قرنطينه‏اى تاريك - چه کسی ماشه را خواهد کشید نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

چه کسی ماشه را خواهد کشید - نسخه متنی

رحیم مخدومی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

قرنطينه‏اى تاريك

تو كه هستى كه اين كتاب را در دست گرفته‏اى؟ هيچ مى‏دانى ناخودآگاه وارد سال سى و هشت شده‏اى؟ اگر باور نمى‏كنى يك لحظه دور و برت را نگاه كن؛ آن كلاه‏هاى شاپو، آن قباهاى بلند،
آن جليقه‏ها؛ دورشكه‏ها راببين!

لطفاً تابلوى بالاى سرت را بخوان. خيابانى كه من و تو در آن قدم گذاشته‏ايم، شيخ
صدوق تهران است. حالانزديك‏تر بيا تا خودمانى‏تر صحبت كنيم. سر و صداى بچه
مدرسه‏اى‏ها نمى‏گذارد صدا به صدا برسد.

اگر زحمتى نيست، ساعتت را با ساعت من تنظيم كن. هفت و نيم صبح روز هشتم مهر!

خوب! از حالا من و تو رفيقيم. به همين راحتى.

حالا رفيق من! هيچ نمى‏پرسى من و تو، سر صبحى - آن هم در اين خيابان و زير اين
پرچمك‏ها و ريسه‏هاى‏چشمك زن نيمه شعبان - چه مى‏كنيم؟ مى‏گويم! من و تو مأموريت داريم اين خيابان را قدم زنان به انتها برسانيم. هر جا
صداى آه و ناله و جيغ و فريادشنيديم، همانجا آغاز قصه‏ى ماست. اگر رفيق راهى، پس
بپّا جا نمانى.

تشخيص صداى آه و ناله در ميان اين همه جيغ و اين همه آواز، چقدر دشوار است؟ امّا نه. انگار جنس اين آه و ناله با جنس آن همه جيغ و آواز خيلى فرق دارد.
مى‏شنوى؟ آن در كوچك كنار پياده‏رو را ببين! هر چه هست در همان جاست. پس بدون معطلى همراه
من، بيا تو. رو در واسى‏را هم از همين حالا بگذار كنار!

آخ آخ آخ، پناه بر خدا. اين زن جوان پا به ماه را چه كسى به اين حال و روز انداخته؟
عنقريب است كه سنگكوب‏كند.

آدم پا به ماه روضه نخوانده، گريان است. واى به حال اين كه همسايه‏ها دورش را
بگيرند و مدام از آمار و ارقام‏نوزادان نارس و ناقص الخلقه و چپول و عقب افتاده و
چه مى‏دانم از اين جور خزعبلات ببافند. آن وقت مى‏دانى چه‏مى‏شود؟ همين كه حالا
شده!

/ 51