مزاياي اين كتاب:
1 - اعتماد بر اقوال قدما.
اين كتاب در حالي كه كليه متون رجاليهاي قدما را در بردارد و از نقل توثيقات متأخران خودداري كرده است، در مواردي كه رجاليهاي متأخر بر مسائلي دست يافتهاند كه قدما از آنها غفلت داشتهاند، آنها را نيز آورده است، مثلاً درباره يك راوي، اگر شخصيتهاي بزرگي مانند نجاشي و شيخ بر وثاقت او دست يافتهاند، هرگز بر توثيقاتي كه دانشمندان متأخر، مانند علامه و ابن داوود انجام دادهاند، اعتنا نكرده، به همان توثيقات ديرينه اكتفا ورزيده است، زيرا توثيقات متأخرين مستند به قدماست. آنگاه كه بر اصل دست يافتيم ديگر نيازي به ذكر نقلهاي دست دوم نيست، ولي آنجا كه متأخرين بر يك سلسله قرائن دست يافتهاند كه وثاقت و يا ضعيف راوي را در مواردي ثابت ميكند، به نقل توثيق و يا تضعيف متأخران ميپردازد و يا اگر رجاليون متقدم فردي را در ضمن ترجمه راوي ديگر ذكر كردهاند كه غالباً انسان بر چنين ذكر ضمني متوجه نميشود در حاليكه يك رجالي متأخر بر چنين توثيق ضمني دست يافته و آن را در فصل مخصوص به آن راوي يادآور شده باشد، توثيق هر دو را نقل ميكند، تا حق رجالي متأخر به عنوان نخستين فردي كه توثيق راوي را در كلمات قدما به دست آورده است ادا گردد. از اين جهت، با اينكه كتاب بر اساس خلاصه گوئي و حذف مكررات نگارش يافته معالوصف از نظر فزوني تتبع به حدي است كه در 14 جلد به طبع رسيده است. 2 - مراجعه به مطلب تاريخي اصل
مؤلف در اين كتاب علاوه بر مطالعه كتابهاي رجالي كه رشته سخن در آن است، مطالعه را بر يك رشته كتابهاي خارج از فن رجال كشيده است كه ميتواند وضع راوي را از نظر زندگي و گرايشهاي مذهبي روشن سازد. و اين نقطه قوت بزرگ اين كتاب است كه در ديگر كتابهاي رجالي به چشم نميخورد. مؤلفان رجال غالباً به كتب رجالي و حديثي اكتفا ميورزند، ولي اين شخصيت بزرگ و محقق عالي مقام كتابهايي را مورد مطالعه قرار داده است كه بطور ضمني ميتوانند خدمتگزار علم رجال شوند، مانند: الف- تاريخ بغداد: نگارش حافظ ابيبكر احدبن علي معروف به خطيب بغدادي متوفاي سنه 0463 اين كتاب در 14 جلد به چاپ رسيده و حاوي شخصيتهاي بزرگي است كه در عراق نشو و نمو پيدا كرده و يا مدتي در آنجا سكني گزيدهاند و ناگفته پيداست كه بسياري از راويان حديث ما عراقي بودهاند و از اين جهت اين كتاب ميتواند در رفع برخي از ابهامها مفيد باشد. ب- كتاب «المعارف »: نگارش عبدالله بن مسلم بن قتيبه دينوري كه در سال 270 يا 271 و يا 276 در گذشته است. كتاب معارف از قديميترين كتابهاي تاريخ عمومي است كه در مصر چاپ شده است. ج- تاريخ طبري: نگارش محمدبن جرير طبري متوفاي 310، كه يك دوره تاريخ عمومي براي امم و ملوك است، و جامعترين تاريخي است كه تا عصر خود نوشته شده است. د- شرح نهج البلاغه: تأليف ابن ابيالحديد متوفاي 655، كه خود بحر عميقي از بيان حوادث و تواريخ است و امثال اين كتب مانند مروج الذهب و تاريخ ابن واضح اخباري و كامل مبرد و كامل ابن اثير و غيره. مراجعه به اين كتابها و امثال آن است كه به كتاب قاموسالرجال مايه داده و در آنجا موج عظيمي افكنده است. و اگر مراجعه به اين كتابها نبود، بطور مسلم آن آگاهيهاي خاصي كه مؤلف در رجال به دست آورده است، امكان نداشت، و ما اين مزيت از مزاياي مهم اين كتاب ميدانيم. 3 - تصحيح محرفات
مؤلف ذوق خاصي در تصحيح محرفها و مصحفها و اغلاط چاپي و خطي كتابها دارد شكي نيست كه در كتابهاي تاريخي و رجالي و حديثي تصحيفات و تحريفاتي رخ داده كه بخشي از آن مستند به خود مؤلف و بخشي ديگر مربوط به ناسخان كتب در طول تاريخ بوده است. و همين اشتباهات است كه سايه ابهام بر يك رشته مسائل افكنده و اشتباهاتي را به دنبال آورده است. مؤلف محقق بر اثر ممارست و طول كار در اين علم، نه تنها بر اين محرفات دست يافته، بلكه وجه صحيح آنها را معين كرده و چه بسا علت اشتباه را نيز توضيح داده است. اين ابتكار فقط مخصوص مؤلف است و در ديگر كتابها كمتر ديده ميشود، بعلاوه، طول ممارست او را بر چنين امر بزرگي موفق گردانيده است. 4-كوشش مداوم و پيگير
مؤلف از زمره محققان انگشت شماري است كه كتاب را نوشته و پرونده آن را باز گذارده، و در طول پنجاه و اندي سال در تحقيق و تنقيح و تصحيح آن كوشيده است، و هرگز مانند برخي از پركاران نيست كه كتابي را مينويسند و آن را به دست استنساخ يا مطبعه ميسپارند و رابطه خود را با آن قطع ميكنند بطور مسلم كتابي كه به شيوه اخير نوشه شده باشد، موج خيز نخواهد بود، و در رديف كتابهاي معمولي بشمار خواهد آمد، و رنگ خلود و ابديت به خود نخواهد گرفت، اما كتابي كه پرونده آن تا مدت مديدي به روي مؤلف و تمامي مراجعه كنندگان باز باشد، طبعاً بحر بيكراني خواهد بود و امواج هائل و عظيمي خواهد داشت. از اين جهت است كه حتي پس از چاپ اين كتاب در 11 جلد، از طرف مؤلف 3 جلد بعنوان «مستدرك » براي آن نوشته شده، كه آنچه را بعدها بر آن دست يافته در اين 3 جلد آورده است.
5-
كار مطابق ذوق
علل موفقيت مؤلف را ميتوان در چند چيز خلاصه كرد: مؤلف در يك نقطه آرام و دور از جنجالهاي اجتماعي زندگي كرده، و بر اثر داشتن يك مكتبه موروثي نسبتاً غني توانسته است يك چنين اثري را به وجود آورد، و فشار كار خود را به وجود آورد، و فشار كار خود را بر موضوع واحدي وارد سازد. اگر وي در محيط جنجالي زندگي ميكرد، احتمالاً مشاغل اجتماعي او را از دستيابي بر چنين مكتبه موروثي بود و نسخههاي صحيحي از کتابهاي رجال در دست نداشت، و يا در موضوعات متنوع و مختلف كار ميكرد، اين اثر داراي چنين فروغ و درخشي نميشد. در مثل گفتهاند: «خوشبخت كسي است كه ذوقش را دريابد ». و بحق، مؤلف ذوق خاصي در اين علم دارد، و آنچه را عقربه استعداد او به سوي آن متوجه بوده دنبال كرده است، و هرگز فن رحال و تحقيق در آن، يك كار تحميلي و خلاف ذوق براي وي نبوده است.[1] خردههاي جزيي
اكنون كه نقاط قوت اين كتاب را يادآور شديم، بايد به ديگر جهات آن اشاره كنيم: اين كتاب در عين عظمت و پرباري نقاط ضعف كوچكي دارد كه هرگز از ارزش آن نميكاهد، و ما آنها را در اين عبارت فشرده بازگو ميكنيم: 1 - تندي در تعبير نسبت به لغزش افراد، كه ميتوانست حقايق را بدون اين تندي بيان كند. 2 - به كار بردن رموز در اسامي كتابها و ائمه و عصر آنها كه مايه تعقيد در فهم مطالب شده است. 3-نقل مطالب از كتابهاي ديگر بدون ذكر شماره جلد و صفحه كه بسا براي مراجعان بسيار مهم باشد. 4-گستردگي بحث درباره راويان كه براي افراد مبتدي نميتواند منشاء استفاده زيادي باشد، هر چند براي افراد منتهي كعبه آمال است. و اگر مؤلف يا افراد محقق ديگري بر تخليص اين كتاب دست يازند، چه بسا براي نسل معاصر كه تشنه اين فن هستند سودمندتر باشد.[1] . الذريعه ج4، ص 466 ، خود مولف در كتاب قاموس الرجال (ص4) آن را تصحيح تنقيح المقال ناميده است .