شرح الأربعين و نکاتي درباره انديشه قاضي سعيد قمي
فاطمه فنا[i] قاضي سعيد قمي معروف به حکمي کوچک، فيلسوف و عارف اخباري شيعي اواخر قرن يازدهم و اوايل قرن دوازدهم هجري قمري است. وي بنابر انديشه ها و آرايي که از مطاوي آثارش بدست مي آيد، به يکي دو جريان فلسفي منشعب از مکتب اصفهان تعلق دارد. قاضي سعيد قمي از محضر سه استاد بزرگ حکمت و عرفان تعليم و تربيت يافت و از افاضات آنها بهره مند گشت. آن سه استاد به ترتيب عبارتند از: 1- شيخ رجبعلي تبريزي 2- ملاعبدالرزاق لاهيجي معروف به فيّاض لاهيجي 3- ملامحسن فيض کاشاني. شاگردي قاضي سعيد نزد فياض و فيض که هر دو داماد و از نزديکترين شاگردان ملاصدرا بوده اند، او را به يک واسطه به درياي انديشه هاي ملاصدرا نيز متصل ساخت، «به گونه اي که شخص و انديشه او سنت مضاعفي را در خود جمع کرده است.1» با اين همه اثرپذيري او از شيخ رجبعلي بمراتب بيشتر است از آنچه در محضر آن دو حکيم و عارف بزرگ ديگر يعني فيّاض و فيض آموخته است. وي نسبت به شيخ رجبعلي بسيار خاضع و صميمي بوده و برخي از آثار خود را به وي تقديم کرده است. وي در بسياري از آثار خود، مانند شرح توحيد صدوق و کليد بهشت آراء و عقايد شيخ رجبعلي را منعکس کرده است و براساس همين آراء و عقايد موضع گيري نموده است2- البته قاضي سعيد نسبت به دو استاد خود فيض و فياض نيز اظهار تواضع و فروتني بسيار کرده است و در نحوه توجه به روايات اهل بيت (ع) و کيفيت تفسير آنها به مذاق و مشرب فيض کاشاني گرايش داشته است. وي همچنين از طريق ايشان با شيوه و سليقه ملاصدرا نيز آشنا بوده است و در نوشتن کتاب شرح الأربعين خود نيز از همين سبک و اسلوب بهره برده است3-جمع ميان دين و فلسفه از جمله مسائلي است که در عصر صفويه دوباره در ايران متداول و رايج مي شود4- قاضي سعيد قمي از جمله حکيماني است که در راه جمع ميان فلسفه و شريعت کوشيده است و از مضامين روايات به نکته هاي حکيمانه فراواني دست يافته است. از شواهد همت والاي وي مي توان به طرح دقيق ترين مسائل عقلي و فلسفي در دو اثر وزين او شرح الأربعين و شرح توحيد صدوق اشاره کرد که در آنها اين مهم را علاوه بر غور و بررسي در مضامين اخبار و روايات وجهه نظر خود قرار داده است و اذعان و اعتراف وي را به جمع ميان فلسفه و دين مي توان تلويحاً دريافت. استاد ارجمند دکتر ابراهيمي ديناني نيز در ماجراي فکر فلسفي در جهان اسلام درباره اين جنبه از شخصيت علمي وي چنين اشاره مي کند: «... او در کتاب ديگر خود به طرح قواعد و مسائل فلسفي پرداخته و آن کتاب را کليد بهشت ناميده است.