چه کسی ماشه را خواهد کشید نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

چه کسی ماشه را خواهد کشید - نسخه متنی

رحیم مخدومی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مادر نگران است. هم نگران وضعيت بچه، هم نگران وضعيت جامعه! نكند در بيمارستان محرم
و نامحرم شود؟ مادر از درد و ناراحتى چشمانش را هم مى‏گذارد. حالا چشم‏ها به جز تاريكى چيزى
نمى‏بيند. امّا گوش‏ها چه؟مى‏شنود، اما صداهايى گنگ را. احساس مى‏كند در قرنطينه‏اى
تاريك غوطه‏ور است.

رفيق من! دنيا را مى‏بينى؟ انگار تكرار دنياى پيشين است. قرنطينه، تاريكى، انسان
غوطه‏ور، چشمان‏بسته،صداهايى گنگ از آن سوى ديوار..

- دورشكه‏چى! ترو خدا يه كم سريعتر. مريض ما حالش خوب نيست.

- كبرى خانوم. ترو خدا چشماتو باز كن... يا على مرتضى!

صداهاى گنگ آن سوى ديوار اجازه‏ى گشوده شدن چشمان مادر را نمى‏دهد.

رفيق! تو خيال مى‏كنى مادر نيز همان صداهايى را مى‏شنود كه الان من و تو شنيديم؟
نخير!

صداها انگار مى‏خواهند حسّى را به رگ‏هاى مادر پمپاژ كنند.

او هر چند معنى كلمات را نمى‏داند، امّا حسّ‏اش را چرا. مى‏فهمد!

»غلامِ على!« - غلام على ديگر چيست؟ »غلام على نام پسر توست«.

- پسر من؟ من كه هنوز فرزندى ندارم.

»تو حالا پسرى دارى با اين چشمان زيبا و سبز! مى‏بينى؟ نگرانش بودى، اين هم صحّت و
سلامتِ او. چه غلام‏برازنده‏اى است براى على.« - ترو خدا دورشكه‏چى! اين حالش خوب نيست. داره هزيون مى‏گه.

رفيق من! بگذار اين‏ها همچنان مثل سير و سركه بجوشند. اما تو دست بگذار روى قلبت.
مى‏بينى كه ديگر از گره‏خبرى نيست. نگران اين‏ها نيز مباش. آنگاه كه از ميان آتش
اضطراب، تولدى ابراهيم گونه رخ دهد، اين‏ها نيز آرام‏خواهند شد.

جامعه تب دارد من مى‏گويم همه‏ى جوامع تب دارند. تو چه مى‏گويى؟ من مى‏گويم اگر مى‏خواهى تب جامعه را بگيرى، لازم نيست راه بيافتى توى كوچه و
خيابان و دار دار راه بياندازى.اين طورى كه تب نمى‏گيرند!تا بياى تب اين كوچه را
بگيرى،تب آن كوچه دچار نوسان شده؛ بعد وقتى به خودت‏خواهى آمد كه عمرت به سر آمده و
تو هنوز دارى توى كوچه پس كوچه‏ها به دنبال تب مى‏گردى.

/ 51