محمد علي مهدوي راد تفصيل وسائل الشيعه الي تحصيل مسائل الشريعه، 6 ج الفقيه المحدث الشيخ محمدبن الحسن الحر العاملي تحقيق، موسسه آل البيت لاحياء التراث، /1409. پيامبر بزرگ اسلام در هنگامي فرمان بعثت يافت، و از غار حراء با آياتي كه از «قرائت» ، «تعليم» سخن ميگفت فرود آمد و دعوتش را آغاز كرد، كه در جزيرة العرب، جهل و ناآگاهي بيداد ميكرد و جز تني معدود از نگارش و كتابت آگاهي نداشتند. رسول خدا بارهاي بار به والائي دانش، حرمت كتابت و اهميت ثبت و ضبط دانشها تأكيد ورزيد و تنبه داد، و فرمود: «اكتبوا هذا العلم» اين دانش را [آنچه من ميگويم را] بنويسيد.[1] و فرمود: «قيدوا العلم بالكتاب» . دانش را به وسيله نوشتن و ثبتكردن نگهداريد و حراست كنيد.[2] در مقامي شنوندگان و حافظان حديث را ستود و فرمود:« نضر الله عبداً سمع مقالتي نوعاها» خداوند خرم بدارد، و مورد لطف قرار دهد بندهاي را كه گفتار مرا بشنود و آن را حفظ كند.[3] و گاهي ناشران حديث را دعا كرد و فرمود:«نضر الله عبداً سمع مقالتي فبلغها» خداوند طراوت بخشد و نصرت دهد بندهاي را كه سخن مرا بشنود و آنرا به ديگران ابلاغ كند.[4] و بارهاي بار در فرجام سخن براي تأكيد بيشتر در جهت نشر حديث و ابلاغ انديشهها فرمود: «فليبلغ الشاهد الغائب» حاضران، حتماً سخنم را به غائبان برسانند.[5] اين تأكيدها و ترغيبها باعث شد كه صحابيان و ياران پيامبر در ثبت و ضبط احاديث و نگاشتن دانش از هيچ تلاشي دريغ نورزند و براي جامه عمل پوشاندن به وصاياي پيامبر به نوشتن و تدوين احاديث و ثبت و ضبط وقايع همت گمارند. تأكيد و اصرار پيامبر بر نگارش و تدوين حديث جاي هيچگونه ترديدي نيست، چنانكه سيره صالحان و صحابيان نيز در اين مسئله هيچ گونه انكاري را بر نميتابد، و اين است كه برخي از پژوهشگران نوشتهاند كه: «مجموع احاديث و رواياتي كه نشانگر آنند كه در زمان پيامبر احاديث را مينگاشتند و تدوين ميكردند در حد تواترند».[6] چنين بود كه آنانكه آهنگ منع تدوين حديث را ساز كردند ـ حال به هر انگيزهاي ـ هرگز در اين اقدام خود به منع شرعي آن استناد نجستند و عمل و گفتار پيامبر را مستند نساختند و اين نشانگر آن است كه منع تدوين حديث ساخته و پرداخته كساني بود كه اين نقشه را طرح كردند و اجرا نمودند.[7] از سوي ديگر نيز ياد كردني است كه چهرههاي برجستهاي از صحابيان و نيز سنتشناسان علوي به پيروي از پيشواي بزرگشان علي (ع) كه خود اولين نگارنده و تدوينكننده حديث بود، اين منع را برنتابيدند و همچنان بر ثبت و ضبط و نشر حديث همت گماشتند. بلال فريادگر توحيد و قهرمان استقامت و نستوهي از كساني بود كه به نگاشتن و ثبت حديث تأكيد ميورزيد.[8] و بزرگاني مانند: جابر بن عبدالله الانصاري[9] ، ابوذر غفاري،[10] ابورافع مدني،[11] سلمان فارسي،[12] عبدالله بن عباس[13] و … نيز در راستاي تدوين حديث تلاش ميكردند، كتاب مينوشتند و مجموعههايي را سامان ميدادند. جريان آغاز تدوين حديث و چگونگي منع آن و آثار و عواقبي كه بر جاي نهاد، دلايل منع تدوين حديث و چگونگي توجيه مدافعان اين جريان و بالاخره چند و چون رفع منع از نگارش آن، از مجال اين مقال بيرون است و فرصتي فراختر و مجالي وسيعتر را ميطلبد. چنانكه اشاره شد اين منع و جلوگير فراگير نشد و عالمان و محدثان مكتب اهل البيت هرگز آن را تلقي به قبول نكردند و در حد توان به ثبت و ضبط حديث و تدوين آن همت گماشتند. و بدينسان جريان تدوين حديث در قالب نگارش مجموعههاي كوچك و بزرگ همچنان ادامه يافت و در دوران رفع منع گسترش پيدا كرد و شاگردان ائمه با هدايت و ارشاد و ترغيب آن بزرگواران براي حفظ و حراست گفتار و احاديث پيامبر (ص)و ائمه بجد تلاش كردند. مفضل ميگويد: امام صادق (ع) به من فرمود: «بنويس و علمت را در ميان دوستانت منتشر كن، و چون مرگت فرا رسيد آنرا به پسرانت ميراث ده، زيرا براي مردم زماني فتنه و آشوب فرا ميرسد در آن هنگام همدم و دمسازي جز كتابهايشان نخواهد بود.[14] در كلامي ديگر فرمود: «بنويسيد كه تنها با نوشتن ميتوانيد [از دانش و آثار خود] حراست كنيد.» [15] به هر حال، اين تلاشها و نگارشها مجموعهاي عظيم از احاديث را فراهم آورد، و در ضمن اين تلاشها مجموعههايي گرد آمد كه به «اصول اربعمأ» مشهور گشت. در دوران غيبت صغري اين تلاشها رو به فزوني نهاد و مجموعههاي عظيم و گرانقدري پديد آمد و پس از آن مجموعههاي فراگيرتر و شاملتري پديد آمد و پس از آن مجموعههاي فراگيرتر و شاملتري تدوين يافت كه از جمله ميتوان از آنچه به عنوان «كتب اربعه» مشهور است ياد كرد. اولين اين مجموعه به لحاظ زماني مجموعه گرانقدر الكافي نگاشته ثقه الاسلام محمدبن يعقوب كليني است، كه از مهمترين، بهترين و معتمدترين منابع حديثي به شمار است. مرحوم كليني براي تدوين و گردآوري آن، بيست سال شهرها، آباديها و سرزمينهاي اسلامي را در هم نورديده و هر جا سراغ عالمي از مشايخ حديث را گرفته، به سوي او شتافته، و احاديث را ثبت و ضبط نموده است. احاديث كافي بر اساس شمارش برخي از محققان 15176 حديث است.[16] در ادامه تبويب و تصنيف احاديث، محمد بن علي بن بابويه، معروف به «ابن بابويه» و «شيخ صدوق» در كنار دهها كتاب گرانقدر حديثي در معارف مختلف اسلامي، مجموعه عظيم و گرانسنگ من لا يحضره الفقيه را نگاشت. كه برخي از محدثان به دلايلي آنرا بر كافي ترجيح دادهاند.[17] من لا يحضر بر اساس شمارش صاحب حدائق داراي 566 باب و 5963 حديث است. كه 3913 حديث آن مسند و 2050 آن مرسل است.[18] پس از اين بزرگواران بايد از محمدبن الحسن، فقيه نستوه و عالم سترگ شيعي معروف به «شيخ الطائفه» و «شيخ طوسي» ياد كرد كه از مجموعه «كتب اربعه» تدوين و نگارش دو عنوان را به عهده داشته است. تهذيب الاحكام را شيخ الطائفه به عنوان شرحي بر كتاب فقهي استاد بزرگش، مرحوم شيخ مفيد در حيات وي آغاز كرد و قسمتهايي از آن را نگاشت و ادامه آن را پس از وفات وي پي گرفت. تهذيب داراي 393 باب و 13590 حديث است.[19] مرحوم شيخ طوسي پس از نگارش تهذيب مجموعه ارزشمند الاستبصار فيما اختلف من الاخبار را سامان داد. شيخ در اين كتاب، ابتدا فتواي خودش را ميآورد، آنگاه اخبار موافق را ياد ميكند، سپس به اخبار مخالف و معارض ميپردازد و در نقد و تحليل آنها كوشيده به شرح و چگونگي جمع آنها ميپردازد.[20] آنچه ياد شد، از همان آغاز نگارش و تدوين مورد توجه، عالمان، فقيهان و محدثان بوده است از اين روي شرح بسياري بر اين كتابها نوشته شده و تعليقهها و حاشيههاي فراواني در توضيح و نقد و بررسي آنها سامان يافته است.[21] طرفه اينكه نام مؤلفان اين آثار گرانقدر و ارزشمند، همگي «محمد» است، بدين سان در عرف شرح حال نگاران و رجاليان، تدوين كنندگان «كتب اربعه» به «محمدون ثلاثه» شهرهاند. در ادامه تلاش براي تدوين و تبويب احاديث در قرن يازدهم هجري عالمي بلند همت و محدثي بزرگ، مرحوم محمدبن مرتضي، معروف به «فيض كاشاني» احاديث كتب اربعه را يكجا گرد آورد، و با حذف احاديث مكرر و توضيح و تبيين روايات، كتاب بزرگ و سودمند الوافي را سامان داد. وافي بر اساس تبويب مؤلف، شامل سه مقدمه، چهارده كتاب و يك خاتمه است. مجموعه وافي بر اساس شمارش مرحوم علامه سيد محمد صادق بحرالعلوم، داراي 273 باب و 50000 حديث است.[22] وافي از تنظيمي نيكو و تربيتي استوار برخوردار است. توضيحات علامه فيض كاشاني، با توجه به ذوق سرشار و ممارست وي در فهم احاديث و اطلاعات وسيع او از قرآن، سنت و حكمت اسلامي، سودمند و كارآمد و در خور توجه است. مرحوم سيد محسن امين نوشتهاند كه: علامه بحرالعلوم طباطبايي، به وافي توجه ويژهاي داشت، وافي را درس ميداد، و صاحب مفتاح الكرامة را دستور داده بود تا تقريرات وي را پيرامون وافي جمعآوري كند. و بالاخره بايد از مجموعه عظيم و بيمانند بحارالانوار الجامعه لدرر اخبار الائمة الاطهار علامه مجلسي ياد كرد كه مؤلف بزرگوارش در تدوين و نگارش آن به انگيزه حراست از احاديث و جلوگيري از اندراس و تباهي آنها بيشتر به جمعآوري احاديثي پرداخت كه در «كتب اربعه» ياد نشدهاند. تنظيم و تبويب بحارالانوار سودمند و كارآمد است و ياد كرد آيات قرآن در سرآغاز بابها و فصلها را بايد از اولين تلاشهاي موضوع بندي آيات قرآن تلقي كرد.[23] در ادامه اين تلاشها و در قرن يازدهم هجري كتابي گرانقدر و كارآمد سامان يافت با عنوان «تفضيل وسائل الشيعه الي تحصيل مسائل الشريعه» كه اينك با نام اختصاري وسائل الشيعه معروف است و ما اين سطور را به يمن معرفي تصحيح تازهاي به قلم آوردهايم.