امالی شیخ طوسی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

امالی شیخ طوسی - نسخه متنی

محمد رضا انصاری قمی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

در رابطه با چگونگي برگزاري مجالس چند نکته قابل توجه است:

1. تقريبا تمامي مجالس در روز جمعه برگزار مي شده است, و علت برگزاري آن هم با توجه به آنچه که گذشت قابل درک است, در اين روز عمدتا شهري مثل نجف پذيراي گروهي از مردم اطراف که جهت زيارت مرقد اميرالمومنين (ع) مي آمده اند بوده است و با توجه به محل برگزاري مجالس شيخ که در يکي از رواقهاي حرم يا مسجد اطراف بوده, طبيعي است که درس شيخ جمعيت بيشتري را مي پذيرفته و شيخ مي توانسته است روايات خود را براي گروهي غير از طلاب که عموماً با روايات و احاديث سر و کار داشته اند بيان کند.

2. آغاز مجالس, چهارم محرم سال 457 هـ بوده که تقريبا با معدل هر ماه دو يا سه مجلس درس برگزار مي شده است و در طول سال 457 هـ شيخ مجموعا بيست و شش مجلس داشته است, ليکن به علت نامعلومي درسهاي شيخ در سال 458 هـ تعطيل مي گردد و تنها در اين سال دو مجلس درس برقرار مي شود, يکي در ششم صفر و ديگري به فاصله ده ماه در نهم ذي الحجه. که شيخ ابوعلي طوسي مي گويد: «حدثنا ابوجعفر محمد بن الحسن بن علي بن الحسن الطوسي ـ رضي الله عنه ـ في يوم التروية سنة ثمان و خمسين و اربعمائه في مشهد مولانا اميرالمومنين علي بن ابي طالب ـ صلوات الله عليه ـ قال ... » و بدين گونه مجالس پايان مي پذيرد.

3. در ترتيب مجالس اشتباه کوچکي رخ داده است که احتمالاً ناشي از خطاي ناسخ در تاريخ يا نسخه برداري بوده است, اين اشتباه متعلق به مجالسي است که در ماه ذوالقعده سال 457 برگزار شده, بدين گونه که به ترتيب مجلس سي و نهم در 17 ذوالقعده, و مجلس چهلم در 13 رمضان و مجلس چهل وسوم در 24 در ذوالقعده سال 457 هـ ثبت شده است. اين بي ترتيبي و خلط و داخل نمودن مجالس ذوالقعده در ميان ماههاي رمضان و شوال و ذوالحجه احتمالا ناشي از اشتباه ناسخ مي باشد.

4. با ملاحظه درسهاي هر دو بخش کتاب, مي توان ميان اين دو بخش يک تفاوت عمده اي را ملاحظه کرد, بدين گونه که در بخش اول (امالي) شيخ با حوصله و توان بيشتري به املاء پرداخته و روايتهاي فراواني را در هر مجلس بر شنوندگان خود مي خوانده است, و تقريبا مي توان يقين کرد که پيش از درس, روايات بگونه اي تنظيم مي شده است که زمان درسها و تعداد روايات تقريبا يکسان باشد, ليکن اين نظم در بخش دوم کتاب (مجالس) بر هم مي خورد و اين گونه به نظر مي آيد که ديگر توان و قدرت پيشين براي شيخ نمانده است. نخست آنکه بطور کلي مجموع رواياتي که در يک مجلس قرائت مي شده است, معادل 5\1 تا 10\1 رواياتي است که در امالي آمده, و ديگر آنکه هر مقدار به پايان کتاب نزديکتر مي شويم تاريخ برگزاري مجالسي نيز با فواصل بسيار انجام مي پذيرد, علاوه بر اين که مجالس کوتاهتر و کم حجم تر مي شود, بگونه اي که تعداد روايات خوانده شده در شش مجلس اخير (46-40) به ترتيب زير است: 11 و 2 و 6 و 9 و 5 و 4 و 3 حديث.

اين در حالي است که در بخش امالي, مجالسي طولاني با احاديث فراوان دارد, همانند مجلس يازدهم با 107 حديث و مجلس سيزدهم با 103 حديث و مجلس چهاردهم با91 حديث و مجلس هجدهم با 68 حديث. تنها توجيهي که مي توان براي اين کاستي داشت همانا ضعف جسماني و ناتواني شيخ از اداره يک مجلس طولاني بوده است.

5. شيخ طوسي در بخش نخست کتاب از آنجا که حال مساعد و حوصله بيشتري داشته است, در بعضي موارد در آغاز مجلس و هنگام بر شمردن مشايخ حديث خود, تاريخ شنيدن حديث و محل آن را هم ذکر مي کند, براي نمونه در مجلس دوازدهم در حديث اول آمده است: «اخبرنا ابوالحسن احمد بن محمد بن هارون بن الصلت الاهوازي سماعاً منه في مسجده بشارع دار الرقيق ببغداد في سلخ ربيع الاول في سنة تسع و اربع مائة قال ...» و يا در مجلس چهاردهم در حديث اول آمده است:

«اخبرنا ابوالحسن محمد بن محمد بن محمد بن مخلد في ذي الحجه سنة سبع عشره و اربع مائه في داره بدرب السلولي في القطيعة, قال ...» .

موارد ذکر شده در اين دو حديث و نظاير آن از لحاظ تاريخي و جغرافيايي «خطط» شهرها ارزشمند است, زيرا «شارع دار الرقيق», يا «درب السلولي» و يا «قطيعه» همگي از موقعيتهاي جغرافيايي تاريخي شهر بغداد است و اطلاعات و آگاهيهاي فراواني در اختيار محققين قرار مي دهد.

علاوه بر اين در بخش اول, شيخ در موارد فراواني به خصوصيات اخلاقي راويان پرداخته و يا منصب حکومتي يا اجتماعي آنها را بازگو مي کند. مثلا «قال ... عن محمد بن عباد البصري, صاحب عبادات و رئيس الغزاة ...» و يا «قال ... حدثنا: ابومعاذ زياد بن رستم ـ بيّاع الآدم ـ» و يا «قال ... حدثني ابوالقاسم زکريا بن يحيي الکتنجي ببغداد في شهر ربيع الاول سنة ثمان و عشرين و ثلاث مائه, و کان يذکر ان سنّه في ذلک الوقت اربع و ثمانون سنه...», و جز اينها.

/ 7