نظریه انسان کامل از عرفان ابن عربی تا عرفان امام خمینی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نظریه انسان کامل از عرفان ابن عربی تا عرفان امام خمینی - نسخه متنی

غلامرضا جلالی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

انـسـانهاى كامل كارى را از سـوى خـود انجـام نمـى دهنـد كار آنـان كـار خـداسـت; از ايـن روى فعل آنـان در كمنـد زمـان و مكان قرار نـدارد و مـى تـوانـد هـمراه با طـى مكان و بسط زمان باشد و همه عـوالم در برابر ولى كامل خاشع و فروتـن هستند چون اسم اعظم در اختيار اوست.44

( 421 )

مـيـزان ديـدن نقشها و نگـارهاى غيبـى از نظر امـام به بيـرون آمدن نـفـس از طبيعت و بازگشت به عالـم غيب بستگـى دارد. وقتـى نفـس خـود را از طـبـيـعـت بيـرون آورد ابتـدا مثالهاى مقيـد غيب بعد مثـال مطلق را به شـرح مـى بيند.

بيـرون آمـدن از طبيعت در خـواب گـاهـى از استـراحت نفس از تدبيرهاى بـدنـى ناشى مى شـود و به اندازه صفايى كه نفـس به آن رسيده است بـه جهانهاى غيبى مى پيـونـدد و حقايق غيبـى را مـى بينـد. حقيقت در مـثـالـهـايـى تمثل مـى يابـد كه نفـس به آنها عادت دارد و بـا آنها مـانـوس و بـه تـعبيـرى نيـازمنــد است و انسـان كـامل مـاننـد: انبيا حـقـايـق را بـرابـر اختيار خـود تمثيل مى كند و آنها را از عالـم مـثـال بـه عـالـم ملك پاييـن مى آورند تا بتوانند بر ايـن اساس زنـدانـيـان عالـم طبيعت را رها سازند و فرشتگان بر حسب تـوانايـى روحـانـيـت آنـهـا فـرود مى آيند. بنابرايـن روحانيت نبى است كه فـرشـتـگـان روحـانى را به عالـم مثال يا ملك نازل مى كند و ضعف اجـسـام آنـها موجب مى شـود كه در وقت ظهور ارواح مجـرد به حـالتـى ماننـد اغمـا فـرو روند.45 خـليفه الهى در قلمرو خود به گـونه اى كه بخـواهد دست مـى يازد و ايـن نـاشـى از آن اسـت كـه حق هر آنچه بخـواهد در عبد تصرف مـى كـنـد.46 تـنها از باب حفظ مقام بندگـى و ادب است كه پيـامبـران و اولـيـا از آشـكـار كـردن مـعجزه هــا و كرامتهايـى كه از اصـول آن اظـهـار ربـوبـيـت و قدرت و سلطنت و ولايت جانها در بـالا و پـاييـن اسـت. جز در مـواردى كه به مصلحت بـوده است و مورد نياز پرهيخته انـد و در ايـن موارد خاص نيز تمام تـوجه آنها به سمت رب الارباب بـا بـيـان خـوارى و بنـدگـى بـوده است و اصحاب طلسمات و نيرنگها و اربـاب سـحـر و شـعـبـده و رياضت كه ريشه هاى آنان به عالـم جـن و شـيـطـانهاى كـافـر و ملكـوت سفلى كه سايه تاريك و ديجـور عالـم ملك اسـت وابـسـته انـد هميشه در اظهار سلطنت و ابـراز تصـرف خـود به دلـيــل فـزونـى عـشـق بـه انـانيت و زيـادى تشـوق نفسشـان به سـر مــى برند.47

/ 13