بیشترلیست موضوعات تشيّع امامي و زيدي در ايران زيديه توضیحاتافزودن یادداشت جدید
سيد مرتضي حتي کتاب کليني را که غالباً به عنوان جامعترين مجموعه حديثي شيعه اثنا عشري شناخته مي شود، از اين قضاوت ويرانگر خود استثنا نکرده است. وي براي گريز از اعتماد بر احاديث اشکال پذير راويان امامي بر آن است تا فقه امامي را بر پايه اصل اجماع بناکند.نتيجه چنين امري آشکارا قانع کننده نبوده و تنها چند نفر از عالمان امامي از آموزه فقهي او پيروي کردند در حالي که آموزههاي کلامي وي تا آغاز دوره مغولان پابرجاي ماند. شاگرد نزديک سيد مرتضي شيخ الطائفه طوسي (م 460) چنين استدلال کرد که گرچه بسياري از احاديث راويان امامي مذهب از اخبار آحاد به شمار رفته و نسبت به اصول عقلي قابل قبول نيست، اما مسايلي که در واقع به وسيله اجماعات پوشش داده شده اجماعاتي است که بطور کلي توسط جامعه امامي در زمان حضور ائمه و با تصويب آنها بکار گرفته شده است. بنابراين طوسي مکتب قم را حداقل تا حدودي تجديد و ترميم کرد. احاديثي که از امامان در قم روايت و گردآوري شده بود هنوز شکل نهايي تأليف را نداشت بلکه آنها مواد منبع اوليه فقه منظم شيعه امامي بودند که طوسي آنها را بر اساس روش فقهي سامان داد. شيخ طوسي در کلام به طور قطعي از آموزههاي عقلي سيد مرتضي پيروي کرد. مکتب قم در قرن پنجم از هم فرو پاشيد. ديدگاه حديثي براي مدتي مانند آتش زير خاکستر باقي ماند، تا آنکه بعدها وسيله محمد امين استر آبادي بيانگذار مکتب اخباري در قرن يازدهم به صورت قوي احيا شد. مرکز اصلي مکتب دوازده امامي از بغداد به نجف منتقل شد و اين زماني که شيخ طوسي به دليل احساس ناامني از محيط خصومتآميز مرکز خلافت عباسي عازم نجف شد. در قرن ششم شهر حله، واقع در مسير راه بغداد- کوفه که مرکز اصلي مکتب امامي شده بود، به صورتي گسترده بر پايه کارهاي شيخ طوسي بنا شده و تا عصر مغول و پس از آن نيز دوام آورد. اکنون شيعه دوازده امامي بهطور گستردهاي در ايران پراکنده شده بود، گرچه اين گسترش بيشتر در جوامع اقليت بود. ريشه برخي از اين جوامع اقليت بود. ريشه برخي از اين جوامع تا زمان حضور امامان يعني نيمه نخست قرن سوم هجري و يا حتي زودتر امتداد يافت. آنها ظاهراً بيشتر تحت تأثير و راهنمايي قم بودهاند تا کوفه. هيچ شاهدي بر وجود جريانات بدعتگزار «فطحي» و «واقفي» در هيچ کجاي ايران به شکل قابل توجهي که در عراق موجود بود دردست نيست تني چند محدث امامي در همان دوره متقدم در اهواز فعال بودند.· جامعه امامي ري و حاشيه آن نيز به همين دوره باز ميگردد. کانون اصلي برخاسته از مقبره و پس از مدتي آستانه سيدعبدالعظيم حسني [ع] بود. او از اصحاب امام جواد [ع] و امام هادي [ع] بود که در اواسط قرن سوم هجري به اين شهر درآمده و در آنجا به نشر علم پرداخته و همانجا درگذشت.[24] در خارج از قم، شهر ري، به احتمال، جوامع اصيل امامي را در ايران در طول دوره آل بويه و سلجوقي در خود جاي داده بود. آوه در کنار ساوه نيز از همان عهد در تشيع سرسخت بود. تشيع امامي نيشابور با فعاليت فضل بن شاذان (م ح 260) رشد قبل ملاحظه اي کرد. وي يک محدث امامي برجسته، فقيه، متکلم نويسندهاي پرکار با ديدگاههاي خاص خود بود. او بويژه به دليل پرکار با ديدگاههاي خاص خود بود. او بويژه به دليل بکارگيري عقل در فقه و کلام مورد توجه و نيز انتقاد قرار داشته است. کتابهاي متعدد وي و نيز آموزههايش به وسيله شاگردش عليبن محمد قتيبه نيشابوري انتقال يافته است.[25] در قرن چهارم ديدگاه غير اصيل (غير ارتدوکس) جامعه شيعه نيشابور مجدداً مورد تأييد قرار گرفت و اين زماني بود که آنها از ابوعلي بن جنيد استقبال و احترام کردند، فقيهي که از سوي عالمان بغداد و قم به دليل بکارگيري قياس و رأي در فقه محکوميت عمومي يافته بود.[26] در آن سوي شرق در ماوراءالنهر مذهب امامي در امتداد يک جريان مستقل در قرن چهارم باليد و در سمرقند منتشر گرديد، درست بعد از شروع محدود آن در اواخر قرن سوم توسط محمد بن مسعود عياشي که مردي شخيص، ثروتمند و نومذهبي· فعال در دهههاي نخست قرن چهارم هجري بود. وي پيش از آنکه به مذهب تشيع بگرود، آن زمان که هنوز جوان بود، اندوخته گستردهاي از حديث سني داشت. اندکي بعد او به موازات تشکيل مجلس حديث براي اهل سنت مجالسي نيز براي شيعيان برقرار کرد. کتابهاي متعدد وي در شمال شرق ايران پراکنده بود؛ اما بطور کلي از نظر عالمان امامي مذهب عراق و غرب ايران به دليل روايت او از راويان ضعيف مطرود بود.[27] به احتمال اين راويان ضعيف در قياس با افراد وابسته به فرقههاي صرفاً شيعي که محدثان امامي اصيل از آنان روايت نميکردند ضعيفتر نبودند.