آيتالله سيد موسي شبيري زنجاني: يكي از شهرهاي مستعد ايران شهر شوشتر است. اگر بخواهيم فهرست بزرگاني را كه از اين شهر برخاستهاند ذكر كنيم در يك ساعت و دو ساعت ميسر نميشود، ولي اجمالاً اين را عرض ميكنم كه هم در رشتههاي علمي و هم در رشتههاي معنوي شخصيتهاي روحاني بزرگي از اين شهر برخاستهاند. شيخ مرتضي انصاري و شيخ اسدالله شوشتري هر دو بزرگوار از نظر علمي و طبقه اعلاي علمي هستند. شيخ انصاري علاوه بر مقام علمي مقام زهد نيز دارد كه قابل انكار نيست و مورد قبول همه اشخاص است. از رجال ديگري كه خيلي مهم و مورد قبول همه بوده است مرحوم آقا سيد علي شوشتري است. آقا سيد علي از بيت جزايريهاست شيخ مرتضي ميفرمايد: يكي از چيزهايي كه موجب تعجب من شد اين بود كه اين مرد بزرگوار طي مدتي كه در نجف در درس من حاضر ميشد هيچ تظاهر به فضل و دانش نميكرد و هيچ خيال نميكردم كه اهل فضل هم باشد. يعني به قدري سنگين بود كه حتي براي ذرهاي حاضر به تظاهر نبود شيخ كه وفات مييابد به حسب توصيه شيخ، شاگردان به درس آقا سيد علي شوشتري ميروند و يكي از آن شاگردان، مرحوم آخوند خراساني بوده است. مرحوم آخوند چون شيخ توصيه كرده بود، به دروس آقا سيد علي ميرود و خيال ميكند كه او فقط سيدي مقدس و متعبد است و به همين مناسبت توصيه كرده است اما ميگويد: درس ايشان كه رفتيم ديديم كه ايشان به همان قدرت شيخ درس را اداره كرد كسي كه ما خيال نميكرديم اهل سواد باشد و در آن حد از فضل قرار داشته باشد برعكس درس را بسيار مقتدرانه اداره كرد. يكي از توصيههاي آن مرحوم كه به درد طلبهها هم ميخورد اين است كه از مرحوم آخوند ميپرسد كه ملا كاظم! شما درس من را مينويسيد يا نه؟ ايشان عرض ميكند كه مينويسم. ميپرسد: چطور مينويسي؟ ميگويد بعد از اينكه شما درس فرموديد يادداشتهايم را مرتب ميكنم و آنها را مينويسم. ايشان فرمودند كه نه، مطلب را فكر كن، مطالعه كن، بنويس و بعد بيا پاي درس، بعد با هم صحبت كنيم. اگر مطلب من موافق بود چه بهتر و اگر خلاف آن بود كه شما نوشتيد با هم صحبت ميكنيم. يا شما مرا قانع ميكنيد يا من شما را و بعد از تجديد نظر آن را حك و اصلاح ميكنيد. اين درجه از رشد فكري بايد مورد توجه صاحبان نظر قرار گيرد. از مطالب ديگري كه راجع به مرحوم آقا سيد علي شوشتري گفتهاند اين است كه از ملا حسينقلي نقل كردهاند كه ايشان ميفرموده: كه من وقتي به نجف پاي درس شيخ مرتضي انصاري رفتم ديدم كه، سيد پيرمردي در درس شيخ حاضر ميشود و خيلي مورد عنايت شيخ است. من به ذهنم آمد كه اين مرد شايسته به ملاحظه سيادت و پيرمرديش و يا اينكه چون همشهري شيخ است و سوابق همشهريگري دارند، از اين جهت است كه شيخ براي وي احترام خاصي قائل است. صحبتي هم نميشد و خيال فضل هم درباره او نميشد. بعد من متوجه شدم كه شيخ هفتهاي يك ساعت مرتب به منزل شاگردش ميرود گويا روزهاي چهارشنبه اين حس كنجكاوي، مرا وادار كرد كه ببينم شيخ به كجا ميرود او بيحساب جايي نميرود. به بهانه استخاره يا كار ديگري رفتم در منزل آقا سيدعلي را زدم، گفتند بفرماييد داخل رفتم ديدم كه شيخ نشسته و آقا سيدعلي مشغول موعظه است من خيلي شيفته شدم وقتي كه شيخ ميخواستند تشريف ببرند، آقاي سيدعلي ايشان را بدرقه كرد و من بعد از تشريف بردن شيخ خواهش كردم كه اجازه بدهد من هم در اين جلسات شركت كنم. فرمودند آقا رئيس هستند و وقت ديگري براي تشريف آوردن ندارند ولي شما هر وقت كه بخواهيد ميتوانيد بيائيد بعد من رفتم ديدم كه ايشان شاگرداني دارند. اگر بخواهيم اين وادي را طي كنيم خيلي طول ميكشد مقصود اينكه شهر شوشتر چنين شخصيتهايي داشته است اعم از علمي و معنوي. براي قاضي نورالله شوشتري در هندوستان صحن و بارگاهي شبيه يكي از مشاهد ما ساختهاند و گفته شد كه ميخواهند مسير قطار را به جهت مزار او تغيير بدهند. ايشان هم يكي از شوشتريهاست.