ابن سعد در طبقات (ج2،ص 426 ترجمه ) گويد كه « محمدبن يزيد واسطي از اسماعيل بن ابوخالد، از شعبيّ نقل ميكند كه ميگفته است: به روزگار رسول خدا (ص) قرآن را شش تن جمع كردند و آنان «ابيّ بن كعب» و «معاذبن جبل»و «ابودرداء» و «زيدبن ثابت» و «سعد» و «ابوزيد» بودند . . . «ابن سعد به هشت روايت ديگر اين مطلب را نقل كرده است(طبقات،ج2،ص 427و 428 ترجمه) و در همه آن روايات از «ابيّ بن كعب» نام ميبرد. أبي بن كعب، به اتقاق مورخان، از شيعيان امام علي بن أبي طالب، و از جمله دوازده نفري است كه در اعتراض به خلافت ابوبكر با او بيعت نكردند.
دوم به دست اميرالمؤمنين علي بن أبي طالب(ع)
رسول خدا (ص) پس از جمعآوري نخستين قرآن، به كمك افراد ياد شده، به علي(ع) سفارش ميكند كه قرآن را گردآوري كند: «و قال عليه السلام : إنّ رسول الله (ص) أوصي إليّ، و أوصاني أن لااجرّد سيفاً بعده حتّي يأتيني النّاس طوعاً ، و أمرني بجمع القرآن ، والصمت حتّي يجعل الله لي مخرجاً »[9]. و ابن أبي داوود از طريق ديگري از ابن سيرين روايت كرده كه گفت : علي فرمود: وقتي پيغمبر اكرم وفات يافت عهد كردم كه ردايم را برنگيرم مگر براي نماز جمعه تا اينكه قرآن را جمع كنم،و آن را جمع كرد[10].
سوم- جمع آوري قرآن در زمان ابوبكر و عثمان
بخاري در صحيح خود از زيدبن ثابت آورده كه گفت: ابوبكر هنگام جنگ يمامه مرا فراخواند، ديدم عمربن الخطّاب هم نزد اوست، پس ابوبكر گفت : عمر به نزدم آمد و گفت : كشتار در قرّاء قرآن شدّت يافته است و من ميترسم كه كشتار قراء قرآن در جاهاي ديگر هم واقع شود و در نتيجه قسمت زيادي از قرآن از بين برود. . . من نيز رأي و نظر عمر را يافتم. زيد ميگويد : ابوبكر خطاب به من گفت : . . . قرآن را جستجو و جمع آوري كن. من نخست مقاومت كردم ؛اما ابوبكر پيوسته در اين باره با من سخن گفت تا اينكه خداوند سينه مرا مانند سينه ابوبكر و عمر براي اين كار فراخ گردانيد، آن گاه به جستجوي قرآن پرداختم و آن را از روي چيزهاي مختلف و سينه افراد جمع آوري كردم . . . اين نوشتهها نزد ابوبكر بود تا اينكه خداوند مرگش را رسانيد، سپس تا عمر زنده بود نزد او بود، و سپس نزد حفصه دختر عمر[11]. اين قرآن همچنان در ميان مسلمانان رواج داشت و مورد قبول همه اصحاب پيامبر اكرم(ص) بود، تا اينكه در زمان عمربن خطاب و سپس در دوران خلافت عثمان بن عفّان، دامنه فتوحات مسلمانان در بيرون جزيرة العرب گسترش يافت. حافظان و قاريان قرآن نيز چون ديگر مسلمانان، در اين كشورگشاييها و جنگها شركت داشتندكه عدهاي از آنان كشته شدند و عدهاي ديگر در نقاط دور دست قرائتهاي خاصي از قرآن نوشته بودند و به ديگران تعليم ميدادند، و بدون اينكه غرضي در كار باشد اختلاف در قرائت و در كتابت برخي از كلمات قرآن پديد آمد. در نتيجه عثمان به انديشه از بين بردن اين اختلافات افتاد و بار ديگر از زيدبن ثابت و ديگر كاتبان وحي و قاريان قرآن خواست نسخهاي از قرآن را، بدون اختلاف بنويسند. اين افراد نسخه موجود در نزد حفصه را گرفتند و از روي آن چند نسخه نوشتند و آنها را به مناطق مهم اسلامي فرستادند. البته استنساخ مجدّد قرآن در دوره عثمان و به دستور عثمان، تنها از روي نسخه موجود در نزد حفصه نبوده و از روي مصاحف أبي بن كعب و خزيمة بن ثابت و برخي ديگر از اصحاب نيز نسخه برداري شده است. از همه اينها گذشته، مهمترين دليل بر اعتبار و وثوق نسخه عثمان ، نظارت اميرالمؤمنين علي بن أبي طالب (ع) بر اين استنساخ است، كه روايات سنّي و شيعه مؤيد اين ادّعا ميباشد. ابن أبي داوود به سند صحيح از سويدبن غفلة آورده كه گفت: علي(ع) فرمود: جز خير چيزي درباره عثمان مگوييد، به خدا قسم آنچه درباره مصاحف انجام داد جز با مشورت ما نبود. . . و حارث محاسبي گفته: . . . و علي (ع) ميگفت : اگر در مصحفها ولايت مييافتم همان كار عثمان را ميكردم[12]. مهمترين دليل بر اعتبار و وثوق نسخه عثمان، نظارت اميرالمؤمنين علي بن ابي طالب (ع) بر اين استنساخ است، كه روايات سنّي و شيعه مؤيد اين ادعا است. علي (ع) بعد از پيغمبر(ص) سوگند ياد كرد كه ردا نپوشد تا ما بين دو لوح را جمع كند و كاملاً به سوگند وفا كرد. بنابراين، هر سه جمع آوري يا بدست سران شيعه و يا با نظارت و همكاري آنان صورت گرفته است، و هيچ يك از ائمه (ع) نظري مخالف با اين جمعآوري نداشتهاند. شيخ محمّد ابوزهره، از دانشمندان معاصر اهل سنّت مينويسد : «و علي كه پس از عثمان ريشه فتنه را از بين برد ميفرمايد: اي مردم، از خدا پروا داشته باشيد و درباره عثمان به ناحق سخن نگوئيد كه چرا قرآنها را سوزاند، به خدا سوگند قرآنها را نسوزاند مگر در حضور ما صحابه رسول خدا(ص)»[13]. حتّي كساني از دانشمندان شيعه كه معتقدند علي(ع) قرآن را به ترتيبي غير از ترتيب موجود گرد آوري کرده است و در گردآوري زمان ابوبكر و عثمان، به سرپرستي زيدين ثابت، دخالت نداشته است، قائل به اختلاف مصحف علي (ع) با قرآن موجود ، از جهت كليت و جامعيت، نيستند. علّامه طباطبائي مينويسد : «علي(ع) با اينكه خودش پيش از آن، قرآن مجيد را به ترتيب نزول جمع آوري كرده بود و به جماعت نشان داده بود و مورد پذيرش نشده بود، و در هيچ يك از جمع اوّل و دوم وي را شركت نداده بودند، با اين حال هيچ گونه مخالت و مقاومت به خرج نداد و مصحف دائر را پذيرفت و تا زنده بود- حتي در زمان خلافت خود دم از خلاف نزد . . .»[14] و همچنين ديگر ائمه اهل بيت نيز هيچ يك نظري مبني بر مخالفت با قرآن موجود ندادهاند و همه آنان چه در زمان نداشتن قدرت و دوران تقيّه و چه در زمان قدرت و فراهم بودن زمينه اظهار نظر - همچون دوره دوم زندگي امام صادق (ع) و امام رضا(ع) - ، قرآن موجود را كامل و جامع و بدون كم و كاست دانستهاند. روايات ديگري نيز از بزرگان سنّي و شيعه در اين باره در دست است : ابن سعد در طبقات (ج3 ، ص137 ) ميگويد: روايت شده كه علي (ع) بعد از پيغمبر (ص) سوگند ياد كرد كه ردا نپوشد تا مابين دو لوح را جمع كند و كاملاً به سوگند وفا كرد[15]. علّامه در تذكره گويد: مصحف امير المؤمنين (ع) كه پس از رحلت پيغمبر جمع كرد همين مصحف متداول امروزي است و مصاحف ديگر را عثمان سوزانيد[16]. علامه حلّي: مصحف اميرالمؤمنين (ع) كه آن حضرت پس از رحلت رسول اكرم(ص) جمع آوري كرد همين مصحف متداول امروزي است و مصاحف ديگر را عثمان سوزانيد.