امام خميني، ساده زيستي و مسأله شأن - امام خمینی (ره)، ساده زیستی و مسأله شأن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

امام خمینی (ره)، ساده زیستی و مسأله شأن - نسخه متنی

احمد عابدینی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

امام خميني، ساده زيستي و مسأله شأن

نويسنده : عابديني، احمد

يـکي از دل مشغوليهايي که اين جانب در زمان حيات امام خميني و پس از رحـلـت ايـشـان داشـتـه و دارم ايـن است که: چرا ايشان پيوسته تمامي گـروهـها: از روحانيان, نمايندگان مجلس شوراي اسلامي, نمايندگان مجلس خـبرگان, مسئولان مملکتي و... را به ساده زيستي و دوري از تجمل گرايي دعـوت مـي کرد, ولي هيچ دگرگوني محسوسي در زندگي فردي و اجتماعي اين گـونـه افـراد, گـروهـها و مسوولان پديد نيامد. با اين که انسان يقين دارد در جـمـع مـخاطبان ايشان, اگر نگوييم همه, به يقين مي توان گفت کـه بيش تر از ژرفاي دل ايشان را دوست مي داشتند و آرزوي دروني آنان ايـن بـود کـه سـخـنـان ايـشـان را بـه کار ببندند, با اين حال, چرا يـادآوريها و تذکارهاي بسيار ايشان درباره ساده زيستي , نا کارآمد و يا کم کارآمد بود؟

اگـر کـسـي بگويد: مقام طلبي, رفاه خواهي و پست و مقام همه را شيفته کـرده و به همين جهت سخنان آن پير سالک را نشنيده اند, اين نيز سخني خـارج از انـصـاف و غير محققانه است, چون بسياري از آنان فداکاريهاي چـشم گيري انجام داده و مي دهند که نمي توان آساني انگ رفاه گرايي و مقام طلبي را به آن زد.

از احـتـمالهايي که در ذهن بنده آمده و مقاله حاضر را در همان راستا نـگـاشـتـه ام
ايـن است که: سفارش امام به ساده زيستي, برابر مبناي فـقـهـي اسـت که ايشان دارد و که به مبناي فقهي مشهور فقهاي شيعه در باب نگهداشت شان, در ظاهر ناسازگار است.

در رسـالـه هـاي عملي, حرکت برابر شان, مصرف برابر شان, هزينه زندگي بـرابـر شان, مرکب برابر شان را مطرح مي کنند و در مثل بيان مي شود:

اگـر در شـان کـسـي بود که يک ماشين آخرين سيستم خوب داشته باشد, يا خـانـه اي بـسـيـار گـسـترده, اشکالي ندارد و از بابت خريدن آن خمسي بـدهـکـار نـيست و حتي گاهي نگاه نداري شان را خلاف مروت و سبب پايين افـتـادن فرد از عدالت مي دانند. با اين حال, در سخنرانيها و بيانيه ها, مردم را به ساده زيستي فرا مي خوانند.

هـر پـاي بـند به شرع و از جمله مخاطبان ساده زيست, خود را بر سر دو راهـي: سـربـرتـافتن از فتوا يا سربرتافتن از سفارش اخلاقي گرفتار مي بـينند. اگر بخواهند ساده بزيند, با فتواي نگهداشت شان ناسازگار است و اگـر بـخـواهـند نگهداشت شان را پيش بدارند, راهي براي ساده زيستي (در بـرخـي مـوارد) باقي نخواهد ماند. و چون فتوا, حکم شرعي و قانون الـهـي اسـت کـه سـر بر تافتن از آن کيفري را به همراه دارد, پيوسته جـانب فتوا نگهداشته مي شود و سفارش به ساده زيستي, موضوعي پيدا نمي کند.

بـحـث دربـاره کـبـراي کـلي که آيا در دين اسلام و به طور کلي در دين آسـمـاني و الهي, امکان ناسازگاري اخلاق, با قانون وجود دارد يا خير, بـه مجالي ديگر وا مي گذاريم. در اين نوشتار اين بحث را پي مي گيريم کـه آيـا واجب بودن نگهداشت شان يک مساله اسلامي پذيرفته شده است, يا اين که پايه و اساس درست فقهي ندارد؟

/ 74