي از او نگاشت. اين زن در پوشنگ زاده شد و همان جا به سال 541 ه درگذشت.[5]
7ـ طاهريدرغاني
طاهرهي درغاني بخارايي، دختر ابوبكر ابن ابوالقاسم بن محمدبن علي خشاب درغاني، زني بود شايسته و حديث شناس كه در بخارا حديثهايي چند به سمعاني نويساند.[6]
8ـ گوهرناز تميمي (هروي)
امة الله، گوهرناز دختر ابوطاهر مضربن الياس بن مضربن محمد تميمي نامور به بابكي از خاندان حديث و زني بود شايسته، خوش اخلاق، سالخورده و پارسا. اين بانو كه از پدربزرگ و ديگر استادانش حديث آموخت، در شهر هرات به سمعاني مروزي حديث نويساند.[7] گذشته از اين ، سمعاني ازامّ محمد طبري كه مادر دوست او بود (م: 548: ه) در بلخ حديث شنيد. زادگاه اين زن در طبرستان بود اما در بلخ پرورش يافت و همان جا جان سپرد. [8]
9ـ فاطمهي مروزي
فاطمه دختر عبدالجبار بن محمد اسودي مروزي همسر ابوسعد سمعاني، گزارشگر «زنان حديث شناس آسياي مركزي» است. او با شوهر خود به بغداد آمد و از ابومنصور قزاز و ابومنصور بن خيرون حديث شنيد و به زادگاه خود (مرو) بازگشت. عبدالرحيم سمعاني، پسر حديث شناس اين بانو، از مادرش حديث آموخت.[9]
10 ـ ام البنين زند خاني
اين زن نيكوكار و نيكومنش، فاطمه دختر حسن بن احمد بن ابينصر زندخاني، مادر سمعاني و از خاندان بزرگ بود، پدر اين بانو، رئيس مرو به شمار ميآمد. سمعاني مينويسد كه اين زن به نيكوكاري به مردم و انجام كارهاي پسنديده شيفتگي داشت و در 533 ه در سرخس درگذشت.[10]
11 ـ ام عبدالله عياضي
ام عبدالله عياضي دختر ابوالفتح ناصربن محمدبن عياض سرخسي (م: 542 ه ) از خاندان فقه و حديث بود و از پدرش ابوالفتح عياضي حديث شنيد. سمعاني در سرخس از اين بانو حديث آموخت.[11] چنانكه ميبينيم، در آسياي مركزي تنها در رشتهي حديث زناني سرشناس و استاد، با كوشش و كوچگري توانستهاند به تاريخ آموزش، برگهايي ماندگار و خواندني بيفزايند. بيگمان كندوكاوهاي آينده به دست دانش پژوهان، دانستنيهاي گرانسنگي در دسترس ما خواهد نهاد. از اين جويبار باريك تا رودخانهاي زاينده و جوشان راهي است كه پژوهشگران آن را خواهند پيمود و نهالهاي بالنده و تنومندي پرورش خواهند داد.