ابوالفضل هدايتى سيرى در آثار و مواضع رهبر فقيد انقلاب، نشان مىدهد كه از آغاز نهضت 15 خرداد، عنايت رهبرى به كشاورزى و كشاورزان ايرانى به چشم مىخورد، اين همه - كه در اين مجال بدان خواهيم پرداخت - حاكى از اين است كه امام خمينى، افزون بر اسلامخواهى و كوشش احياگرانه در جهت پياده شدن احكام دينى در عرصه حيات و اجتماع مسلمانان، به كشور و پيشرفت و آبادانى و خوداتكايى و توسعه اقتصادى آن نظر داشته است . از اين رو مىنگريم كه گفتارهاى رهنمون كننده رهبر فقيد انقلاب در ترسيم جامعه سالم و آزاد و آباد ايرانى - كه به همت و بصيرت كشاورزان بستگى دارد - به چشم مىخورد . شكلگيرى نهاد انقلابى و خدمتگزار جهاد سازندگى - كه در دو دهه نخست انقلاب، نقشى تعيين كننده داشته است - فرمان و دعوتى حكيمانه از سوى امام است . اين حركت نهادينه شده در روند احياى كشاورزى و كشاورزان در ايران - كه دوران وابستگى اقتصادى را پشتسر نهاده و دشوارىهاى بسيارى در نيل به خودكفايى و استقلال، در پيش روى داشته است - به روشنى از عزم استوار رهبرى در حمايت از كشاورزان فراموش شده حكايت داشت . نبايد از ياد برد كه بنيانگذار جمهورى اسلامى، از موضع والاى يك پيشواى دينى و روحانى، دستاندركار نجات بخشى يك ملت عقب نگاه داشته شده، ولى خواستار عزت و استقلال در تمامى عرصههاى حيات جمعى بود . اسلام - چنان كه از قرآن كريم و سيره نبوى و كردار امامان شيعه برمىآيد - همواره به زمين و زيبايى و فزونى محصولات آن چشم دوخته و مسلمانان را به كوشش و آبادانى آن ترغيب نموده است . در اينجا، گوشهاى از فرمان على بن ابىطالب - عليهالسلام - را كه از حمايت علوى نسبتبه قشر زحمتكش كشاورز، حكايت دارد مىآوريم . وليكن نظرك فى عمارة الارض ابلغ من نظرك فى استجلاب الخراج لان ذلك لايدرك الابعمارة، و من طلب الخراج بغير عمارة اخرب البلاد و الملك العباد، ولم يستقم امره الا قليلا، فان شكوا ثقلا او علة او انقطاع شرب او بالة او احالة الارض اغتمرها غرق او اجحف بها عطش خففت عنهم بما ترجو ان يصلح به امرهم . 1 [اى مالك اشتر]، و بايد نگريستنتبه آبادانى زمين بيشتر از ستدن خراج بود، كه ستدن خراج جز با آبادانى ميسر نشود; و آن كه خراج خواهد و به آبادانى نپردازد، شهرها را ويران كند و بندگان را هلاك سازد، و كارش جز اندكى راست نيايد; و اگر از سنگينى - ماليات - شكايت كردند، يا از آفتى كه - به كشت - رسيده، يا آبى كه از كشتهاشان بريده، و يا باران بدانها نباريده يا - بذر زمين - بر اثر غرق شدن يا بى آبى تباه گرديده، بار آنان را سبك گردان چندان كه مىدانى كارشان سامان پذيرد بدان .