بیشترلیست موضوعات تشيّع امامي و زيدي در ايران زيديه توضیحاتافزودن یادداشت جدید
يکي از شاگردان بي شمار عياشي ابوعمر و محمد بن عمر کشي - يا کشي - از شهر «کش» در ماوراءالنهر بود. کتاب وي درباره محدثان شيعي ميبايست توسط شيخ طوسي با حذف مدخلهايي که اندکي بعد از عامه شناخته شدند مورد تهذيب قرار ميگرفت. تا اين کتاب بتواند از جمله چهار کتاب رجالي اصلي شيعه دوازده امامي اصيل درآيد.[28] يکي ديگر از شاگردان عياشي ابونصر احمدبن يحيي سمرقندي است که بنا به گفته طوسي وي براي عامه [که محتملاً در اينجا مقصود از آن حنفيان هستند] بر مذهب آنان و براي حشويه و شيعه نيز بر اساس مذهبشان فتوا مي داد[29] روشن نيست که مدرسه عياشي تا چه زماني دوام آورده است. حضور شيعه از آغاز قرن سوم به کمک القاب محدثان و متکلمان امامي منسوب به بلخ، کاشان، قزوين، گرگان و آمل طبرستان توسط محدثان اوليه امامي مشخص ميشود. شهر طوس به ظن قوي پايگاه براي جامعه امامي بوده آن هم از زماني که امام هشتم عليالرضا[ع] در سال 203 در آنجا مدفون شد. اما اين حضور البته تا قرن چهارم چندان قابل توجه نبوده است حضور جامعه امامي تا قرن چهارم چندان در بيهق (سبزوار) به همين قرن باز ميگردد اسامي شهرهاي ديگري که اهميت کمتري براي تاريخ متقدم شيعه دارد مي تواند به آنها افزوده شود. اولين سلسله دوازده امامي ايراني «باونديان» حاکم در مازندران در دوره سلجوقي بودند که به عنوان حمايتکننده و پناه دهنده به عالمان امامي عمل ميکردند. حداقل برخي از افراد به عالمان امامي عمل ميکردند. حداقل برخي از افراد اين سلسله در قرن چهارم، زماني که حاکميت آنان محدود به مناطق کوهستاني بود، شيعه دوازده امامي بودهاند در حالي که در آغاز آن قرن اين سلسله، سنيان راسخي بودند.[30] برخي مواقع آلبويه به عنوان نخستين سلسله شيعه دوازده امامي ايراني به شمار ميآيند کساني که در آغاز بيشتر زيدي بوده و بعد از مدتي درصدد حمايت از معتزله و شيعه برآمدند بدون آنکه با شاخه خاصي از آنها بيعت کنند. بدين ترتيب تشيع دوازده امامي تا بيش از پيروزي مغولان در بيشتر سرزمين ايران بخوبي استقرار يافته بود. البته غلبه آن بسيار محدود بوده و جز قم تنها در شهرها و مناطق بسيار کوچک تسلط داشت. روي هم رفته شيعه اقليتي را در يک کشور سني تشکيل ميداد اين وضعيت در دوره مغول و نيز دوره تيموري و با وجود توسعه محدود محلي تشيع تغيير جوهري نيافت. در زمان بر آمدن صفويان، مشهد ،مقدسترين آستانه شيعي در ايران بطور غالب شهري سني بشمار ميرفت.[31] سرانجام تشيع دوازده امامي به وسيله اراده حکومتي بر ايران حاکميت يافت. اين مذهب با عمومي شدن و انتشارش در ميان مردم خود را بر حکومت تحميل نکرد.
زيديه
فرقه ديگر شيعه که برخاسته از قيام زيد بن علي (م 122) در کوفه بود اندکي بعد ايران را تحت نفوذ خود قرار داد، و در قياس با مذهب اماميه بيشتر در حاشيه قرار داشت. زيديان، پشتيبانان قيام وي، به ضرورت سياست نظامي خود را حفظ کردند اما در بعد مذهبي موضع ميانهروي مسلطي در ميان شيعيان کوفه متقدم وجود داشت. آنها نظريهاي را در باب امامت پروريدند که در جهاتي با نظريه اماميه متفاوت بود. زيديه نه نظريه خط وراثتي را در ميان امامان پذيرفتند و نه نظريه عصمت الهي آنان را در مصون بودن از خطا و گناه افزون بر اين معتقد بودند که هر فردي از سادات حسني يا حسيني که بر اساس آموزههاي مذهبي شايستگي داشته باشد ميتواند با قيام بر ضد حاکمان نامشروع، ادعاي امامت کند در اين صورت ميتوان با او بيعت کرده و مورد حمايت مؤمنين قرار گيرد. بنابراين ميتواند دوره اي طولاني وجود داشته باشد که امام مشروع زيدي در آن حضور ندارد. در زماني که فرد علوي مدعي امامت و داراي شايستگي بالايي از لحاظ دانش مذهبي وجود نداشته باشد، زيديان بيشتر از حاکمان علوي صرفاً به عنوان داعي حمايت ميکنند. کسي که به وسيله يک نظريه قانوني متأخر به عنوان امامي با شايستگي محدود شناسانده شده است.[32] در مسأله محکوم کردن جامعه اسلامي در مقياس اکثريت زيديه در قياس با اماميه افراط کمتري دارند. در حالي که اکثريت آنها با اين مسأله موافقت دارند که پيامبر منصب امامت را به علي، حسن و حسين [عليهالسلام ] اعطا کرده، اما در عقيده به نص و اينکه نصي واضح و غير مبهم درباره امامت آنان وجود دارد با اماميه مخالفند، علاوه بر اين، اين نص مخفي ميتوانسته فقط با تحقيق روشن شود.