تـوضـيـح:
وسـايل سواري آن زمانها, به طور معمول حيواناتي مانند شتر بـوده و گاهي, تنها بر آن جهازي, مانند پالان مي گذاشتند, گاهي افزون بـر پـالان تختي روان براي راحتي مسافر روي آن مي گذاشتند که به آنها کـجـاوه گفته مي شد و گاهي به پيرامون کجاوه چوبهايي نصب مي کردند و پـوشـشـي براي جلوگيري از گرما و سرما و راحتي براي مريض و مانند آن درسـت مـي کـردند که به آن کنيسه مي گفته اند. به هر حال, در اين سه صـورت, هـر مـسـافـر يـک مرکب داشته است, ولي گاهي وسيله اي درست مي کـردنـد کـه در هر پهلوي شتر يک نفر سوار شود و بنابراين, دو نفر يک مـرکب داشته اند که اين (زامله) نام داشته است حال نظر شهيد اول اين اسـت که اگر شخصي ناتوان بود و به خاطر ناتواني, نياز داشت که سواري او مـجـهز به برخي امور باشد, اشکالي ندارد و آنها شرط استطاعت است. ولـي کـسي که ناتوان نيست, تنها به عذر اين که جاه مند است و وکيل و وزيـر, بـخـواهـد بـراي خود شان و مقامي قأل شود و در حالي که توان سـوار شـدن بـر مـرکب معمولي را دارد, بخواهد بر مرکبي مجهز تر سوار شود و آن را شرط استطاعت بداند, کافي نيست.بـنـابراين, شهيد به گونه روشن, مساله شان و دخالت آن را در استطاعت رد کرده است.سـيـد محمد عاملي, معروف به صاحب مدارک (م: 1009ه.ق.) در کتاب مدارکالاحـکـام کـه شـرح شـرايع الاسلام محقق حلي است, پس از بيان کلام محقق: (وبالراحله راحله مثله) نوشته:(يـمکن ان يريد المماثله في القوه والضعف و به قطع الشهيد فيالدروس حـيث قال: والمعتبر... ويمکن ان يريد المماثله في الرفعه والضعه وهو ظاهر اختيار العلامه في التذکره. والاصح الاول, لقوله(ع) فيمن عرض عليه الـحـج فاستحيا: هو ممن يستطيع, لم يستحيي ولو علي حمار اجذع ابتر.) مـمـکن است محقق مثل, هم بودن را در توان و ضعف, اراده کردن باشد که شـهيد در دروس, به همين قطع پيدا کرده و گفته است: وممکن است مثل هم بـودن در جـاه مندي و فرودستي را قصد کرده باشد که ظاهر سخن علامه در تـذکره مي رساند که همين را اختيار کرده است. و درست تر همان احتمال اول اسـت; زيـرا امام(ع) درباره کسي که حج بر او عرضه شد و او خجالت کـشـيـد کـه قـبـول کند, فرمود: او از کساني است که مستطيع است, چرا خجالت کشيد؟ و گرچه به الاغ گوش, بيني و دم بريده باشد.